دیزباد وطن ماست

دیزباد وطن ماست

سایت رسمی روستای دیزباد علیا (بالا) از توابع شهرستان نیشابور در استان خراسان رضوی ایران.
دیزباد وطن ماست

دیزباد وطن ماست

سایت رسمی روستای دیزباد علیا (بالا) از توابع شهرستان نیشابور در استان خراسان رضوی ایران.

نگاهی گذرا به تاریخ دیزباد (قسمت دوم)

«دیزباد وطن ماست»- هادی میرشاهی در یک سلسه از مطالب که در تارنمای تلگرامی خود منتشر کرده است به تاریخ دیزباد می پردازد. وی می نویسد: در مورد اینکه مردم اولیّه از کجا به دیزباد مهاجرت کرده‌اند روایات تاریخی زیادی وجود دارد که دو روایت معتبرتر، نسل اندر نسل و سینه بسینه منتقل و به امروز رسیده است.

  • گروهی از متقدّمین معتقدند مردم اولیّه دیزباد از نواحی جاجرم و کوهسار از توابع شهرستان بجنورد به دیزباد کوچ کرده‌اند و امامقلی از نتیجهِ این مهاجرین است.
  • در مقطعی از تاریخ بدلیل رهایی از جور ستم حکّام، مردم آن زمان از شهر به اطراف پناه آورده‌اند که این مهاجرت صورت پذیرفته و مبداء حرکت از کدام شهر و دیار بوده چندان تفاوتی نداشته و تاریخ مستندی در این زمینه وجود ندارد.

مردم دیزباد در ادوار تاریخ مورد ظلم و ستم واقع شده‌اند در تمام مقاطع تاریخی کوشیده‌اند ایدئولوژی، جهان بینی ، اخلاق دین، فرهنگ و سنن خود را حفظ کنند.

قلعه حسن و منصور، برج و باروهای بجا مانده همه بوی استقامت و پایداری را می‌دهد و تنها عکس‌العمل مردم در مقابل این ناملایمات صبر و مقاومت، سخت‌کوشی، قناعت بوده است.

صاحب نظران از تشابهات اسمی و فامیلی، قیافه‌های ظاهری و بالاخره منش و الگوهای ِرفتاریِ مشترک معتقدند که ضمنِ منشاء ژنتیکی شاید ناشی از ایدئولوژی و جهان‌بینی مشترک نیز باشد.

خصلت و منش مردم دیزباد اکثراً دیرجوش و در ارتباطتشان از شک به سوی یقین می‌روند، در ارتباطات خانوادگی چرتکه و ماشین‌حساب ندارند و شاید این خصائص در دنیای امروز قابل قبول نباشد ولی واقعیّت دارد.

از دیرباز دیوارهای بلند طبقاتی در دیزباد فرو ریخته است هر کس ارباب و رعیّت خود می‌باشد،  مهاجرین متأّخر ممکن است بصورت کارگری در ابتدای ورودشان زندگی را از صفر شروع کردند ولی دیری ‌نپائید که در جرگه شهروندان درجه یک قرار گرفتند. این جملات از هادی میرشاهی حاوی عمیق ترین شناخت ها از مردم دیزباد در طول تاریخ معاصر آن است. در روزهای آینده پست های بیشتری از این نوشتار برای دیزبادی ها و مردمشناسان غیر دیزبادی منتشر خواهم کرد.


خاطره ای از رادیو در دیزباد وطن ما

«دیزباد وطن ماست»- محمد میرشاهی (استاد) در نوشتاری در باب دیزباد می نویسد: داشتن رادیو در زمان کودکی ما کار هر کسی نبود. نشانه ای بود برجسته از دارایی و تمکن مالی. اولین رادیویی که من از نزدیک دیده و لمس کرده ام مربوط می شود به زمانی که کلاس سوم یا چهارم ابتدایی بودم. 

