«دیزباد وطن ماست»- فرهنگ مردم دیزباد در حفظ منابع طبیعی امروز یکی از موضوعات محوری گفتگو در مجامعی است که در باب محیط زیست سخن می گویند.
اما گاهی نمونه هایی از کارشکنی نیز وجود دارد که نمی توان منکر آن شد. شورای اسلامی دیزباد ضمن انتشار عکسی از قطع درختان بید در دیزباد که عمدتا با هدف کاشت درختان دیگر انجام می شود از مردم دیزباد دعوت کرد که به محیط زیست بیشتر توجه کنند.
«دیزباد وطن ماست»- یکی از اشتباهات متداولی که در باب قله قجغر دیزباد می شود تغییر این نام محلی به قوچگرد است که هیچ سنخیتی با فرهنگ و اندیشه گذشته و حال مردم دیزباد ندارد.
به گزارش دیزباد وطن ماست، اخیرا عده ای از کوهنوردان طبق معمول ضمن صعود از این قله گزارش تصویری تهیه کرده اند که روابط عمومی شورای اسلامی دیزباد آن را در کانال تلگرام خود منتشر کرده است و متاسفانه شاهد استفاده از نام قوچگرد برای بیان قله قجغر دیزباد هستیم.
گفتنی است نام قجغر برگرفته از نام گیاهی به نام «قجغ» است که در این منطقه می روید و نام قوچگرد به هیچ وجه بیان گر وجه تسمیه این قله نیست و یک تحریف به شمار می رود.
امیدواریم که در آینده شاهد فرهنگ سازی برای استفاده از اسم واقعی این قله در میان کوهنوردان و عناصر اطلاع رسانی دیزباد باشیم.
«دیزباد وطن ماست»- «آباد مثل دیزباد» عنوان گزارشی درباره دیزباد است که در روزنامه جام جم به تاریخ ۴ آذر ماه ۱۳۹۶ در صفحه ۱۴ به چاپ رسیده است. در ذیل این گزارش را که به قلم محمد حسین خودکار نگارش شده است با هم می خوانیم.
اگر از نیشابور به سمت مشهد بروید و پس از پشت سر گذاشتن 80کیلومتر وارد راه فرعی سمت شمال جاده شوید. در این مسیر کوهستانی، مسحور سرسبزی مراتع رشتهکوه بینالود خواهید شد و چنانچه راه را تا انتها دنبال کنید به منطقهای میرسید پوشیده از انبوه درختان که به حکم پادشاه فصلها، برگهایشان به رنگ زرد و نارنجی و قرمز درآمده و جلوه زیبایی را به طبیعت آن بخشیده است. میان این درختان، روستایی قرار دارد که خانههای آن همچون ماسوله، به صورت پلکانی روی هم قرار گرفتهاند. نام این روستا دیزباد بالاست.
آبـــاد مثــل دیزبـــــاد
ابتدای جاده اصلی روستا، تصویر پیرمرد و پیرزنی روستایی به چشم میخورد که با لبخندی گرم ورود شما را به دیزباد بالا خوشامد میگویند. جاده را که ادامه دهید نگاهتان به تصویر پیرمردی میافتد که دعای خیرش را نثار همه مهمانان دیزباد میکند و در تابلوی بعدی، پیرمردی را میبینید که به شما هشدارهای محیطزیستی میدهد و میگوید: مبادا شکار، مبادا تبر بر درخت و بهار، محیط و زمین را نکو پاک دار.
وقتی با یکی از اهالی دیزباد بالا درباره فلسفه تابلوهای ابتدایی مسیر صحبت میکنیم میگوید دیزبادیها دغدغه اصلیشان حفظ منابع طبیعی و محیطزیست است و اگر کسی بخواهد نگاه چپ به محیط پاک روستا بیندازد، کلاهمان توی هم خواهد رفت. او تاکید میکند مردمان این دیار میخواهند با مراقبت از آب، مراتع و دیگر مواهب خدادادی، بهجای یک روستای خشک و مخروبه، دیزبادی آباد و پرآب را به نسلهای آینده تحویل دهند.
