دیزباد وطن ماست

دیزباد وطن ماست

سایت رسمی روستای دیزباد علیا (بالا) از توابع شهرستان نیشابور در استان خراسان رضوی ایران.
دیزباد وطن ماست

دیزباد وطن ماست

سایت رسمی روستای دیزباد علیا (بالا) از توابع شهرستان نیشابور در استان خراسان رضوی ایران.

تامین امنیت دیزباد از نان شب واجبتر است

«دیزباد وطن ماست»- تامین و حفظ امنیت دیزباد یکی از مهمترین اقدامات اجرایی است که با توجه به هزینه بالایی که دارد، مزایای بسیاری برای مردم و دیزباد خواهد داشت.

به گزارش دیزباد وطن ماست، به نقل از شورای اسلامی دیزباد: امنیت مقوله ای است که وقتی وجود دارد کمتر کسی به آن فکر می کند و به محض اینکه کم می شود همگان برآشفته شده و داد و فریاد می زنند. 

متاسفانه در چند سال اخیر شرایطی بر جامعه حاکم شده است که ناامنی و کمبود امنیت در شهر و روستا همه را آزار می دهد و دیزباد هم از این قاعده جدا نیست۰ به همین دلیل از سال۹۲ یگان حفاظت دیزباد به عنوان اولین یگان حفاظت مردمی روستائی ایران راه اندازی شد و سه مسئولیت مهم را بر عهده گرفت:

۱- پاسداری از امنیت عمومی

۲- حفاظت از منابع طبیعی

۳- حفاظت از محیط زیست

ارزیابی و نظر سنجی که ما از مردم ، گردشگران و ادارات دولتی داشتیم موفقیت این نهاد مردمی رانشان می دهد به طوری که تاکنون بارها از طرف مقامات استانی و کشوری  مورد تقدیر و تشویق قرار گرفته ایم.

همیاری و کمک اغلب هم ده دیاران نیز طی این مدت بر کسی پوشیده نیست، به عنوان مثال مجید آقای میرشاهی ( نظرعلی ) مدت ۸ سال است که همه ساله، چهار دست لباس گرم کامل برای اعضای یگان تهیه می کند. اما برخی از هم ده دیاران سهل انگاری می کنند و حتی از پرداخت سرانه خود سر باز می زنند.

مطمئنا تمام دیزبادی ها دوست دارند امنیت کامل در دیزباد برقرار باشد حتی برخی از افراد درب منزلشان را در پائیز می بندند و در بهار باز می کنند و انتظار دارند منزلشان سالم بماند.

 همچنین تمامی اعضای گروه های تلگرامی روستا از شنیدن صدای گرم مهدی آقای آفرین مسئول یگان که هر روز گزارش خبرهای دیزباد را می دهند  شادمان می شوند.

  وقتی نگهبان در گشت شبانه خبر از ترکیدگی شیر آب به صاحب خانه ساکن در شهر را می دهد ، خوشحال می شوند.

وقتی نگهبان مانع ورود گردشگران در ایام کرونائی به دیزباد می شوند همه خوشحال می شویم،

 وقتی یگان حفاظت مسئولیت نظم و انضباط مراسم عمومی دیزباد را بر عهده می گیرد همگی احساس غرور در ولایتمان می کنیم و .......ده ها فعالیت دیگر، پس چقدر بجا خواهد بود که همگی قدری به مسائل و مشکلات یگان نیز بیندیشیم و امکان استمرار فعالیت آنها را میسر سازیم.



اخلاق و منش دیزوندان در روستای دیزباد

«دیزباد وطن ماست»- اصول دیزوندی در دیزباد حکم می کند که برخی از موارد را در زندگی روزمره رعایت کنیم تا بتوانیم به پشتوانه آن موارد زندگی بدون تنش و دغدغه ای را در دیزباد تجربه کنیم.

به گزارش دیزباد وطن ماست، محمود کردی رئیس شورای اسلامی دیزباد طی پیامی از دیزبادی ها درخواست کرد که به این اصول پایبند بمانند و آن را در زندگی روزمره به کار گیرند.

۱- سعی نمائید درب و پنجره ها را حفاظ نصب کنید.

۲- قبل از خروج از دیزباد ﴿زمستان﴾ شیر کنتور آب را ببندید.