فکر نکنید بچه های آن زمان مثل بچه های این دوره بودند، که اگر در زمان شیر خوارگی هم تبلت به دستشان بدهی بهتر از پدر و مادرشان با آن کار می کنند. خیر، ما اطلاعاتمان در این موارد نزدیک به صفر نه، خود صفر بود.

 یادم می آید که در فامیل ما اولین کسی که رادیو خرید مرحوم داییم، مکی شمس الدین میرشاهی بود که تازه به مدرسه دیزباد منتقل شده بود.  به خوبی به یاد دارم که مارک رادیویی که داییم خریده بود "آندریا "بود و این رادیو یک باطری بزرگی داشت به اندازه باطری ماشین های امروزی، شاید هم بزرگتر و سنگین تر، که باید همیشه در جوار رادیو گذاشته می شد و با سیمی به آن وصل می شد. هنوز باطری های کوچک یا به قول مردمان آن زمان، قوه های قلمی مثل ری او واک و یا گربه نشان اخترع نشده بودند.

 باطری ها بزرگ و بقول امروزی ها، اکسترنال بودند. امواج رادیو، آن هم به مکانی مثل دیزباد خیلی ضعیف می رسید و هر رادیو باید به آنتنی وصل می شد که  به شکل صلیب در پشت بام صاحب رادیو نصب می گردید و وجود این آنتن خود نشان از دارنگی و زیبندگی صاحب خانه می داد ،که البته تعداد آن ها در تمام ده از تعداد انگشتان یک دست تجاوز نمی کرد. 

جالب ترین موضوع زمانی اتفاق می افتاد که مرحوم داییم را به جایی دعوت می کردند و البته با این انتظار که رادیو اش را همراه ببرد، تا  خانواده میزبان، همراه با میهمانان دیگرهم از موسیقی دلنواز این جعبه جادویی حظ وافر ببرند. اگر این درخواست اجابت می شد تازه مسئله دیگری مطرح می شد و آن این که باید اولاٌ تدارک چوبی، یایی چیزی که شبیه آنتن باشد از قبل مهیا شود و تازه باید صاحب خانه یک جوان گردن کلفت را مامور حمل باطری کند، زیرا که حمل آن وسیله سنگین کار هر کسی نبود.



 مرحوم دایی هم رادیویی که نسبتاٌ سنگین بود را با هزار سلام و صلوات بر دارد و با احتیاط زیاد راهی خانه میزبان شود. خیلی ها صدای موسیقی و صحبت مجریان را می شنیدند ولی اکثرا از کم و کیف چگونگی کار این پدیده نوظهور اطلاعی نداشتند.  رادیو در آن زمان در دیزباد فقط کاربرد موسیقیایی داشت. بقیه برنامه ها که البته بسیار هم کم بودند، نه مشتری داشتند ونه کسی از حرف هایشان سر در می آورد، مگر ازصحبت های مرحوم راشد که بسیار ساده و روستایی سخن می گفت.

بعد از مدت کوتاهی رادیو های ترانزیستوری آمد با قوه های( باطری) کوچک استوانه ای که براحتی قابل نصب بودند و بسیار سبک. این رادیو ها عمدتاٌ نیاز به آنتن نداشتند و مارک های توشیبا و سییرا و سونی و فیلیپس  از مارک های معروف دهه 40 بودند.

 کم کم تعداد رادیو زیاد شد، به برکت رشد تکنولوژی انتقال امواج راحت تر شدند و برنامه ها متنوع تر و در کنار آن فهم مردم از مطالب رادیو نیز بالا رفت و گوش دادن به رادیو بی بی سی در دیزباد دهه 50 کاری بسیار معمولی برای بسیاری از مردم بود. 



نگاهی دیزباد به تاریخ دیزباد از منظر پروفسور مسعود میرشاهی

«دیزباد وطن ماست»- واقعه اسماعیلی های نیشابور، تکمله ای بر یک واقعه تاریخی نقل شده از سید حسن تقی زاده است. این مقاله دوران تعصبات مذهبی و دوران تاریک تاریخ ایران را نشان می دهد. خوشبختانه این دوران به پایان رسیده و این جهل نه تنها در ایران بلکه در جهان تا حد زیادی  فروکش کرده است. 