دژباد یا تیزباد
دیزباد بالا روستایی پلکانی و از توابع بخش زبرخان شهرستان نیشابور است که در ارتفاع حدود 2000 متری از سطح دریا قرار دارد. ابرهای آسمان این منطقه، سالانه بیش از 360 میلیمتر میبارند و از این جهت، دیزباد بالا سومین نقطه پرباران شمالشرقی ایران است.
جمعیت دیزباد شناور است، به گونهای که در تابستان، همه 2000 نفر اهالی به روستا میآیند تا هم از هوای معتدلش لذت ببرند و هم محصولات باغاتشان را برداشت کنند، اما از ماه آبان به بعد، بیشتر دیزبادیها از سرمای سخت منطقه بینالود به مشهد و نیشابور پناه میبرند و کمتر از 200 نفر در روستا باقی میمانند. البته زهرا کردی، دهیار دیزباد بالا به جامجم میگوید مردم با اجابت درخواست او مبنی بر اعلام دیزباد بهعنوان سکونتگاه اصلیشان در سرشماری سال 95 توانستند آمار جمعیت این روستا را به 910 نفر برسانند.
اراضی منطقه مسکونی و باغات دیزباد تمام شیبدار است و به جرات میتوان گفت در این منطقه به هیچ وجه زمین مسطحی به مساحت 500 مترمربع یافت نمیشود. این روستا در میانه محدوده بادخیزی قرار گرفته که از شریفآباد تا بینالود کشیده میشود و در تمام طول سال باد شدیدی در این منطقه میوزد. برخی اهالی دیزباد هم اعتقاد دارند نام این روستا برگرفته از همین بادهای شدید است و در واقع، واژه دیزباد تغییریافته دژباد یا تیزباد است.
تفکیک زباله از روستا
دیزباد بالا با داشتن مراتعی سرسبز، باغهایی انبوه و بافتی پلکانی توجه گردشگران زیادی را به خود جلب میکند. در کنار طبیعت زیبای این روستا، تمیزی محیط آن هم برای بازدیدکنندگانش خیرهکننده است. در این روستا نهتنها هیچیک از اهالی، زبالهای بر زمین نمیریزد، بلکه مردم خودشان محیط روستا را تمیز میکنند و در زمانهای که کمتر کسی در ایران به تفکیک زباله اهمیت میدهد، دیزبادیها به صورت خودجوش زبالههای خود را تفکیک میکنند.
حامیان محیطزیست در مشهد و نیشابور هم که چنین رفتار شایستهای را از سوی مردم دیزباد مشاهده کردهاند، همه ساله در ایام نوروز که گردشگران زیادی به این منطقه سفر میکنند، برای تمیز کردن زبالههایی که بعضی گردشگران بیملاحظه تولید میکنند، به یاری اهالی دیزباد میآیند؛ چراکه به گفته دهیار روستا، با وجود نصب بنرهای هشداردهنده فراوان و البته فراهم شدن سطلهای مکانیزه و سرویسهای بهداشتی متعدد با کمکهزینههای مردمی، بازهم افرادی پیدا میشوند که به محیط پاک این روستا بیتوجه هستند و آن را آلوده میکنند.
سم و کود شیمیایی ممنوع
شغل اصلی دیزبادیها باغداری است و در این عرصه بسیار هم موفق بودهاند. مردم دیزباد توانستهاند با بهرهگیری از خاک حاصلخیز و چشمههای پرآب اطراف روستا و البته رعایت اصول علمی، میوههایی مرغوب و ارگانیک تولید کنند. مهمترین میوه باغهای دیزباد گیلاس است و پس از درخت گیلاس، درختان سیب، آلبالو، زردآلو و هلو هم به وفور در این روستا یافت میشود.
