«دیزباد وطن ماست»- بیانات ریاست محترم شورای اسلامی دیزباد بالا جناب آقای مهندس علیرضا میرشاهی در خصوص تبریک سال نو خورشیدی و پیرو آن آرزوی اتحاد و همدلی بیش از پیش، در کانال روابط عمومی شورای اسلامی دیزباد منتشر شد.
به گزارش دیزباد وطن ماست، وی در این پیام درخواست کرد: این تنها خواسته اعضای شورای اسلامی و دهیاری محترم روستا است. به دور از هیچگونه منت و شعاری .
نتایج کار ما برای تک تک شما و حتی افراد دیگر قابل لمس خوهد بود. کاری بنیادی و فراگیر .
«دیزباد وطن ماست»- به گزارش تصویری از اقدامات خانه هلال دیزباد در فروردین 1399 توجه فرمایید.
«دیزباد وطن ماست»- روابط عمومی شورای اسلامی دیزباد سال 99 را با پیامی به دیزبادی ها آغاز کرد. این پیام با ذکر اهمیت حضور دیزبادی ها در عرصه های مختلف آغاز شد:
ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید
هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند
حسین خافی نوشت: با درودی دیگر به شما بزرگواران و تقدیم شاد باش برای فرا رسیدن نوروز
وی با اذعان به اهمیت دیزبادی ها گفت: بی شک تمامی توفیقات شورا و دهیاری ، میسر نشد مگر با همراهی شما خوبان فرهیخته.
در طول چند روز گذشته و پس از پخش 2 برنامه "یاد یاران " و "نسیم نوروز "، پیام های سرشار از لطف و مهرتان را در شمارگان بسیار، دریافت کردیم که نشان از گوهر زلال وجود شماست و عذر خواهیم از اینکه نتوانستیم پاسخ این مهربانی را یک به یک تقدیم کنیم، لیکن سپاسگزارتان هستیم و همواره نیازمند همراهیتان، تا در کنار هم و به پاس زحمات نیاکان سخت کوش و اندیشمند این دیار ، پرچم "دیزباد " را در تمام زمینه ها برافراشته نگاه داریم و بر قله افتخار بنشانیم.
پیام بدون نقطه حسین خافی در ابتدای سال نشان از حرکت مستمر و بدون توقف شورای اسلامی در این سال دارد.
وی افزود: آرزوهایمان را، برایتان در این چند بیت خلاصه و پیشکش می کنیم:
روزگارت بر مراد
روزهایت شاد شاد
آسمانت بی غبار
سهم چشمانت بهار
قلبت از هر غصه دور
بزم عشقت پر سرور
بخت و تقدیرت قشنگ
عمر شیرینت بلند
سرنوشتت تابناک
جسم و روحت پاک پاک
ارادتمند دیزباد و دیزبادی
حسین خافی
روابط عمومی شورای اسلامی و خانه هلال دیزباد
«دیزباد وطن ماست»- چندساعت مانده به حلولِ سالِ نو، مردم در عبادتگاه ها جمع می شدند. اکثرأ ملبّس به لباس نو حتی بصورتِ نَه نَه دوزی بود. خُدّام حاضرین را با چای و نقل و نانِ کاکِ محلّی پذیرایی می کردند. ( نان کاک را بدین ترتیب می ساختند که آرد و شیر و زرچوبه را بصورت خمیر در می آوردند و مثل نان معمولی درتنور می پختند.)
دعای اوّل سال خوانده می شد و همه منتظرصدای ساعت پاندول دار ِرادیو بودند تا سال جدید را خبر دهد. همه برای تحویل سال جدید لحظه شماری می کردند پس ازتحویل، تبریکات عید آغاز می گردید.
عیدگردی
مردم پس از تحویل سال به خانه های بزرگان فامیل می رفتند(پدر بزرگ ها، مادربزگ ها) عیدی که به جوانان می دادند به صورت نقدی و یا بیشتر گردو بود. جوانان برای گرد و بازی به پشتِ بام می رفتند و بزرگترها بیشتربه دید و بازدید حضوری و گفتگو های مشترک درداخلِ منزل مشغول می شدند.
شام ِشب اوّل عید درخانواده های فقیر و غنی غذا پُلُو بود. "زنی با فخر و مباهات میگفته: ای دَ دَ شب عیدهم پُلُوُو، شب چِله هم پُلُو اَدم پرچیه مرَ
چِلّه بمعنی شب یلدا- پرچیه به معنی دلزدگی از اِفراطِ مصرفِ غذایی خاص- مرَه به معنیِ ِ می شود"
غذاهای معمول عید دیدنیِ های قدیم عبارت بود از شیرِ برنج، حلوایِ شیره توت یا انگور، آبگوشت و نیمرو .....
سبزی سرسفره مَلِر، پونهِ کنارِجوی ها و رودخانه و ماست و شیره و سمنو مکمّل سفره های آنروزها بود.
سفره هفت سین مثل امروز، درآنروزها متداول نبود.
صبح اول عیددرسالهای قبل برای همه بویژه برای بچّه ها و نوجوانان با شور و شعف زائد الوصفی همراه بود،
پوشیدن لباس نو درخانواده بخصوص جوانان و کودکان جلا و سرزندگی دیگری را به همرا داشت.
کم کم دید و بازدیدهایی که در تمام ده صورت می گرفت به صورت فامیلی مرسوم گردید و جنبه ترتیبی به خودش گرفت به طوریکه صبحانه و نهاردرمنزل یک نفر
و شام درمنزل نفر بعدی صورت می گرفت و کم کم پذیرایی از این غذاهای سنّتی فراتر رفت و به پُلُو و آبگوشت و غذاهای مفصّل ترمنجرشد. البته این روند حرکتی ناشی از رفاه نسبی مردم هم بودکه می توانستند درسفره شان غذا ی بهتری را سرو کنند.
عیدی بری
درعیدنوروز رسم براین بود که ازطرف خانواده پسر یک جفت کفش، جوراب، یک قواره پارچه و یا پول نقد و طلاجاتی به خانواده عروسشان عیدی می دادند .
سیزده بدر
آخرین روزِ عید دیدنی و روزِ سرزدن به طبیعت بود. دراین روز دیگر از لَم دادن و زیر کرسی نشینی خبری نیست همه خانواده ها در باغاتِ ِخودسور و ساتی به پا می کردند. در این طبیعت گردی، تغذیه اغلب با کوکوی سبزی و تخم مرغ در بیرون ازمنزل پذیرایی می شدند .
البته باور بعضی براین است که کلمه سیزده بد یمن بوده و مردم برای سپری کردن این روز به بیرون ازخانه رفته و در صحرا آنرا سپری می کنند. بازیهای مطرح در این روز عبارت بودند:
1- گوی ملّه، که درزمین تقریبأ هموار و قسمتی شیبداری برگزار می شد.
2- دستمال بازی درسطح همواری از زمین صورت می گیرد.
3- اَستا زنجیر باف.
4- بیرد او بیرد.
5- تاب و باد انداختن که توسّط خانم ها صورت می گرفت، به این ترتیب که ریسمان بلندی را درتنه ای از گرد و حلقه واردرست کرده و خانم ها به اصطلاح محّلی باد می خوردند .در هر رفت و آمد پاندولی، فردی با ترکه چوبی که در دست داشت به پای طرفی که باد می خورد می زند تا باد را باسمِ نامزدش و یا شوهرش بخورد.
هِی باد بنوم محمّد (نام نامزد یا شوهرش محمّد می باشد) شکَر به کُم محمّد .