این متن سراسر عبرت، با بیانی علمی و گیرا در مجله کاوه به چاپ رسیده است. این متن از یگانگی مذهبی شیعیان اسماعیلی و اثنی عشری در دیزباد و تحصیل علمای اسماعیلی در حوزه علمیه باقریه مشهد و حوادث دوران جهل دیزباد می گوید. 

نشریه کاوه که ادامه راه نشریه کاوه سید حسن تقی زاده است، به دست دکتر محمد عاصمی تاسیس شد و افراد نامداری از ادبیات و نویسندگان ایرانی معاصر در آن آثار خود را منتشر کرده اند. در این نوشتار یکی از بخش های مهم و البته تاسف بار تاریخ دیزباد را با هم می خوانیم.



دانلود مقاله واقعه اسماعیلی های نیشابور

مدرسه و فرهنگ دیزبادی در آئینه زمان

«دیزباد وطن ماست»- توسعه دیزباد تنها در آنچه می گذرد خلاصه نمی شود، ما نمی توانیم به دیزباد نگاه کنیم بدون آنکه سبقه تاریخی و جایگاه قدیم آن را بیابیم. 

اینکه امروز در دیزباد تعدادی از نخبگان اداره کننده شرایط هستند بدون سابقه آن قابل ادراک نیست. بنابراین از این پس یادداشت هایی پراکنده که توسط هادی میرشاهی گردآوری شده و در کانال شخصی اش منتشر شده را قرار می دهیم تا اذهان عمومی نسبت به دیزباد روشن تر شود. البته قطعا این متون نیاز به اصلاحاتی دارد و آن اصلاحات در متن اعمال شده است.


هادی میرشاهی دیزبادی می نویسد: سال 1318 تا 1368شمسی، آغاز و پایان یک دوره درخشان در تاریخ دیزباد


در1316 مکتب شیخ محمّد اسماعیل درخانه کُلو و مکتب ملآ موسی درمحل مدرسه قرارداشته است .وجودمکتب خانه وفراگرفتن قرآن و کتب مرتبط علوم رایج آن زمان یکی ازضروریات بشمارمی رفت. مکتب خانه ها اطاق نسبتأ بزرگی که دانش اموزان برای خواندن قرآن کریم و سایرکتب مرجع درآ نجا جمع می شدند. هردانش آموزپوست گوسفندی رابرای زیراندازخود بمکتب خانه می برد.

آخونددربالای مکتب استقرار می یافت و چوب بلندی داشت که به سر دورترین محصّل برسد.

شاگردان برحسب رتبه تحصیلی به پایین می نشستند بطوریکه باسوادترین درکنارآخوند و مبتدی ترین شاگرد در دورترین نقطه استقرار می یافت تا هر شاگردی اشتباهاتش را از بغل دستی سؤال می کرد و هر دانش آموز وقتی درس خود را فرا می گرفت نزدآخوند می رفت تا درس جدیدی بگیرد.

تحصیل جزء اوّل قران سی پَره Sipara می گفتند. مبتدیان خلیفه ای داشتند تا آنها را آموزش دهد پس از فراگیری جزء اوّل قرآن و عمّه اولین موقعیّت و فارغ التحصیلی بود که خلیفه و آخوند به منزل دعوت می شدند و هدایایی به خلیفه تفدیم می شد. مقرّرات مکتب خانه هابشرح زیر بود:



