«دیزباد وطن ماست»- اینها تنهی درختان بید هستند که توسط نیاکان ما کاشته شده بودند. آنها دیگر خاطرات جوانی خود را به یاد نمی آورند ولی سوختن جسم و جان و قلب خود را به یاد می آورند. اسم کبریت کشنده یادشان نیست اما سوزش شعلهور شدن وجودشان را به یاد میآورند.
راستی این به آتش کشیدن مظاهر تاریخی/طبیعی از برای چیست؟ آیا در دیزباد به اندازهی کافی هیزم خشک موجود نیست که برخی از روی بیمبالاتی موجود جانداری را به آتش می کشند؟ به هرحال درختان موجودات زیبایی هستند که باید در حفظ و مراقبت از آنها کوشید ولو اینکه برای ما ثمر مادی نداشته باشند.
به باور من، پیکر نیمهسوختهی آنان نیز، اگر نیک بنگری، همچون نوعی تندیس انتزاعی زیبایند.
These are burnt out trunks of willow trees. Some of them, before their demise, were over three centuries old.
«دیزباد وطن ماست»-اینکه یک قوم به خودشان افتخار کنند نشان از عزت نفس آنها و البته یک سرمایه اجتماعی است. در این نوشتار که توسط یکی از دیزبادی ها نگاشته شده است با بیانی زیبا به بیان حقایقی در باب مردم دیزباد اشاره می کند.
چراازهردیزبادی درهرکجای ایران وخارج ازمرزهاسؤال شودکجایی هستی با افتخارمیگه دیزبادیم؟ حتی اکثر افراد وصیت می کنندبعدمرگشان جسم بی جانشان درخاک دیزباد و درکناراجدادشان آرام بگیرد؟
دیزبادازنظرجغرافیایی دورترین روستای شهرستان نیشابور و دردامنه کوه و بن بست و مثل سایر نقاط دیگرپوشیده ازدرخت و سنگ و خاک و رودخانه پس چرا اینقدر محبوب وممتاز و متمایزه؟
جواب این چرا ها را بایستی در چندکلمه ذیل یافت: حتما می فرمایید فرهنگ دیزبادبدون شک فرهنگ و ادب شاخصه اصلی و جزء لاینفک دیزبادیهای عزیزمی باشد. امادلایل دیگه ازجمله:
صفا و صمیمت، حس نوعدوستی، صداقت,و صبوری، پاکی و پاکدامنی، ساده زیستی و عدم خودشیفتگی، انسجام و همدلی ، مهربانی و مهرورزی، پرهیز از بخل و کینه، احترام متقابل، پایبندبه عقل ومنطق، احترام به خردجمعی، پرهیزازخرافه وخرافه گرایی، باپیشینه قوی و ریشه دار و امید به آینده و حرکت روبه جلو...وووو..رادر دیزبادیهای عزیزجستجو کرد. لازم به توضیح است که بنده قصد جسارت و توهین به هیچ فرد و شخص دیزبادی و غیر دیزبادی رانداشته و انها هم عقاید و نظرات و
ملاکها و معیارهای خودرا دارندکه برای ما محترم است.
انتظار میرود دوستان عزیز به این قضیه نه از جنبه ناسیونالیستی بلکه از جنبه واقعگرایانه بنگرند. البته بنده قصد بی احترامی به دیگر فرهنگ های دیگه
ندارم و به همه آنها احترام می گذارم.
ماجماعتی یکدل ونمونه ایم دیزباد آباد... پاینده و سربلند همه دیزبادیهای عزیز در جای جای ایران عزیز و سایر نقاط دنیاکه مایه افتخار مایند.
این نظر شخصی بنده می باشدسایر دوستان هم دیدگاه خودرا به اشتراک بگذارند.
«دیزباد وطن ماست»- محمد میرشاهی (استاد) در نوشتاری در باب دیزباد می نویسد: داشتن رادیو در زمان کودکی ما کار هر کسی نبود. نشانه ای بود برجسته از دارایی و تمکن مالی. اولین رادیویی که من از نزدیک دیده و لمس کرده ام مربوط می شود به زمانی که کلاس سوم یا چهارم ابتدایی بودم.
فکر نکنید بچه های آن زمان مثل بچه های این دوره بودند، که اگر در زمان شیر خوارگی هم تبلت به دستشان بدهی بهتر از پدر و مادرشان با آن کار می کنند. خیر، ما اطلاعاتمان در این موارد نزدیک به صفر نه، خود صفر بود.