تولید محصولات ارگانیک میان باغداران دیزباد بسیار حائزاهمیت است. از این جهت دیزبادیها کمتر از کودها و سموم شیمیایی استفاده میکنند. البته محمود کردی، رئیس شورای اسلامی روستا به جامجم میگوید اصولا میزان آفات در مناطق سردسیر بسیار کمتر از مناطق گرمسیر است، بنابراین باغداران دیزباد کمتر به سمپاشی نیاز پیدا میکنند. او توضیح میدهد اگر هم در برخی مناطق آفتی مشاهده شود، همه دیزبادیها به صورت هماهنگ و در زمان کوتاهی سمپاشی میکنند تا آفت، فرصت حرکت از باغی به باغ دیگر نداشته باشد و مردم مجبور به سمپاشی مجدد نشوند. کردی همچنین تاکید میکند اهالی دیزباد برای افزایش کیفیت محصولاتشان، صرفا در فصل بهار و آن هم به میزان اندک، از کودهای شیمیایی استفاده میکنند و اغلب، کودهای حیوانی را پای درختان خود میریزند.
در کنار اینها، مردم دیزباد از آب موجود در چشمهها و قناتها نیز به صورت بهینه استفاده میکنند و با ایجاد استخرهای سیمانی، سیستم لولهکشی و آبیاری مکانیزه تلاش میکنند از تبخیر یا هدر رفتن آب جلوگیری کنند. آبیاری مکانیزه و تقسیمبندی دقیق آب برای هر درخت به صورت جداگانه هم باعث میشود وقت و انرژی کمتری از باغداران دیزبادی هنگام آبیاری درختان تلف شود و هم موجب بهرهبرداری حداکثری درختان از آب میشود.
یگان مردمی برای حفظ محیط زیست
گیاهان دارویی کوههای اطراف دیزباد، یکی از سرمایههای اصلی مردم این روستاست؛ گیاهانی مانند آویشن، تره کوهی، ریواس و کاکوتی که بعضی از آنها به صورت فصلی و بعضی هم به صورت دائمی میرویند، اما متاسفانه بیمبالاتی برخی مردم در کندن بوتههای این گیاهان و البته هجوم سودجویان بیشمار برای بهرهبرداری تجاری از آنها، سبب شده حجم بوتههای گیاهان دارویی در این روستا بسیار کمتر از گذشته شود. به همین دلیل مسئولان سازمان محیطریست در سال 92، دیزباد را بهعنوان بخشی از منطقه حفاظتشده بینالود اعلام و بوتهکنی، قطع درختان جنگلی و شکار را در این روستا ممنوع کردند.
پس از این اعلام، اهالی دیزباد با مشارکت یکدیگر، یگان حفاظت مردمی را برای حفظ محیطزیست و منابع طبیعی روستا تشکیل داده و وظیفه حفظ گیاهان دارویی باقیمانده در کوههای اطراف روستا را به آن محول کردند. از آن پس، دیگر کسی اجازه ندارد بوته این گیاهان را ریشهکن کند و صرفا به کسانی که برای مصرف شخصی به داروهای گیاهی نیاز دارند، اجازه داده میشود به روشی اصولی ساقه این گیاهان را بچینند.
جلوگیری از شکار و حفظ گونههای جانوری نیز از دیگر مسئولیتهای یگان حفاظت مردمی است. محمود کردی در این باره میگوید: متاسفانه در طول سالیان گذشته، دیزباد تبدیل به شکارگاه غیر دیزبادیها شده بود و روزی نبود که صدای تفنگ در این منطقه شنیده نشود. این امر باعث میشد دیگر حتی یک بز کوهی در دیزباد دیده نشود و کبک و دیگر پرندگان نیز در حال نابودی بودند. اما با تشکیل یگان حفاظت مردمی، ورق برگشت و امروز دیگر کسی در دیزباد اجازه شکار ندارد. البته خود اهالی روستا هم در این زمینه تعامل خوبی با نیروهای یگان حفاظت دارند و هر کجا صدای تفنگی بشنوند، بلافاصله موضوع را به آنها گزارش میدهند.