۳- حتی الامکان هفته در میان، دو یا سه شب را در دیزباد اقامت کنید تا هم موجب خوشحالی دیزبادی های ساکن را فراهم کنید و هم روستا را از جمعیت اندک بیرون آورید و مهمتر از همه از منظره زیبای زمستان دیزباد لذت ببرید و یاد خاطرات قدیم را زنده کنید.

۴- سعی نمائید سرانه خود را قبل از عید نوروز پرداخت کنید تا بتوانیم بر اساس بودجه امان تعداد نگهبانان را تعیین و بلکه بتوانیم گشت شبانه سطح روستا را در سه ماه زمستان، نیز داشته باشیم.

لطفا نظر خود را پیرامون موضوع تامین و حفظ امنیت با دیگران به اشتراک به گذارید.

به امید دیزبادی امن ...... تمیز .....و همچنان پایبند...... به مسائل زیست محیطی


دیالوگی در باب جمع آوری زباله در دیزباد علیای نیشابور

«دیزباد وطن ماست»- بنظر من در یک جامعه مانند شهر و روستا تولید زباله و جمع آوری آن یک رابطه عرضه و تقاضا است ولی بین شهر و روستا تفاوتهایی است. در شهر اگر ما زباله را تفکیک نکنیم و زباله تَر و خشک با هم به داخل باکس شهرداری انداخته شود، آن زباله توسط فردی که استطاعت مالی ندارد و ضایعات جمع آوری می کند تفکیک می شود، چه بهتر که برای راحتی آن فرد زباله توسط ما تفکیک شود. اگر باز هم تفکیک نشود توسط دستگاه های مکانیزه کارخانه کمپوست تفکیک و بهینه سازی می شود. برای این خدمات هر شهروند عوارض شهرداری پرداخت می کند.

طبیعی است که دیزباد گردشگری امروز، دیزبادی که گاز دارد، در منازل حمام است و خیلی از مواد غذایی از شهر وارد می شود نسبت به دیزباد قدیم در تولید زباله مضر برای طبیعت تفاوتهایی دارد.

آیا مردم روستا جهت جمع آوری زباله عوارض پرداخت میکنند؟ 

بطور مثال چند نفر از اهالی روستا در پرداخت ماهیانه ۵ تا ۱۰ هزار تومان برای جمع آوری منظم زباله روستا همکاری میکنند؟

ما قبل از نتیجه این صحبت اول از خودمان بپرسیم چند مرتبه از خودمان شروع کردیم؟

چند مرتبه خودمان فرهنگ سازی کردیم؟

چرا در مکانهایی از روستا که رد پای گردشگر در آنجا دیده نمیشود باید زباله ببینیم؟

چرا سر چشمه نوحصار پوست انواع شکلات در لابلای سنگها پنهان شود در صورتیکه در جیبمان سنگینی ندارد...

چرا حد فاصل پیحصار تا تلخ بازه چپ زباله های خشک دیده و توسط دوستدار محیط زیست جمع آوری می شود.

چرا حوالی چشمه غرقاب،  تا حمام زباله خشک و پلاستیک دیده می شود و توسط اهالی دوستدار محیط زیست جمع آوری می شود...!!

ما خانواده بزرگ و با فرهنگ دیزباد اول باید این نواقص را از خودمان برطرف کنیم دوم به زباله های کنار راه که توسط گردشگرنما تولید شده بپردازیم.

بعد از اینکه خودمان زباله تَر و خشک (ضایعات) را تفکیک کردیم.

زباله ای که به کود تبدیل می شود به طبیعت برگردانیم و زباله ای که برای محیط زیست مضر است به شهر برگردانیم.

 حالا با همکاری و همفکری اهالی و مسئولین روستا در جمع آوری زباله کمک کنیم.

فکر می کنم برای بهتر شدن این امر، خوبه که مکانهایی برای اهالی مشخص شود تا زباله تفکیک شده خود را در موعد مقرر آنجا دپو کنند و خودرو مورد نظر (میتواند وانت باشد) فقط تا سر مزار نیاید بلکه در نقاط مشخص شده روستا دور بزند و بعد از جمع آوری زباله تفکیک شده تمام روستا آنرا خارج کند و از آن مرحله به بعد تصمیمات کارشناسی گرفته تا زباله دیزباد مکان دیگری را آلوده نکند.

قطعا تمام این خدمات نیاز به پشتوانه مالی دارد...

اگر احتمالا بودجه خاصی برای زباله روستا نداشته باشیم

فکر میکنم این هزینه تقسیم به هر خانوار دیزبادی شود آنقدر سنگین نباشد که جهت پاکیزگی جامعه و خانه خودمان حاضر به پرداخت آن نشویم.

