دیزباد وطن ماست

دیزباد وطن ماست

سایت رسمی روستای دیزباد علیا (بالا) از توابع شهرستان نیشابور در استان خراسان رضوی ایران.
دیزباد وطن ماست

دیزباد وطن ماست

سایت رسمی روستای دیزباد علیا (بالا) از توابع شهرستان نیشابور در استان خراسان رضوی ایران.

خانم ریناز در دیزباد

«دیزباد وطن ماست»- دکتر مسعود میرشاهی در نوشته ای به خانم ریناز می پردازدکه معلم پیش دبستانی دیزباد بود.  وی می نویسد: 

در دهه بیست  که تقریبا ایران براه توسعه و پیشرفت افتاده بود، وضعیت پزشگى , بهداشت و درمان دولتى در شهرهاى بزرگ  نمیتوانست جوابگوى مردم باشد و به همین سبب دولت وقت به کشورهاى خارجى امکان اینکه بتوانند بیمارستان و یا درمانگاهى در ایران به ویژه شهر هاى بزرگ بسازند را داده بود. 

..... از جمله این کشورها،  امریکا بود که در همه کشورهاى درحال  توسعه در جهان  بیمارستان هایى به نام «بیمارستان امریکائى» ساخته و با تجهیزات مدرنى به مردم خدمتهاى شایانى نموده است. 

بیمارستانها خصوصى و پولى بودند ولى براى کسانى که از روستا ها براى درمان مى آمده اند، با بهاى کم بیماران را درمان میکرده اند.  ...... 

بیمارستان امریکائى مشهد در باغى بزرگ بین خیابان عشرت آباد و خیابانى که از باغ نادرى به سوى راه آهن مشهد میرفته است (شاهرضا نو) قرار داشته است. باغبان این بیمارستان پسرى داشت که پزشگى تجربى را نزد پزشگان بیمارستان آموخت و سپس دکتر تجربى شد...... 


در میان این گروه هاى پزشگى، همراهانى براى خدمت به مردم نیز وجود داشته اند که بیشتر آنها برادران و یا خواهران مذهبى مسیحى بوده اند. این افراد در شرایط بسیار سنگین، که مثلا خود ایرانى ها حاضر بکار نبوده اند، در خدمت بیماران ایرانى  بوده اند. (پسانتر خود با دو از نمونه آنها که دو خانم بودند و در آسایشگاه مهراب خان مشهد در نزد جذامى ها خدمت میکردند، آشنا بودم. در این  آسایشگاه نیز دانشجویان دانشکده پزشگى  نمیرفتند مگر کسانى مانند من  که سه ماه در این جذام خانه دوره دیده ام که آنهم داستان مفصلى دارد). ......:



خلاصه اینکه خانم ریناز که نام اصلیش میثرى ناز بوده است ، به همراه گروه پزشگان امریکائى به مشهد آمده است.  این گروه شاید با مردم دیگر روستا ها دمخورى داشته اند ولى خانم ریناز در مشهد با سید سلیمان از دیزباد آشنا میشود و کم کم راهش به دیزباد باز می گردد. 

خانم ریناز و همراهانش، نخست در فکر گرایش دادن مردم به دین مسیحى بوده اند ولى سید سلیمان به ماموریت مذهبى آنها در دیزباد جهت  دیگر میدهد. او به این گروه امریکائى که زبان فارسى را بخوبى میدانسته اند پیشنهاد میکند که دیزبادى ها از آنها پذیرایى خواهند کرد به شرطى که آنها دست از تبلیغ دینى بردارند و مردم را با دنیاى جدید و مدرن آشنا کنند.  و از آنها میخواهد که در رشته هاى گوناگون آشپزى (تهیه خورشت و انواع غذا ها با استفاده از تولیدات دیزباد مانند خورشت سبزى، خورشت آلو و .... ) ، خیاطى، گل دوزى، بافندگى و .... مردم را آموزش دهند ......آنها می پذیرند و در فصلهاى خوش آب و هوا به  گونه منظم به دیزباد و پسانتر قاسم آباد مى آیند.  


گروه خانم ریناز زمانى که به دیزباد مى آمده اند حدود دوازده نفر بوده اند که در کنار  حوضخانه، در نزدیک چشمه کمبول در سطحى صاف به نام پیش تخت چهار چادر به پا میکرده اند. در یکى از چادر ها یک نفر افریقایى سیاه  پوست و در دیگران سایرین زندگى میکرده اند. آنها براى سه تا چهار هفته  از مشهد  به دیزباد  مى آمده اند.  تا حسین آباد را با ماشین و از کنار خط تا دیزباد را از خر و یا قاطر استفاده میکرده اند.  آنها همه لوازم  آشپزى و خوردنى خود را به همراه مى آورده اند. آشپزخانه خود را در میان قبرستان پیش حوضخانه قرار میدادند و ره گذران را  گاهى مهمان میکرده اند .....و دیزبادى ها، آنها را، تا جایى که رابطه هاى درستانه بین إنها، به ویژه خانم ریناز با دیزبادى ها برقرار می شود. 