دیزباد، مالک اولین شبکه برق خصوصی ایران
حدود 60 سال پیش و در حالی که هنوز بسیاری از روستاهای ایران از نعمت برق بیبهره بودند، اهالی دیزباد به صورت خودجوش به فکر راهاندازی شبکه برق روستا افتادند. دیزبادیهای آن دوران ابتدا مولد برقی خریدند که با زغال سنگ کار میکرد و سپس دانشآموزان مستعد و معلم روستا را به کار گرفتند تا با سیمکشی دقیق، برق را به همه مناطق روستا برسانند و تمام خانهها و کوچه و پسکوچههای روستا را روشن کنند. جالب این که سوخت این مولد از آن زمان تا امروز کاملا با همیاری مردم تامین میشود و دولتهای گوناگون هم با مشاهده شبکه برق این روستا که شاید بتوان آن را اولین شبکه برق خصوصی کشور نامید، هیچگاه کوچکترین تلاشی برای اتصال دیزباد به شبکه برق سراسری نکردهاند. تنها تغییری هم که در طول این سالها در شبکه برق روستا اتفاق افتاده، جابهجایی مولد برق زغال سنگی قدیمی با یک موتور برق بنزینی جدید است.
بنابراین برق از قدیم و با همت خود مردم در دیزباد جریان پیدا کرده، اما متاسفانه این روستا هنوز به شبکه گاز شهری متصل نشده است. محمود کردی، رئیس شورای اسلامی دیزباد بالا دراینباره میگوید: مسئولان در دولتهای مختلف همواره جمعیت پایین دیزباد را بهانه میکنند و میگویند گازکشی برای این روستا توجیه اقتصادی ندارد، اما به اعتقاد من، علت اصلی گازکشی نشدن دیزباد، مسیر کوهستانی و صعبالعبور آن است، چراکه خط لوله گاز سالهاست به برخی روستاهای اطراف دیزباد که جمعیت پایینتری دارند، رسیده است.
به گفته او، وقتی مردم روستا با بهانهگیریهای مسئولان دولتی مواجه شدند، تصمیم گرفتند با مشارکت یکدیگر، بخشی از هزینه گازرسانی را تامین و مشکل نداشتن توجیه اقتصادی را برای دولت حل کنند؛ بنابراین جمعی از اهالی دیزباد سال گذشته با هماهنگی کارشناسان اداره مهندسی شرکت گاز و با اخذ مجوز از اداره منابع طبیعی استان، خط لولهای به طول 5/5 کیلومتر از دیزباد تا روستای قاسمآباد کشیدند و منتظر مساعدت مسئولان شرکت گاز خراسان رضوی هستند تا در ماههای آینده دیزباد به شبکه گاز سراسری وصل شود.
در کنار گاز و برق، آب مصرفی منازل دیزباد هم با همت خود مردم روستا تامین شده و دیزبادیها از سالها پیش، آب قابل شرب دو چشمه اصلی روستا را با لولهکشی به خانههای خود رساندهاند. البته مشارکتهای مردمی اهالی دیزباد به این موارد محدود نمیشود و بنا بر ادعای کردی، هزینه نصب آنتن تلویزیون دیجیتال، آنتن تلفن همراه و خدمات اینترنت پرسرعت در این روستا از محل درآمدهای مردمی شورای اسلامی دیزباد تامین شده و به این دلیل میتوان گفت تقریبا همه زیرساختهای موجود در دیزباد بالا، با همدلی و همراهی اهالی آن فراهم شده است.
دیزباد بیسواد ندارد
همکاری گروهی اهالی دیزباد در تامین امکانات مورد نیاز روستا، سابقهای چند ساله دارد. قدیمیترین نمونه آن به سال 1312 و زمانی بازمیگردد که اجداد دیزبادیهای امروز تصمیم گرفتند مانند شهرهای بزرگ ایران در روستایشان مدرسه داشته باشند. مردم دیزباد در آن زمان نامهای به مسئولان وقت آموزش و پرورش استان نوشتند و از آنها تقاضا کردند مدرسهای در روستایشان تاسیس کنند، اما مسئولان وقت به دلیل صرف نکردن بودجه ساخت مدرسه و پرداخت حقوق و هزینه رفتوآمد معلم برای یک روستای کوچک، از این کار سر باز زدند؛ بنابراین مردم دیزباد ابتدا با مشارکت یکدیگر ساختمان مدرسه را ساختند و سپس مجدد نامهای به آموزش و پرورش نوشته و تاکید کردندتمام هزینههای معلم را هم قبول خواهند کرد و از آنها خواستند فقط یک معلم برای فرزندانشان بفرستند و به این ترتیب، اولین مدرسه دیزباد به صورتی کاملا مردمی و غیرانتفاعی آغاز به کار کرد.