  1. -معلّم و استاد را ملاّهای قدیمی تشکیل می دادند که دارای پایگاه اجتماعی خاص بودند.
  2. -در مقابل درس استاد، شاگردموظّف بود اجرت او را پرداخت نماید.
  3. -هیچگونه مدرکی و مدرک گرایی به شکل امروز وجود نداشت.
  4. -برنامه درسی منظّمی مانند برنامه های امروز درکار نبود.
  5. -تدریس بیشتراز کتاب قرآن ، صد کلمه و مطالعه دیوان حافظ وسعدی و شاهنامه فردوسی و سایر کتب مرجع بود.
  6. - رابطه  استاد و شاگرد نابرابر از این جهت که استادحاکم و شاگردمحکوم به پذیرش دستورات شخصی او درکلاس درس (مکتب خانه)  بود. والدین زمانی کودک را به مکتب می آوردندبه مکتب دار توصیه می کردند جناب ملآّ  گوشت این کودک ازشما، پوست و استخوان او ما را کافی است مگر ملاّ بار بیاد. 
  7.  - ساعات درس به تصمیم گیری استاد و شرایط زندگی مردم بستگی داشت در زمان برداشت محصول تعطیلاتی را شامل می شد.
  8. -در مکتب خانه ها از اصول ایمنی و بهداشت خبری نبود، چوب بود و فلک برای ملآّ شدن .

مکتب خانه های قدیم دیزباد که به مکتب دارمعروف بودند:

  1. -  کربلایی احمد 
  2. -  ملاّ عبد المجید
  3. -محمد آقا (پدر مرحوم حسن محمّدآقا)
  4. - شیخ محمّد اسماعیل  
  5. - کربلایی یعقوبعلی 
  6. - ملآ نیازعلی 
  7. -ملاّ عبدارزّاق 
  8. - علی اکبر ملاّ میرک 
  9. -کربلایی محمّد ابراهیم ملاّ بنیاد 
  10. - آخرین مکتب خانه هامربوط به مرحومین علی بخش، ملاّعبدا لرزّاق و استاد حسین بودکه توسّط مرحوم محمّد حسین عبّاس و به دستورحسین طوسی رئیس آموزش و پرورش نیشابور در 1328 شمسی برای همیشه تعطیل شد.


دیزباد پلکانی به سوی تاریخ پرشکوه تمدن شیعی در خراسان

وبلاگ «معلولیت, محدودیت, نه ناتوانی» متعلق به «مجتمع خدمات بهزیستی روستایی شهید نصیری دیزباد سفلی» است که از مراکز غیر دولتی مشهد مقدس به حساب می آید. در این وبلاگ یادداشتی با عنوان «دیزباد پله کانی به سوی تاریخ» درج شده بود، که اگرچه در سایت های دیگر نیز به موارد مطرح شده در این یادداشت اشاره شده، اما نکات بدیعی نیز در آن وجود داشت که سبب شد، این یادداشت در «دیزباد وطن ماست» درج شود.

گفتنی است که جعفر فرخی این یادداشت را با اقتباس از یادداشتی که پیشتر توسط حسین داودی نوشته شده، تهیه کرده است.

دیزباد روستایی است در دل کوه بینالود در چهل کیلومتری جاده مشهد به نیشابور که در یک تقسیم بندی مهم به دو بخش دیزباد علیا و دیزباد سفلی تقسیم شده و در یک تقسیم بندی کم اهمیت تر و قدیمی تر به سه بخش دیزباد علیا (بالا) دیزباد وسطا (میانه) و دیزباد سفلی (پایین) تقسیم میشود.


 دیزباد سفلی (دیزباد پایین) در منطقه ای هموار و بیابانی قرار دارد و مردم ان شیعه اثنی عشری هستند که به کشاورزی و دامداری مشغولند.


 دیزباد وسطا (دیزباد میانه) که امروزه جز ویرانه و نامی از آن باقی نمانده و برای آشنایی بیشتر بگویم که آنجا همان کلاته شور آبی (ده دوست) میباشد و شمشیرتیغ و ده ملا جزء آن است که تنها ده ملا مسکونی میباشد.


 دیزباد علیا (دیزباد بالا) روستایی زیبا و کوهستانی است که به سه بخش پایین ده میان ده و بالا ده تقسیم شده است. بافت معماری این روستا به صورت پله کانی است که پشت بام هر خانه حیاط خانه دیگر است ساکنان این روستا ترکیبی از شیعیان دوازده امامی و اسماعیلی هستند .