یادم می آید که در فامیل ما اولین کسی که رادیو خرید مرحوم داییم، مکی شمس الدین میرشاهی بود که تازه به مدرسه دیزباد منتقل شده بود. به خوبی به یاد دارم که مارک رادیویی که داییم خریده بود "آندریا "بود و این رادیو یک باطری بزرگی داشت به اندازه باطری ماشین های امروزی، شاید هم بزرگتر و سنگین تر، که باید همیشه در جوار رادیو گذاشته می شد و با سیمی به آن وصل می شد. هنوز باطری های کوچک یا به قول مردمان آن زمان، قوه های قلمی مثل ری او واک و یا گربه نشان اخترع نشده بودند.
باطری ها بزرگ و بقول امروزی ها، اکسترنال بودند. امواج رادیو، آن هم به مکانی مثل دیزباد خیلی ضعیف می رسید و هر رادیو باید به آنتنی وصل می شد که به شکل صلیب در پشت بام صاحب رادیو نصب می گردید و وجود این آنتن خود نشان از دارنگی و زیبندگی صاحب خانه می داد ،که البته تعداد آن ها در تمام ده از تعداد انگشتان یک دست تجاوز نمی کرد.
جالب ترین موضوع زمانی اتفاق می افتاد که مرحوم داییم را به جایی دعوت می کردند و البته با این انتظار که رادیو اش را همراه ببرد، تا خانواده میزبان، همراه با میهمانان دیگرهم از موسیقی دلنواز این جعبه جادویی حظ وافر ببرند. اگر این درخواست اجابت می شد تازه مسئله دیگری مطرح می شد و آن این که باید اولاٌ تدارک چوبی، یایی چیزی که شبیه آنتن باشد از قبل مهیا شود و تازه باید صاحب خانه یک جوان گردن کلفت را مامور حمل باطری کند، زیرا که حمل آن وسیله سنگین کار هر کسی نبود.
مرحوم دایی هم رادیویی که نسبتاٌ سنگین بود را با هزار سلام و صلوات بر دارد و با احتیاط زیاد راهی خانه میزبان شود. خیلی ها صدای موسیقی و صحبت مجریان را می شنیدند ولی اکثرا از کم و کیف چگونگی کار این پدیده نوظهور اطلاعی نداشتند. رادیو در آن زمان در دیزباد فقط کاربرد موسیقیایی داشت. بقیه برنامه ها که البته بسیار هم کم بودند، نه مشتری داشتند ونه کسی از حرف هایشان سر در می آورد، مگر ازصحبت های مرحوم راشد که بسیار ساده و روستایی سخن می گفت.
بعد از مدت کوتاهی رادیو های ترانزیستوری آمد با قوه های( باطری) کوچک استوانه ای که براحتی قابل نصب بودند و بسیار سبک. این رادیو ها عمدتاٌ نیاز به آنتن نداشتند و مارک های توشیبا و سییرا و سونی و فیلیپس از مارک های معروف دهه 40 بودند.
کم کم تعداد رادیو زیاد شد، به برکت رشد تکنولوژی انتقال امواج راحت تر شدند و برنامه ها متنوع تر و در کنار آن فهم مردم از مطالب رادیو نیز بالا رفت و گوش دادن به رادیو بی بی سی در دیزباد دهه 50 کاری بسیار معمولی برای بسیاری از مردم بود.
«دیزباد وطن ماست»- مهندس محمود کردی در پاسخ به این سوالات نوشت: نیاکان ما بهترین موقعیت جغرافیایی را برای جانمایی محل روستا برگزیده اند. روستا در شیب جنوبی تپه ها قرار دارد و غالب منازل رو به قبله ساخته شده اند که این شرایط، موجب شده است که منازل در تابستان سرد و در زمستان آفتاب گیر باشند.
و اما علاوه بر موقعیت جغرافیائی و شرایط آب و هوایی، عوامل انسانی بسیاری وجود دارد که موجب شده اند، دیزباد تنها روستای بافت با ارزش شهرستان نیشابور و یکی از شش روستای بافت با ارزش استان خراسان انتخاب شود که برخی از آنها به شرح زیر می باشند:
۱- پشت بام همسایه حیاط منزل دیگری است(تکیه گه هر کسی منزلگه همسایه است)
۲- اغلب منازل از خشت خام و چوب ساخته شده اند.
۳- بسیاری از منازل دارای ایوان (پیش معجر) هستند.
۴- در چند نقطه دیزباد هنوز راهروهای سرپوشیده (دالان) دیده می شود.
۵- منازلی وجود دارند که به شکل زیبائی ، تماما از سنگ های ریز ساخته شده اند.
۶- هنوز در برخی منازل نورگیرهای ضربدری ساخته شده از خشت خام دیده می شود.
۷- راه پله های زیبا نیز در برخی منازل باقی مانده اند و ...