بنابراین مردم دیزباد از زمانهای دور به تحصیل کردن بسیار اهمیت میدادند تا جایی که در سال 1351 دیگر هیچ بیسوادی در روستا باقی نمیماند و تمامی دیزبادیها، زن، مرد، دختر و پسر تا پایان دوره ابتدایی تحصیل میکنند. البته اینها را رئیس شورای روستا میگوید و ادامه میدهد: در آن زمان افرادی از سازمان یونسکو برای ثبت این موضوع به دیزباد آمدند و حتی روزنامههای سراسری وقت ایران هم با شگفتی از این اتفاق یاد کردند.
احیای مرتع با کنترل دام
قرق کوههای مجاور دیزباد بالا و استقرار یگان حفاظت مردمی در این روستا، منافع متعددی برای آن داشته است. یکی از مهم ترین آنها حفظ مراتع و پوشش گیاهی کوههای اطراف دیزباد است. حسین خافی، مسئول روابط عمومی شورای اسلامی روستا در این زمینه به جامجم میگوید: چرای بیرویه دام در کوههای اطراف دیزباد سبب میشد مراتع اطراف روستا از بین برود، اما ما در دیزباد تلاش کردیم اولا تعداد گلههای خودمان را کاهش دهیم و از 18 گله به یک گله برسانیم و ثانیا با برپایی یگان حفاظت مردمی، به گلهداران روستاهای مجاور اجازه نمیدهیم دامهای خود را وارد مناطق حفاظتشده دیزباد کنند.
حفظ مراتع و پوشش گیاهی کوههای اطراف روستا منجر به افزایش ضریب نفوذ آب در دل خاک شده است. در واقع، حفظ پوشش گیاهی باعث میشود آب باران به جای این که به صورت سیل جاری شود و از دست برود، به درون زمین نفوذ کند تا در طول تابستان، آب کافی در قناتها و چشمههای پایین دست موجود باشد. به گفته خافی، احیای مراتع در دیزباد باعث شد با وجود کاهش صد میلیمتری میزان بارندگی در سال زراعی گذشته، در سراسر تابستان امسال آب کافی در قناتها موجود باشد و باغداران دیزبادی از این لحاظ با مشکلی مواجه نشوند.
از دیگر طرحهای اجرا شده برای حفظ منابع طبیعی و احیای مراتع در دیزباد، میتوان به حذف کامل کشت دیم در این روستا اشاره کرد. محمود کردی، رئیس شورای روستا در این باره میگوید: در سالهای گذشته که کشت دیم در کوههای اطراف دیزباد رونق داشت، چون خاک کوهها بر اثر شخمزدن روان میشد، با کوچکترین بارانی سیلاب شدیدی به راه میافتاد، که هم سبب تخریب بخشهایی از روستا میشد و هم میزان نفوذ آب را بشدت کم میکرد. اما وقتی دیمکاری را حذف و دامها را کنترل کردیم، از تخریب روستا بر اثر سیل جلوگیری کرده وکاری کردیم که باغهای روستا هیچگاه تشنه نمانند.
امنیت زیر سایه نگهبانان محلی
دیزباد بالا از نظر امنیتی نیز در وضع نسبتا مساعدی قرار دارد و به گفته اهالی آن، سرقت یا جرمهای دیگر کمتر در این روستا اتفاق میافتد. رضا گنجعلی، یکی از اهالی دیزباد در این باره به جامجم میگوید: در زمستانهای گذشته که دیزباد خلوت میشد و یگان حفاظت مردمی هم وجود نداشت، گاهی سارقان به اموال مردم دستبرد میزدند، اما از وقتی این یگان فعال شد و در کنار وظایف محیطزیستیاش، بار مسئولیت پاسداری از امنیت عمومی را نیز به دوش کشید، آمار وقوع جرم در روستا بسیار پایین آمد.