دیزبادى ها نیز زمانى که به مشهد میرفته اند توسط این خانم به همان بیمارستان دعوت می شده اند. ...... 


خانم ریناز را پنج خانم دیگر نیز همراهى می کرده اند ولى او از همه زیباتر بوده است ...

خانم ریناز فرزند یک خانواده هشت نفرى در امریکا بوده است که خانواده او این دختر را نذر راه خیر و مذهب می کنند. خانم ریناز به عنوان راهبه ازدواج نمی کند و عمرش را در همین راستا فدا میکند ....

در زمانى که خانم ریناز به دیزباد مى آمده است، همه مردم را در پیش تخت گرد آورده و گاهى مهمانى می داد..... .  ولى مردم به همان راهى که سید سلیمان گفته بود می رفتند ......  در زمان او بیمارى کچلى در نزد مردم دیده می شده است و او راه علاج را با تنتور ید پیشنهاد کرده است که تاثیر خوبى نیز داشته است ....   

شستن سبزى ها با پرمنگنات ، ضد عفونى زخم ها با مرکورکروم و ..... از ابداعات همراهان خانم ریناز در دیزباد بوده است ......او کوشش میکرد که به مردم بفهماند که در دنیا چه میگذرد .....  در عروسى دختر حاجى عباس (بى بى شاه همسر جناب ملا پدر ایران) براى عروس تاج نور درست میکند. وى با استفاده از قوه برق چراغ  قوه  این تاج را با چندین لامپ کوچک فراهم کرده و روى سر عروس گذاشته است.  ..... وى در آن زمان با دوربین عکاسى که داشته است شاید تاریخى ترین و قدیمى ترین عکسها را از دیزباد گرفته است ...... 


یادش گرامى باد ، زنى خسته نا پذیر که با کارهایش در درازاى حدود بیست سال ذهن مردم را روشن نموده  و خدمت بزرگى به ساختار فرهنگى دیزباد کرده است.  


دیزباد گردشگری؛ چالش ها و فرصت ها

«دیزباد وطن ماست»- یکی از چالش های پیش روی دیزبادی ها در سال های اخیربحث گردشگری شدن روستای دیزباد بوده است. 

به گزارش دیزباد وطن ماست، رویکرد دیزبادی ها نسبت به گردشگری شدن دیزباد عمدتا منفی است و در متن ذیل یکی از ین نظرات را می خوانیم.

از آنجائیکه چه بخواهیم چه نخواهیم دیزباد به محل گردشگری تبدیل شده و ما هیچگونه حقی برای جلوگیری از گردشگران نداریم و با این گردشگری شدن دیزباد اعتبارات خاصی به آن تعلق میگیرد باید این مهم را به فال نیک بگیریم و از این پتانسیل حد اکثر استفاده را بکنیم، پس چه بهتر که با ارائه راهکارهای سازنده و مدیریت بهتر به پیشرفت روستایمان کمک کنیم.

مهمه که برای گردشگری شرایط آن را مهیا کنیم.

مواردی که به ذهنم رسید را مینویسم.

☆ابتدا مشکلاتی را که گردشگران بوجود می آورند را بررسی میکنیم:


  1. ورود گردشگرها به داخل باغها بدون اجازه از صاحب باغ،شکستن،سوزاندن درختان و خسارت زدن به باغها و چیدن محصولات بدون اجازه.
  2. از بین بردن حریم خصوصی و امنیت و نارضایتی و ناتوانی دیزبادیها از ورود غریبه ها به باغهایشان(ناتوانی به دو دلیل وقتی غریبه ها داخل باغ هستند صاحب باغ از حضور غریبه ها در باغ بی اطلاع است،و در صورتی هم که متوجه شود نمیتواند رودر رو شود چون مورد بی احترامی واقع میشود) (از طرفی غریبه ها هم حق دارند به باغهای ما بیایندچون فضا و جایی که بتوانند در آن باشند فراهم نشده پس گردشگرها ترجیح میدهد به باغهای ما بیاید و از سایه درختان و هوای خوب داخل باغ استفاده کنند که مطمئنا باعث نارضایتی صاحبان باغ هاست و چه بهتر فضاهایی برای این موضوع هر چه سریعتر فراهم شود) 
  3. خسارتی که گردشگران به دیزباد وارد می کنند بیشتر از سود آنهاست و فقط به فکر خوشگذرانی و منافع خودشان هستند بدون هیچ احساس مسئولیت و تعهد به دیزبادیها.