 ضمنا قانون طبیعت را بیاد داشته باشیم، اگر با طبیعت بد رفتار کنیم و بهش زباله بدهیم، روزی میرسد که طبیعت در مقابل ما انسانها واکنش نشان دهد. این متن که با صداقت و صراحت نوشته شده بود نشان می دهد که برای رسیدن به وضعیت بهتر باید تلاش های زیادی مصروف شود و این مستلزم یک خواست همگانی است که در نتیجه فرهنگسازی ایجاد می شود. امیدواریم که شورای مشورتی و شورای اسلامی دیزباد پیشنهادات خوبی را در این خصوص ارائه و اجرا نمایند. 






ضرب المثل ها و عبارات شیرین دیزبادی

«دیزباد وطن ماست»- ادبیات یکی از ساخت های فرهنگ است و با رجوع به ادبیات هر ملت می توان به فرهنگ آنها پی برد. البته این ادبیات در گذر زمان دچار تغییر می شود و نمی توان ادبیات گذشته را به نام امروز و بالعکس تمام کرد. در واقع اگر ما امروز بخواهیم ادبیات را ملاک قرار دهیم باید به ادبیات امروز مردم دیزباد مراجعه کنیم تا بتوانیم از این رهگذر درکی عمیق تر از فرهنگ مردم دیزباد بدست آوریم.

گفتنی است که در دیزباد یک فرهنگ یکدست وجود ندارد. بلکه این روستا در واقع چهارراهی بوده که تمدن های مختلف در آن وارد شده اند. متاسفانه بنده تا کنون نتوانسته ام کتاب فریدون میرشاهی (محمد ابراهیم) را که تاریخ دیزباد را شامل می شود  نسخه دیجیتالی تهیه کنم اما در این تاریخ به نکاتی بر می خوریم که حقیقتا شنیدن دارد. 