گنجعلی با بیان این که یگان حفاظت مردمی به نوعی نگهبان محلی روستاست که تمام هزینههایش از سوی اهالی روستا تامین میشود، توضیح میدهد نیروهای این یگان از اول آذر تا پایان اسفند به صورت شبانهروزی و در دیگر ایام سال هم از ساعت 8 صبح تا 7 بعدازظهر در منطقه گشتزنی و با سارقان، شکارچیان و کسانی که به هر نحو به محیطزیست روستا صدمه میزنند، برخورد میکنند.
محمدحسین خودکار
«دیزباد وطن ماست»- جدای از همه نقدهایی که می توان به روابط عمومی شورای اسلامی دیزباد وارد دانست، یکی از تلاش های حسین خافی در این بخش شایان توجه استا.
وی در کلیه فعالیت های روابط عمومی توانسته چهره ای از فرهنگ مردم دیزباد را در مقابل دوربین و رسانه ها قرار دهد که الحق و الانصاف شایان توجه و تشکر ویژه است.
در سایت شورای اسلامی دیزباد مطلبی تحت عنوان «آداب خردمندی» از نویسنده ای ناآشنا به نام پدرام سلطانی نقل شده که در ذیل مروری برا آن خواهیم داشت.
در ١٥ سال گذشته در صدها نشست و جلسه و گفتگو در سطوح مختلف و موضوعات گوناگون شرکت داشته ام و با اشخاص زیادى در حاکمیت، بخش خصوصى، جامعه ى مدنى و اقشار گوناگون همنشین بوده ام. این حضور فراوان و متنوع بیشترین بهره ای که برایم داشته است، آشنا شدن با انواع رفتار، گفتار و کردار و یافتن فرصت مقایسه ی آنها با یکدیگر بوده است. در این مدت بسیار کوشیدم که روش خردمندان را در میان جمع شناسایی کنم.
باید بگویم که منظورم از خردمندی، هوشمندی نیست، زیرا بسیار افرادی را دیده ام که از هوش و استعداد بالایی برخوردار بوده اند اما ویژگیهای خردمندی را کمتر داشته اند.
خردمندی به باور من حاصل جمع هوش، اخلاق و اراده است. به هر حال گزیده ی آداب خردمندان را چنین یافتم، ٢٠ ویژگی که البته با قوت و ضعف در افراد مختلف وجود دارد. به گمان من خردمند واقعی کسی است که اقلاٌ ١٥ مورد از موارد زیر را (که مورد بیستم حتماٌ یکی از آنها باشد) همزمان داشته باشد:
1-بسیار خوب و بادقت گوش می کنند و وسط صحبت دیگران نمی پرند. هنگام سخن گفتن دیگران، با بغل دستی خود حرف نمی زنند.
٢- سنجیده، کوتاه و دقیق سخن می گویند. در سخنانشان اثری از کنایه، تهدید، تحکم، خشونت و توهین نیست.
٣- بسیار اهل مطالعه هستند و عطش یادگیری دارند. در کنار به روز بودن در حوزه تخصصیشان، در علوم انسانى مطالعات زیادى دارند.
٤- از گفتن “نمی دانم” ابا ندارند و از تصحیح اشتباهاتشان توسط دیگران استقبال مى کنند.
٥- راستگویند. هرجا که راست گفتن را مصلحت نبینند، بجای دروغ گفتن سکوت می کنند.
٦- نگاهشان توأم با احترام و خوشامدی است. در سلام و احترام کردن به دیگران، به جایگاه اجتماعیشان توجه نمی کنند. رفتارشان با فروتنی و آرامش همراه است. چهره ای گشاده و بشاش دارند.
٧- اهل افراط و تفریط نیستند. در نگهدارى اموال عمومى و محیط زیست کوشش مى کنند و از جیب دیگران خرج نمى کنند.
٨- نسبت به باورها و نظراتشان تعصب ندارند و مدام آنها را پالایش مى کنند. از این روى، نظر مخالف را با گشاده رویی می شنوند و پیش داورى نمى کنند.