مهمترین پارامتر در انتخاب بافت با ارزش هر روستائی در کشور، وجود آثار تاریخی است و در دیزباد اینچنین چیزی وجود ندارد، لذا بعد از چند سال پیگیری مجدانه، آخرالامر، بافت مسکونی دیزباد با ارزش شناخته شد.
شاید برای برخی از هم ده دیاران این پرسش مطرح گردد که بافت با ارزش چه فایده ای برای دیزباد دارد؟
۱- بافت با ارزش موجب استمرار فرهنگ ساختمان سازی منازل به صورت قدیمی و همچنین حفظ فرهنگ معماری روستا می گردد.
۲-اعتبار دولتی پایدار و چند ساله برای حفظ، ترمیم و مستحکم سازی بافت سنتی روستا، اختصاص می یابد و با تعویض شوراها ودهیارها اعتبار ذیربط همچنان برقرار خواهد ماند.
۳- ارزش های فرهنگی، کشاورزی و..........، به صورت نماد در اماکن مخصوص ساخته می شود.
۴- کف کوچه های اصلی وچشم انداز کوچه های فرعی سنگ فرش ونمای منازل کاه گل ویا بن ملات (ملات سیمان به شکل کاه گل)خواهد شد و.......
گفتنی است ، دولت وقتی اعتبار برای پروژه های موصوف اختصاص می دهد که مردم مصوبه شورا و همچنین دستورالعمل های بخشداری و بنیاد مسکن رادر موارد ذیل دقیقا رعایت نموده و همکاری لازم را معمول دارند:
۱- در ساخت و سازهای جدید و یا ترمیم منازل هیچ کس حق ندارد پنجره همسایه را کور نماید.
۲- پشت بام ها را فقط ایزوگام کرده و از شیروانی کردن جدا پرهیز نمایند.
۳- برای نمای منازل از کاه گل و یا بن ملات استفاده شود.
۴- در ساخت و سازهای جدید اخذ پروانه ساختمان ضروری است.
به امید ساختن روستایی زیبا و توسعه یافته
«دیزباد وطن ماست»- ممکن است تا کنون با این سوالات روبرو شده باشید که آیا در دیزباد به اشخاص بدون خانه ، زمین می دهند؟ آیا ساخت و ساز در باغات کنار جاده آسفالته، جاده کمر بندی آروین و سایر باغات مجاور روستا مجاز است؟
پاسخ : همانطوری که در نقشه طرح هادی دیده می شود:
1- خط آبی اطراف روستا محدوده طرح هادی قبلی است و خط چین قرمز پیرامون روستا، محدوده طرح هادی جدید است که مساحت بیشتری را شامل می شود.
2 - نقاط هاشور زده رنگ زرد مناطق مسکونی و نقاط هاشور زده قهوه ای زمین هایی است که به صورت مشروط می توان در آنها خانه ساخت.
3-مبنای مالکیت در نقاط قهوه ای ، داشتن سند ثبتی ، وجود خانه مخروبه ، وجود درخت چهل ساله ( فقط سایه انداز درخت) و یا سایر ادله محکمی است که مالکیت را ثابت کند، در غیر اینصورت جز اموال عمومی بوده و در اختیار دهیاری است.
4- در نقاط قهوه ای زیر جاده کمربندی زمین هایی وجود دارد که متعلق به دهیاری است که پس از نقشه برداری و قطعه بندی به متقاضیان بدون منزل واگذار می شود.
5- شرایط و زمان واگذاری متعاقبا اعلام خواهد شد.
6-برابر قانون تبدیل اراضی کشاورزی به غیر کشاورزی ممنوع و جرم محسوب می شود، لذا ساختن خانه در خارج از محدوده طرح هادی ممنوع و به هیچ عنوان به آنها آب و برق و گاز وسایر خدمات دولتی نمی دهند.
7- همچنین مطابق قانون اگر در باغات مذکور خانه ساخته شود از طریق جهاد کشاورزی و سایر منابع قانونی تخریب می شود.
8- برای ساخت خانه در داخل بافت هادی اخذ پروانه ضروری است که به آنها وام نیز داده می شود.
9 - به صاحبان منازل مخروبه داخل روستا برای چندمین بار اخطار می شود هر چه سریعتر آنها را از این وضعیت خارج نمایند در غیر اینصورت عواقب هر گونه مشکل برای سایر هم ده دیاران بر عهده آنها خواهد بود.
10- حد منازل پشت به کوه زیر جاده کمربندی شمال روستا فقط خانه ایشان هست و حتی یک سانتی متر بالاتر از آن جز اراضی دهیاری محسوب شده و در ردیف اموال عمومی است.