دیزباد وطن ماست

دیزباد وطن ماست

سایت رسمی روستای دیزباد علیا (بالا) از توابع شهرستان نیشابور در استان خراسان رضوی ایران.
دیزباد وطن ماست

دیزباد وطن ماست

سایت رسمی روستای دیزباد علیا (بالا) از توابع شهرستان نیشابور در استان خراسان رضوی ایران.

یک روایت به لهجه دیزبادی

«دیزباد وطن ماست»- امروز گویش دیزبادی در معرض گویش های مشهدی و نیشابوری قرار گرفته و تا اندازه ای اصالت خودش را از دست داده است. اگر چه بیان این موضوع سخت است اما وقتی به گویش جوانان دیزبادی نگاه می کنیم می بینیم که تنها کسانی که سال ها پیش به خارج از کشور رفته اند می توانند لهجه دیزبادی را نمایندگی کنند.

یروز توپشَ ایو نشسته بویم. یک هُو کوخ ازچوخت ایوافتادبزورم. بازنگیچه دستم ترقزدادم به اوبر. گفتن بشین بچه چکارمنی؟ گفتم کوخَر نگاه کنن. یک هَو همه بترسین.  گفتن خدامرگم ته توخیلی شانس دری. اگر دمگزی بدبخت بیم.

دوستانی که تمایل دارند می توانند در قسمت نظرات، ترجمه این متن را بنویسند.


دیزباد و زبان ترکی سغدی

«دیزباد وطن ماست»- برخی  از افراد در دیزباد اعتقاد دارند که در زبان و گویش و أسامی دیزبادی نمونه های فراوانی از کلمات را می توان یافت که ریشه در ترکی سغدی دارد و به نوعی هم ریشه در  فارسی پهلوی، اما به نظر می رسد این ایده حداقل در مورد ترکی سغدی نمی تواند صحیح باشد و به ویژه زمانی که واژه های مطرح شده واژه های تاریخی اند که دقیقا مشابه واژه های ترکی سغدی نیستند!

آن دسته معتقدند که به نظر می رسد این می تواند ریشه در جغرافیای روستا و  در مسیر راه ابریشم بودن دیزباد نیز ارتباط داشته باشد. کما اینکه نام برخی از باغات دیزباد برگرفته از ریشه هایی تاریخی باید باشند. (به عنوان نمونه باغات تخت شاه؛ یا تخت گاه؛ التنزُم ( که فکر کنم دیزبادی شده اسم "یورت نظام" باشد.)  حال اینجا می توان پرسش هایی را پیش کشید. أیا دیزباد زمان پیش و یا پس از دوره مغول شاهد ساکنانی با ریشه ترک زبان بوده و یا نه؟؟



آیا با توجه به راه ابریشم می توان پیش انگاره ای از داشتن دو محل سکونت برای روستاییان دیزباد را در نظر گرفت که این خود موجب مبادلات فرهنگی و رشد گویش دیزبادی شده باشد؟ (البته اگر به گذشته نه چندان دور نگاه کنیم ماجرای حمیدزاده و یا سیاست خانه سازی مرحوم فدایی در ابتدای راه دیزباد را سراغ گرفت که هنوز در حافظه تاریخی ما هست و خود شاید شاهدی بر این ادعا باشد )

در ارتباط با هنر مردم دیزباد، وآثار باقی مانده از ان می توان به برخی سنگ قبرهای یافت شده از حدود پانصد سال پیش به عنوان سند نیز یاد کرد. بر روی برخی از این سنگ نبشت های مردگان نقوشی تراشیده شده که گویای پیشه و حرفه صاحب گور بوده است. در میان این گونه نقش ها هنر ارایش و پیرایش موی سر، خیاطی و یا بافندگی را می توان بیشتر یافت (به صورت  نقش های قیچی و یا شانه و ...) و  نیز تا جایی که من اشنایی دارم در گذشته آثاری از وجود برخی صنعت ها همچون آهنگری و ذوب فلز در دیزباد یافت شده است. 

و هنوز هم آثاری از این اماکن را به صورت أسامی باقی مانده در بین مردم و باغات دیزباد می توان یافت. باقی بقای همگی.

لطفا نظر خود را در مورد اظهارات فوق اعلام کنید.

ساختمان واژه درفرهنگ دیزباد

«دیزباد وطن ماست»- هادی میرشاهی در ادامه مباحث خود به ساخت واژه در ادبیات دیزبادی می پردازد.

به گزارش دیزباد وطن ماست، وی می نویسد: ساخت واژه دردیزباد همانند زبان فارسی است و با آن تفاوت چندانی ندارد.

اختلاف در این است که برخی پیشوندها و پسوندهای واژه درفارسی فعّال است و درگویش دیزبادی چون نیازی به واژه جدیدپیدا نمی شود غیر فعّال مانده است.