و اما راهکار ها:


  1. در یگان حفاظت روستا علاوه بر گرفتن ورودی و دادن کیسه زباله،یک کارت ورودی به روستا دارای کد مشخص و بروشور رنگی با کیفیت و رنگی روی کاغذ گلاسه به گردشگران بدهند و هنگام خروج گردشگر از گردشگر هم کارت و هم بروشور را تحویل بگیرند. بروشور میتواند متشکل از چهار صفحه باشد،که در ذیل به آن میپردازم.
  2. در صفحه اول آن به معرفی روستای دیزباد و قدمت آن و جاهای دیدنی آن پرداخته شود.
  3. در صفحه دوم آن به باید ها و نباید های که گردشگر باید آن را رعایت کند بپردازد(وارد نشدن به باغ شخصی افراد،نشکستن شاخه ها،روشن نکردن آتش،پارک کردن ماشینها در ایستگاههای بخصوص و برگشت مقداری از پول ورودی در ازای برگرداندن کیسه های زباله پر)
  4. در صفحه سوم اشاره شود به برنامه های گردشگری که در روزهای جمعه توسط گروه کوهنوردی دیزباد هست و گردشگرها میتوانند باگروه کوه دیزباد برای آشنایی با جاهای مختلف دیزباد با گروه کوه همراه شود و گردشگران باید ثبت نام کنند تا بتوانند از جاهای دیدنی دیزباد دیدن کنند و در بقیه روزهای هفته گردشگران تنها مجازند در ایستگاه هایی که در صفحه چهارم بروشور در بروشور مشخص شده اسکان داشته باشند.

برنامه های گردشگری در دیزباد بالا

«دیزباد وطن ماست»- نوع گردشگری در دیزباد یکی از سوالاتی است که از طرف مخاطبان پرسیده می شود. اینکه دیزباد چه جاذبه ها و قابلیت هایی در گردشگری دارد. امین میرشاهی با بهره گیری از نظرات دکتر شاهرخ میرشاهی در پاسخ به این سوال می نویسد: «برنامه هاى گردشگرى میتوانند متفاوت باشند و زیر نطر کاردانهاى دیزبادى انجام گردد ..... 

مثلا در دیزباد  یک گروه ویژه گروه کوه نوردى، هر هفته میتواند گروه مشخصى را به سر قجغر برد. ..... به لوکه برد ....... به کال نوحصار برد .... به اوشور برد ..... یا گروه گیاه شناسى که میتواند با استفاده از دانشجویان دیزبادى که در این رشته صلاحیت دارند در دره ها و بازه هاى مختلف ساختار گیاهان کوهى و به ویژه گیاهان با خاصیت داروئى را به شرکت کنندگان بیاموزاند ، ....... و به همینگونه در باره زمین شناسى و .....براى این کار ... 

...... لازم است که چند جاى دیدنى در میان کوه ها مشخص شود و سپس گروه ها به بازدید آین مکانها روند ......

در دیزباد رگه هاى معدنى  گالن (سولفور سرب) و یا نمکهاى فریک ( کال گلبره)  بسیار زیاد و در سطح گردشگرى تمام نشدنى ، ...... و هنرمندان میتوانند از این نمونه ها براى کارهاى هنرى استفاده کنند و گردشگران را به منطقه اینگونه سنگها برند .......


..... و نیز اطراق کردن در یک مکان مشخص  براى کسانى که تنها قصد استراحت دارند .....که نزدیک چیخانه و یا مهمانخانه باشد ..... 


شرکت در هر برنامه احتیاج به نام نویسى و پرداخت بیش از نصف بهاى ثبت نام دارد. در نتیجه با مبلغ پرداخت شده سهم انجمن ده، و کارگزاران و مسولین باید پرداخت گردد. ........


کسى و یا شرکتى  میتواند همه تسهیلات گردشگرى در رشته هاى گوناگون  را در دیزباد فراهم و به شرکت کنندگان در برنامه هاى مختلف  در برابر ودیعه به کرایه دهد ......


قرارداد با مهمانخانه و قهوه خانه ها در ده بسته شود که بر این اساس کار آنها نیز رونق پیدا کرده سهم انجمن ده را نیز بپردازند.  .......