٩- گفتار و کردارشان با تغییر منصب و مسئولیتشان تغییر نمی کند. در مدیریتشان اهل کار گروهى و تعامل هستند.
١٠- روابطشان بر تصمیماتشان تأثیر نمى گذارد و سفارش پذیر نیستند. براى خوشایند دیگران اظهار نظر مساعد نمى کنند.
١١- به مکان نشستنشان در مجلس حساسیت ندارند. روی اولین صندلی که خالی باشد می نشینند.
١٢- برای به دست آوردن مسئولیتی با دیگران، مستقیم یا غیر مستقیم، مذاکره یا لابی نمی کنند.
١٣- برای دیده شدن تلاش نمی کنند. داوطلب عکس گرفتن یا مصاحبه کردن نیستند. تلاش نمى کنند که کارها را به نام خود تمام کنند.
١٤- بسیار نکته بین هستند. از تکرار گفته هایشان پرهیز می کنند و در سخنانشان همیشه نکات تازه و بدیع یافت می شود. در موضوعات خارج از تخصصشان اظهار نظر نمى کنند.
١٥- از پذیرش همزمان چند مسئولیت پرهیز می کنند. اگر مسئولیتی را بپذیرند برای تحقق اهداف آن بسیار تلاش می کنند.
١٦- افراد را قضاوت نمی کنند و در خصوص پیشینه، اعتقادات و احوالات خصوصی افراد کنجکاوی و تجسس نمی کنند. بجای سخن گفتن از افراد، از افکار و اندیشه ها سخن می گویند.
١٧- مسئولیت اشتباهاتشان را مى پذیرند و از اعتراف به خطا یا شکست خود طفره نمى روند. در پذیرش اشتباه فرافکنى نمى کنند.
١٨- وارد محاجه و یکی به دو نمی شوند وحاضر جوابى نمى کنند. در برابر تندی و توهین صبور و با سعه ی صدر هستند.
١٩- به هیجانات خود مسلط هستند. در رفتارشان خشم، ترس، اضطراب یا شادی مفرط دیده نمی شود.
٢٠- به هیچکدام از ویژگیهای بالا تظاهر نمی کنند.
اگر چنین افرادی را می شناسید، قدر آنها را بدانید. آنها در این زمانه ی پرآشوب مانند گلهایی هستند که در شکاف صخره ها گم شده اند. جامعه ی بالنده و آرمانی از اینگونه افراد در لایه های زبرین خود بیشتر دارد. کشوری که هرم خردمندی در آن وارونه باشد، یعنی هرچه بالاتر روی بیشتر از جنس خردمندان بیابی، جامعه ی رهیده ایست. پدرام سلطانی
«دیزباد وطن ماست»- دکتر شاهرخ میرشاهی در نوشتاری به سابقه پیشتختگاه می پردازد. وی با زبانی ساده و روان از دیزباد می گوید.
اگرچه شاید در ابتدا ربط موضوع با دیزباد مشخص نباشد اما شکیبایی کنید تا موضوع برایتان واضح شود.
........ از پاریس آمدنم چند سالى گذشته بود ..... .. روزى یکى از استادان دانشگاه اینجا که دو سال نیز در دانشگاه تهران استاد دعوتى بوده است و تاریخ فلسفه درس میداده است با من تماس گرفت و در باره برگزارى یک سمپوزیوم در باره آسیاى میانه گفتگو داشت. ...... قرار شد که با همکارى برخى از فرهیختگان ایران شناس ، در آن زمان چنین همایشى را برنامه ریزى کنیم .... و من نیز همکارى کرده و کنفرانسى دو روزه در پاریس برگزار نمودیم. در میان دعوت شدگان جناب برتلس نماینده شوروى ( هنوز پاشیده نشده بود ) در سازمان یونسکو در پاریس نیز از جمله سخنرانان بود.