مثل واژه های ساده زیر:

سبز: سوز(savz)  بنفش: بنوش(bnavsh) برگ: (بلگ)(balg)  دیوار: دوال(deval)

نان: نو(no) قند: قن(ghan) جوراب: جُراب(gorab) کفش: کَوش(kavsh)

آب: آو(av) سوراخ: سُلاخ(solakh) پدر: پیَر(piar) مادر:مار(mar) درخت:درَخ (drakh) فنجان: فِنجُو(fenjo) آبیاری: اَویَیی(avyaie) ;کشمش: کیشمیش(kishmish)

خشت: خیش (khish) برادرشوهر: برَرشو (brrshoo) خواهر: خُوهَر(khov har برادر: بُرار (borar) چهار: چار char))


اشتقاق از راه پسوند:

1-پَسوَند ( ای): اسم باضافه( ای) = صفتی که نشان دهنده جنس مصنوع است مثل چوب= چُوی(chovi)

2-اسم با اضافه (ای)= صفتی است که اصلیّت چیزی رانشان می دهدمثل آسُمو=آسمان=آسمونی      خاک=خَکی=خاکی

پسوند (اوک) ok

این پسوند با اسم ترکیب می شودو صفتی می سازدکه نشان دهنده زیادروی در کاری یا صفتی است مثل خیل = خیلُّک  پَفج= پُفچُک

پسوند (ناک) nak

این پسوندبا اسم ترکیب می شود و صفت می سازدمثل هَول= هولناک

پسوند(دو) du

این پسوند با اسم ترکیب می شود و اسم تازه ای می سازدکه به مفهوم دربرارنده چیزی است. مثل گل= گلدو، نمک=نمکدو ، قن=قندو، چای=چایدو، قلم=قلمدو، نو=نوندو

 پسوند (استو)estoo 

این پسوند با اسم ترکیب می شود و نام مکان را مشخّص می کند مثل (تود=توت) تودستو

باغ=باغستو (جمع باغستان) قبر= قُبرُستو



اشتقاق از راه پیشوند

1-پیشوندna: این پیشوند با اسم و صفت ترکیب می شود و اسم و صفت تازه ای می سازد که غالباً متضمّن نفی است مثل خُش=(ناخُش) بیمار،

2-پیشوندb: این پیشوندبا اسم ترکیب می شود و صفت می سازد مثل ِمار( بِمار)

مقایسه آوایی میان زبان رسمی فارسی و گویش دیزباد

درمقایسه واژه های گویش دیزباد با فارسی رسمی، ازنظر آوایی تفاوتهایی به چشم می خورد: 

مصوّت (آ) فارسی (آوازکننده یا لرزش آواها) پیش ازصامت پایانی (n) در گویش دیزبادی مصّو ت (o) ظاهر می شود مثل:

نان=نُ(no) جان=جُjo ، حیوان=حَیوُ(hayvo) فراوان=فرَوُ(fravo) بیابان=بیَوُ(biyavo

مصوّت (آ) فارسی پیش از (eوn) به این صورت ظاهرمی شود: خانه= خَنَه(khana)، شانه =شَنَ(shana) دانه =دَنَ(dana) بهانه =بَنَ(bana)

مصوّت (آ) فارسی پیش ازصامت (اِم) پایانی در دیزباد به شکل(o)ظاهرمی شودamبه om

شام=شُم(shom)، خام =خُم (kho) حمام =حَمُم (hamom)، تمام =تَمُم (tamom)

مصوت (آ) فارسی پیش ازصامت میانی (m)دردیزباد به شکل زیرظاهرمی شود:

حجامت = حَجَمَت (hajamat)سلامت = سلَمَت (slamat)

مصّوت (آ) فارسی رسمی پیش ازصامت های (b)و(v) دردیزبادی به شکل زیرکه صامت (ب) یا (و) فارسی پدیدارنمی شود:

آب =آو (av) تاب = تاو (tav) خواب =خاو(khav) مهتاب = مَهتُو(mahtav)

8-مصّوت(آ) فارسی پیش ازگروه (ف باضافه صامت) برابرمصوّت مرکّب زیر در می آید افسار=اوسار(AVSAR) درفش=دَروش(DRAVSH)، کفش=کَوش(KAVSH)

9-صوت (آ) فارسی پیش ازصامت (ب) که پس ازآن مصوتی نیامده باشد.

شب = شَو (shav)  لب= لَو(  (lav)



زبانشناسی و واژه شناسی و گویش دیزباد

«دیزباد وطن ماست»- گویش شناسی که یکی ازشاخه های علمی زبانشناسی است که هدف آن گرد آوری گویش هاتوصیف علمی آنهامی باشد.

به گزارش دیزباد وطن ماست، هادی میرشاهی در یادداشتی در این باره می نویسد: باید دانست که باگسترش آموزش همگانی و رسانه های گروهی و درنتیجه با سوادشدن و آگاه شدن مردم ِدیزباد زبان رسمی کلاسیک جایگزین گویشهای محلّی می شود ودیری نمی گذرد که زبانهای محلّی محکوم به نابودی می شوند. وضعیّتی که در بسیاری ازکشورهای اروپایی و آمریکایی پیش آمده است.

گویش ها و زبان های منبع بسیار غنی برای پژوهشهای زبانی، ادبیّات، جامعه شناسی، مردم شناسی و تاریخی دیزباد می باشد.

در دیزباد گردآوری گویش ها و زبان محلّی و بررسی علمی آنها تنها در نسل نگارنده و قبل از آن امکان پذیراست زیرا نسل بعدی دردیزباد متولّدنشده نمی توانند به راحتی وارد فرهتگ غنی و گویش های محلّی دیزباد شوند. زیرا درحقیقت این گویش ها ادامه زبان دری می باشدکه درمتون کهن فارسی بکار رفته است.

بنابراین هادی میرشاهی معتقد است که در حال حاضر فعالیت کمی در زمینه زبانشناسی و گویش شناسی مردم دیزباد  انجام شده است. اما سوال اینجاست که آیا نهادهای مدنی در دیزباد به فکر راهکارهایی برای تشویق نسل جوان در جهت انجام چنین پژوهش هایی هستند یا خیر. به بیان دیگر آیا دانشجویان مقاطع تکمیلی در دیزباد روی زبانشناسی دیزباد کار کرده اند؟ آیا پژوهش قابل تاملی در این زمینه وجود دارد که بر پایه آن آثاری برای ماندگار کردن این گویش انجام شود یا خیر.