در درجه  سوم لازم است که کم کم چند مکان دیدنى در داخل ده توسط انجمن ده ساخته شود و یا  براى ساختن  آن ها انجمن  ده پشتیبانى کند. این مکانها میتواند عمومى مانند باز سازى چند میدان کوچک و آرایش آن با گل و گیاه و یا خصوصى  مانند خانه اى  که تمام تجهیزات کشاورزى در آن گردآورى شده باشد، کارگاه هاى پارچه بافى (فرت)،  تالار براى نمایشگاه نقاشى، عکاسى و ...   از هنرمندان دیزبادى براى نمایش و فروش آماده گردد  و .....باشند...... و یا به همچنین همانگونه  که در نوشته هاى پیشین اشاره کردم، نمایشگاه هاى در برخى از دالانهاى دیزباد  ابتکار جالب و میتواند با موفقیت روبرو شود.  زمینه را براى  آمدن خبر نگاران فراهم و چهره زیبایى از دیزباد را در اذهان عمومى  بنگارد...

در صفحه چهارم بروشور باید نقشه و ایستگاههایی که گردشگران مجاز به اتراق در آن هستند مشخص شود و کروکی آن مهیا شود تا گردشگران فضایی برای استراحت و اتراق داشته باشد و ناچارا به داخل باغها نیایند.

روی نقشه دو یا سه ایستگاه مشخص شود تا گردشگرها به آنجا بروند، که ایستگاه اول میتواند متشکل از چندین آلاچیق و محلی برای چادر زدن افراد فراهم شود برای استراحت و در همین ایستگاه قهوه خانه و رستوران، نانوایی و همچنین کنار هر آلاچیق باربیکیو برای پخت و پز ساخته شود، همچنین سرویس بهداشتی و یک سطل زباله بزرگ و آبسردکن و دیگر وسایل رفاهی.

ایستگاه دوم میتواند به نمایشگاه عکس و صنایع دستی و و فروش خشکبار و سوغات دیزباد اختصاص داده شود.

 اگر از اول درآمد گردشگری تنها در ایستگاهها مدیریت شود، شورا میتواند در آمد گردشگری صرف آبادانی و هر چه بهتر شدن روستا کند و کم کم و وقتی ورود گردشگران به روستا تحت کنترل درآمد و سازماندهی شد، می شود کم کم مهمانخانه ها و قهوه خانه ها در روستا ساخته شوند و زیر نظر شورا فعالیت کنند و با پرداخت سهم ده کار خود را شروع کنند.


کوهستان دیزباد و خطر ریزش کوه

«دیزباد وطن ماست»- یکی از بزرگترین مسائل پیش روی دیزباد در دیزباد خطر ریزش کوه است که هر ساله در فصل های بارانی و برفی مشکلات جدی را برای مردم ایجاد می کند. 

با اینکه بسیاری از مسائل دیزباد تا کنون توسط شورای اسلامی و دهیاری دیزباد مرتفع شده، این مشکل همچنان پا بر جای است. در این باب بهروش می نویسد: پیشنهاد من این است که درحاشیه مشرف به کوه جاده رودخانه جهت جلو گیری از ریزش کوه دیواره بتونی احداث شده که متاسفانه سرریز سنگ وچال وخاک از کوه باعث شده که دیواره بتونی در خیلی از جاها ناپدید شده وسنگهای تیز وارد آسفالت شده و موجب پاره شدن لاستیکهای ماشین می شوند .

بجاست که شورای محترم راهکاری جهت تخلیه پشت دیوار بتونی فراهم نماید که تصور میکنم اداره راهداری بایستی مجری این طرح باشد .البته بایستی مراتب از طریق شورای محترم باطلاع آن اداره رسیده باشد .


بازه های دیزباد از سر مزار تا نوحصار و کونه بازه ی راه

«دیزباد وطن ماست»-  در این نوشتار که توسط یکی از دیزبادی ها در گروه فتو فیلم دیزباد نوشته شده به بازه های دیزباد می پردازیم. اگرچه تکمله این نوشتار عکس بازه های دیزباد است، اما از خوانندگان عزیز برای ضعف در ارائه عکس ها عذر می خواهم.

از سر مزار در سمت راست نخست به باغهاى  بر آسیا که در بخش بالایى آن بازه حشوم  نام دارد، .... که تا باغهاى پیشلوکه ادامه پیدا میکند. .....   سپس به باغهاى روبروى ده که به نام باغهاى بغل و یا اوبغل مشهورندمیرسیم ...... در پایین به باغهاى رودخانه به نام " ته بازه کلومباو " و از بالا به بازه هاى حشوم (حشام، حیوانات وحشى) محدود میشوند. 