  1.  به طحال میگن سول، و نه به کبد 
  2. به آرنج هم فکر کنم زنگیچه هم میگن 
  3. به مستراح فکر کنم چاه چرخی هم می گفتند 
  4. که یک اصطلاح قدیمی دیزبادی هم هست که میگه «عشق از سَر چاه چِرخی حَرکَت م. نَ» 
  5. پرمَج ( permanent): وقتی دست توی دماغت هم میکردی و‌مشت و مال میدادی از این لغت استفاده می‌شد.
  6. کسانی رو هم که توی مسیر طولانی یا اتفاق ناگوار یا سر حموم خسته و بیحال می شود برای شدت خستگی از کلمه حال استفاده میکردند. «میگفتند اوف چی حال کیردوم »
  7. یک کلمه دیگه هم داریم « بَ. دوک» (badok) که به کسی گفته میشه که تمام سعی‌اش رو میکنه ک کارهای محال و سخت رو انجام بده حتی اگه به قیمت جونش یا وقت و سرمایه‌اش تموم بشه که میگن طرف بَ. دوک است.
  8. کسی یک چیز رو هی تکرار میکرد و کلید میکرد و ول کن نبود رو به دیزبادی میگفتند «ا. پی. رَوو» ( apiraw) فلانی خیلی «اَ. پی. رَوو» است.
  9. قاچ زدن هر میوه رو میگفتند «ک. لَ. ف»
  10. قاچ کیردن هر میوه رو میگفتند «برونه بروَنه»
  11. داش: آدم‌های کثیف و دست رو نشوو رو هم میگفتندمثلا فلانی انگار «دُ داش بی یَ» (البته خود داش جایی است که در آن چوب ها را می سوزانند و غالبا سیاه است.
  12. کَلَ. دو. شُو. به آدم‌های هم که آب زیر کاه هم می گفتند.
  13. رودهاش گشاد رفته : کسی که غذا زیاد میخورد این رو هم می گفتند.
  14. بچه کوچیک هم سکسکه میزد میگفتند: بچه داره روده گشاد منه. 
  15. چیزی به گلوت بپره و صرفه کنی: اَ. خَسکًُوم. پِری.
  16. جِزغَل‌َ: در اصل دونبه ریز شده و سرخ شده گوسفند و همچنین بچه‌های کوچیک رو هم می گفتند.
  17. لحظه سال تحویل رو هم میگفتند : سَع‌َت بِچِرخی
  18. از پوز سگ دُریا نِجیست نِ. م. رَ. 
  19. فکر کنم زمانی که فقط یک نفر میخواست از یک آدم خوب که مورد قبول همه بود بد بگه. 
  20. گوشت بچه دِ لَو طاقَ. یعنی بچه اگه از مریضی لاغر بشه دوبار زود چاق میشه نگران نباش.
  21. فروزان توی سلسله مراحل فرزندی. فکر کنم «نتیجه»  رو نگفتی.
  22. بچه. نوَیَ. نبیره. نتیجه. نوگوند. کلوخ انداز. غریبه
  23. کسی که هی قهر می کرد و زود آشتی می کرد و باز با کسی دیگه این کار رو می کرد می گفتند : هِری یَ 
  24. کسی رو که تهدید می کردند برای زدن میگفتند: یَک جُوره موزنُمِت کِ خَر.  رَ. بابا. جیغ. کُنی 
  25. غیبت کردن رو هم گاهی می گفتند: پَ. چَ.جَویی
  26. آدم‌های  خیلی عجول توی کارها میگفتند : دِس. پَ. چَ
  27. کسی که میرفت حموم و زود برمیگشت میگفتند: اوف هم جونِت خیس رَفت ؟
  28. چَم: از راهش از مسیرش 
  29. گاهی هم میگفتند قَلی رَ. ار. چَ. مِش. جَرُو. کو
  30. ماهیچه وقتی میگرفت و سفت می‌شد گاهی میگفتند مثلا پام جیش کیردَ
  31. کسی که خیلی غورغور میکرد گاهی هم میگفتند: اووف چی پوف پوف مِ. نی
  32. نصیحت آدم‌های پخته به نوجونها 
  33. چیزی که تو دِ. اَیینَ. ی. صاف. نِ. می. بی. نی. مو. دِ. خیشتِ. خُوم. می. بی. نوم
  34. اِشک به ترکی و اَشَ به دیزبادی.  یعنی خر
  35. جون‌هایی که دوست داشتن مادر و پدرشون در رابطه با ازدواج اونها صحبت کنند قبل از خواب میگفتند که راجع به «بیست مَن سِو خَ. کی. اخطلات کنن»
  36. کوم : سقف دهن 
  37. به دو خانواده که خیلی با هم رفت و آمد میکردند و همیشه در جمع‌ها هوای هم رو خیلی داشتند میگفتند : از کون هم مُوخرند.
  38. اگه جایی میرفتی که مامان و بابات ناراحت بودند موقعه برگشت بهت میگفتند :اونجهِ  گوه کی نَخوار بُموندهَ بوُ  
  39. زن و مرد یا دختر و پسری که زن و شوهر نبودند ولی رابطه خوبی با هم داشتند میگفتند: تَپ بِزَن و تَپ بُوخار
  40. به مردهای هیز که گاهنا شیطونی میکردند می گفتند: از پِش خادِش نِمُوخرَ
  41. کسی که به سیم آخر زده و بی آبرو بود رو هم گاهی میگفتند: اَرکونده. اَر پِشَنیش. بُچوسبونده 
  42. شل تونبو : فکر کنم به زن‌های بد می گفتند‌!!!و هم گاهی به مردهایی که کَش شولوار. شُل بود و هی می‌افتاد.
  43. رفتن برای ادرار رو هم می گفتند: بُروم کُنار آوو
  44. هر چه به خار آید، روزی به کار آیدبه دیزبادی میشه هر گوزِ. بُروی. روزِ
  45. وقتی میخواستی کسی رو دلداری بدهی که مثلا بهش بی‌احترامی شده از جمله زیر استفاده میکردی مثلا در قبول نکردن دعوتی «اَ. مَ. بِ. روزِ.     نِ. اَ. مَ. بِ. گوزِ
  46. و گاهی هم حرکت طرف مقابل را میگفتند «بِ. گیکِ  (بچه کوچیک خانواده)
  47. فقط میخواستی توی ذهن خودت به طرفی که اذیتت کرده  فکر نکنی و تمومش کنه از یک فهش کوتاه استفاده میکردی میگفتی  «  مرتکَی شَو. نی»
  48. به جون‌هایی که وقتشان را سر مزار با سرچشمه به بطالت می گذروند می گفتند دارند « کون خر بِ خینجَر م. ز. نَن 

چرا دیزباد بالای نیشابور تمیزترین روستای کشور است؟

«دیزباد وطن ماست»- دیزباد امروز به عنوان یکی از تمیزترین روستاهای کشور مطرح است. حقیقتا هم همین است و اگر وارد روستا شوید یا حتی وارد باغهای اطراف جاده می بینید که نخاله و زباله خاصی در اطراف وجود ندارد. نمی گوییم هیچ زباله ای، چون متاسفانه برخی از توریست ها در این خصوص سهل انگاری می کنند اما در مورد سهم خود مردم دیزباد که سهم قابل توجهی است باید گفت که دیزبادی ها در این خصوص حقیقتا مراعات می کنند. 