از آنجا که اینجانب از جمله برگزارکنندگان بودم ، قرار شده بود که خانم و آقائ برتلس را از ایستگاه قطار تا محل کنفرانس راهنمایى کنم. برتلس پسر یوگنى برتلس خاور شناس مشهور روس است ...... و کتاب "رباعیات خیام " چاپ مسکو را او فراهم کرده بود. خود برتلس نیز کتابى نوشته بود به نام " ناصر خسرو و اسماعلیان در آسیاى مرکزى " که در ایران به فارسى ترجمه و منتشر شده بود.
در داخل ماشین از جناب برتلس پرسیدم که مردم آسیاى میانه چکونه آدمهایى هستند ، به فارسى به من پاسخ داد و گفت مانند خودتان ، از پاسخش به زبان فارسى شگفت زده شده و گفتگو را به فارسى با هم ادامه دادیم. ..... ..... از گفته هاى او متوجه شدم که اطلاعات کافى در باره قلعه هاى زمان حسن صباح دارد ،...... پس از پایان برنامه کنفرانس در روز اول ، هنگام استراحت ، او و خانمش در باغ محل کنفرانس میگشتند .... به نزد جناب برتلس رفته .... و در باره قلعه ها پرسیدم ... و درباره اینکه آیا بین مشهد و نیشابور قلعه اى بوده است ، .... او ازجمله قلعه اى در قاسم آباد و قلعه اى در دیزباد را یادآورى کرد ، ...... پرسیدم به آنجا رفته اید ، گفت خیر ولى ایوانوف که پژهشگر نامدار و ایرانشناس مشهورى است ، به دیزباد رفته است و او اطلاعات لازم رااز ایوانف گرفته است . ....... من با کارهاى ایوانف آشنایى داشتم ولى نمیدانستم که به دیزباد رفته است و یا اینکه تنها دیزبادى ها را دیده است ؟! ......
...فرصت نشد که بیشتر پرس و جو کنم ولى جناب برتلس از قلعه اى در دیزباد که روبروى ده کنونى است و منظورش همان قلعه سر تپه پیشتختگاه است ..... آگاه بود ...... و آنرا به دوره هاى قدیم در زمان سلجوقیان نسبت میداد. ......
همه ما نیز با نام پیشتختگاه آشناهستیم و کسانى که در دیزباد زندگى میکنند ناگزیر از دیدن هر روزه آن هستند. تپه زیبایى در روبروى ده که با کلاهکش که یک حصار قدیمى است ، با زیبایى ویژه اى جلوه مى کند.
پیشتختگاه یک نام قدیمى که در زمان خود نامى آشنا ولى اکنون نام مبهمى است که از تاریخچه آن متاسفانه آگاه نیستیم. بر اساس این نام ، پیشتختگاه باید جلو یک تختگاه باشد و ما نیز نام تختگاه را در مجموعه باغهاى پس از سنگ سفید بالا تا سر جوى تختگاه در بازه هاى رودخانه پایین میشناسیم.
پیشتختگاه در جلو یک دژ قدیمى خراب شده قرار دارد که سرگذشت، تاریخ و چگونگى این دژ نیز بر ما پوشیده است. .......
ما جوانهاى قدیمى ، آنچه را که در پیشتختگاه دیده بودیم و لى اکنون پا بر جا نیست، برج پیشتختگاه بود. برجى سنگى که از همه آن تنها یک دیوار ى که سنگچینى شده بود مانده ....... که در زمان باز سازى مدرسه و درست کردن تخت پایین آن ، چون دانش آموزان نیز در برنامه ساختمانى کمک میکردند ، بدون اجازه آموزگاران مدرسه ، براى سنگ آوردن ، سنگهاى همان برج را برچیده و براى ساختن تخت پایین مدرسه آورده بودند .... حیف....
...............
این برج که اکنون بجایش یادبود دیگرى ساخته شده است در زمانى که ما کودک بودیم حدود سه تا پنج متر بلندا و بگونه دایره اى شکل با حدود سه تا چهار متر قطر داشت. ساختار آن بگونه اى بود که نگهبانان که در آن جاى میگزیدند میتوانستند پیرامون برج را زیر نظر داشته و مستقیما ته رودخانه را نیز ببیند و احتمالا هر آشوب و ناآرامى را به دیگران گزارش دهند. .......