به جرات می توان گفت که در  این روستا بر خلاف سایر مناطق ایران اختلاف مذهب نتوانسته باعث تفرقه و نزاع بین مردم آنجا شود و این مردم با صفا و صمیمیت و آرامش در کنار یکدیگر زندگی می کنند.  در اینجا لازم میدانم جهت آشنایی ذهن کاربران گرامی مختصری راجع به اسماعیلیان توضیح دهم.


 اکثریت شیعیان دوازده امامی هستند اما دو گروه دیگر در میان شیعیان هستند که اقلیت نسبتا بزرگی را در بر می گیرند یکی اسماعیلیان که بزرگ ترین گروهند و دیگری شیعیان زیدی که بیشتر در یمن زندگی می کنند و تا نیمه قرن پیش امام آنها بر یمن شمالی حاکم بود و اکنون برخی از پیروان آنها با حکومت یمن درگیرند .

نقش اسماعیلی ها در فلسفه و تعلیم و نیز سیاست در برهه هایی از تاریخ برجسته بوده است فاطمی ها که در شمال آفریقا ومصر حکومت میکردند اسماعیلی بودند و در زمان آنها بود که دانشگاه الازهر در قاهره تاسیس شد .


 از میان شاعران برجسته اسماعیلی می توان از ناصر خسرو قبادیانی یاد کرد.  اسماعیلیان رشته امامت را به اسماعیل پسر بزرگ تر امام جعفر صادق (ع) می رسانند و اکنون امام خود را شاهزاده کریم آقاخان میدانند که چهل و نهمین امام آنها شمرده می شود.


 اسماعیلیان از تاجیکستان افغانستان و ایران برخاسته اند و بسیاری از آنها هم در پاکستان و هند زندگی میکنند اما بسیاری از آنها به کشور های دیگر جهان در قاره های آفریقا و اروپا و آمریکا نیز مهاجرت کرده اند.


 اجداد آقاخان رهبر کنونی اسماعیلیه از ایران به هند مهاجرت کرده اند و اکنون دفتر اصلی او در نزدیکی مرز سوییس و فرانسه است .


 کریم آقاخان کوشیده است تا مذهب اسماعیلیه را با زندگی امروز وفق دهد و با ایجاد شبکه های آموزشی و عمرانی زندگی پیروان خود را بهبود بخشد اگر چه شهرت اسماعیلیه به قلعه تاریخی الموت در حوالی قزوین است ولی تاریخ دیزباد نشان می دهد که بسیاری از اسماعیلیان قرن ها در کنار کوه بینالود و در بلندی های آن در نزدیکی نیشابور زیسته اند بسیاری از اقلیت ها برای در امان ماندن از تاخت و تازها پیوسته به کوهها پناه می برده اند تا بتوانند راه و رسم زندگی و سنتهای خود را در امان نگه دارند و دیزباد یکی از این گونه روستا ها است به سختی میتوان آنچه از روستای دیزباد باقی مانده را به عنوان بخشی از زندگی جامعه امروز اسماعیلیه در نظر گرفت ولی باز هم نمود هایی از زندگی اسماعیلیان در دیزباد دیده می شود.


 در کنار بسیاری از دانشمندان و متخصصان اهل دیزباد دو شاعر نامی اسماعیلیه از دیزباد برخاسته اند محمد فدایی خراسانی و امامقلی خاکی خراسانی که مقبره هر دو آنها در دیزباد می باشد.


 گفته می شود مسلمانان در سال 113 هجری قمری وارد منطقه دیزباد شده اند و تا آن زمان مردم آن مثل سایر مناطق ایران زرتشتی بوده اند. وجود سنگ قبر هایی با سابقه بیش از هزار سال در این روستا بیانگر قدمت حضور مسلمانان در این روستا است.