به گفتگوی مسئول شورای اسلامی دیزباد با مردم در باب نظافت روستا توجه کنید. این موارد نشان از فرهنگسازی می دهد، اینکه مردم بدون فرهنگ سازی و بدون کار علمی و فرهنگی شاید دچار اشتباه شوند اما با فرهنگ سازی شرایط متفاوت خواهد شد. 





کدامین راه را برویم تا دیزباد تمیز بماند ؟

در طول هشت سال گذشته ده ها بار در مورد حفظ نظافت عمومی نوشتیم؟...... ، به صدها نفر تذکر مودبانه و خیرخواهانه دادیم........ ،  برای تفکیک زباله در چند نقطه دیزباد ظروف دوقلو نصب کردیم........... ، همه ساله قرار داد حمل زباله از قسمت هایی از دیزباد را با خودروهای ویژه منعقد کردیم.......... ، به تمامی وانت بارها نه یک بار بلکه چندین نوبت گفتیم که زباله ساختمانی را در کنار راه ها نریزید و فقط به جاده حصار منتقل کنند ، ...........ده ها بار در مجالس عمومی به همگان گفتیم پوست سیب زمینی و پیاز و استخوان و دیگر مواد آلی آشغال نیست  ، کود است و در هر کجایی اعم از داخل باغ و یا در دامنه کوه ها بریزید بعد از دو روز خشک و یا مورد استفاده حیوانات قرار می گیرد (بعد از رفع کرونا)، ده ها بنر در مورد حفظ نظافت عمومی در تمام مناطق دیزباد نصب کردیم .......... با گروه های مختلف حافظان محیط زیست در شهر های مختلف حتی تهران ارتباط برقرار کردیم که آنها چند نوبت در سال دیزباد را پاک سازی عمومی کردند ........، عده زیادی از جوانان دیزبادی نیز همین کار را چندین نوبت انجام دادند ......... ، به گردشگران کیسه زباله دادیم و گفتیم زباله خود را از دیزباد خارج و در کنار جاده نیز نیندازند........... ، زباله داخل سطل های نقاط گردشگری را روزهای شنبه خالی و از دیزباد خارج کردیم............ ،و بارها و بارها در جمع مردم گفتیم تا وقتی که همگان احساس مسئولیت نکرده و به خطا کاران تذکر ندهند، با تذکر شورا و دهیاری به تنهایی نمی تواند مشکل را حل کند ،به ساکنین هر کوچه پیشنهاد کردیم هر هفته یک نفر مسئولیت هماهنگی و نظارت آن کوچه را بر عهده گیرد.......... ، ما دوست داریم دیزبادی که ، در اغلب فعالیت ها پیشگام است در این مورد نیز اینچنین باشد ، و آنچه که هم اکنون وجود دارد شایسته زادگاه ما نیست ........


به عقیده ما هر دیزبادی  باید سه کار را انجام دهد که دیزباد تمیز بماند:

 ۱- هیچ کس آشغال و بویژه پلاستیک را به کوچه نریزد.

 ۲- هرکسی پلاستیک  و آشغال جلو منزل وباغ خود را جمع کند ونگوید چون من نریخته ام پس جمع نمی کنم. 

۳- تمامی هم ده دیاران همیشه به خطاکاران مودبانه تذکر دهند و از این کار خسته نشوند.

بدیهی است شورا و دهیاری به وظیفه خود عمل خواهد کرد.


هم دیزبادی ها، خردمندان مسئولیت پذیر، به عقیده شما ، ما کدامین راه را نرفتیم که به نتیجه مطلوب و مورد انتظار نرسیدیم، لطفا نظر خود را بیان نمایید و احساس مسئولیت خود را در این موضوع مهم با دیگران به اشتراک بگذارید.


این است یک الگو برای دیالوگ میان مسئولان و مردم و این است آن الگویی که تمام روستاها در ایران باید بیایند و از دیزباد و از مدیران و رهبران دیزبادی بیاموزند.