در ادامه به بازه هاى دى نو (ده نو) و سپس به باغهاى تخت شاه میرسیم. در این میان باغهاى گورستانى نیز قرار دارند. 


در بخش باغهاى تخت شاه، به طرف کوه لوکه باغهاى بادامستان هستند که به باغهاى گوکش (گاو کش) و "پیشلوکه" متصلند. در بخش پایینى این باغها، رود خانه به نام "دهند آو" قرارمیگیرد که دو رود از بازه راست و چپ در آن به هم  مى پیوندند و باغهاى پیرامونى آنرا نیز به همین نام، باغهاى دهنداو (دهانه آب) مینامند. 

به سوى بازه راست، در سمت راست تا کونه بازه راست یا به عبارتى تا پایان باغها در این دره، همه به باغهاى  "بزى را" مشهورند. در ادامه کال گل بره (نمک هاى آهن به رنگ سرخ که با آن بره هاى گله را هرکسى همانگونه که بخواهد علامت میگذارد، رنگ سرخ روى پشم سفید مانند گل ....) و سرچشمه هاى رودخانه بازه راست است که  در آن زمینها، بگونه پراکنده درخت هاى گردو و بید کاشته شده اند.  


از سر مزار در دست چپ، باغهاى زیر ده  قرار دارند...... پس از چند باغ سرمزار، به باغهاى "ته بزى تلوستو" یا به عبارت دیگر بازه هاى تابستانى (تویستو) میرسیم  که به باغهاى زیر ده تا پى حصار (زیر خانه جناب ابوتراب) میرسند. در بخش پایینى، این باغ ها به "ته بزى کلومباو" محدود میشوند. در ادامه به چشمه نرگس و سپس "بزى دى نو" میرسیم.  پس از آن به باغهاى  بر آسیا و سپس به باغهاى تخت شاه رسیده  که در دو طرف رودخانه تا "دهند آو" به همین نام می باشند. 


کال چنوردو (احتمالا چناردان؟) از پشت قبرستانهاى این محل آغاز و به کلته چنوردو  و سپس در بالاتر به کلته  فورج الله (فرج الله) می رسد.  



پس از باغهاى پیرامون دهند آو که در ادامه باغهاى تخت شاه قرار دارند به باغهاى سمت چپ بازه چپ میرسیم که به نام باغهاى "دهند او" از دهانه دره بازه چپ آغاز می شوند. در همین سمت در ادامه به تخت قلندران میرسیم (تخت قلندرو) و سپس تا چشمه بازه چپ که تلخ "یک لینگه" را نیز در بر می گیرد همه باغها به نام بازه چپ هستند. در ادامه به باغهاى "کمر زرد" و سپس "بر کمرزرد" و  پس از آن جو کمرزرد و سپس به باغهاى کلته کال زرد میرسیم.  در بخش بالایى آن  به سوى قجغر باغها "سرگو" نام دارند. 


در ادامه بازه چپ به سوى نوحصار، دره نام نوحصار را در بر میگیرد که در ادامه به منطقه اى به نام "اوشور" یا (آبشار) میرسیم و دره همانگونه ادامه دارد که در جایى به گمانم کلته بچه هاى ذلفقار نیز باید باشند.  (اینجانب در این محلها نیز بلورهاى کوارتز پیدا کرده بودم که به مدرسه دادیم که نمیدانم چه شد. 


براى بررسى باغهاى بین  دره بازه راست و دره بازه چپ برمیگردیم به دهند آو. 

از دهند آو به سوى بازه راه در سمت چپ نخست باغهاى دهند او نام دارند. و سپس "گدار پشت سوم "  و در زیر راه "ندون اسدبگ " قراردارد. و راه بلاخره به باغهاى پشت سوم میرسد.  ( اینکه سوم ها کجا هستند که این باغها پشت سوم نام گرفته اند بر اینجانب معلوم نیست). پشت سوم از دو بخش پشت سوم بالا و پایین تشکیل شده است.  و پس از پشت سوم بالا به قلعه شر (شیر؟)  میرسیم. 


به همینگونه، در دره بازه چپ در دست راست، پس از باغهاى دهند آو،  باغهاى "جوتریز " هستند که تا تلخ جوتریز که سرچشمه آب آن از همان چشمه بازه چپ هست میرسیم. در بخش بالاى این قسمت منطقه نوزیندو (احتمالا ناو زندان) و سپس به باغهاى جو ابراهیمى  می رسیم که در هین راستا به کال نوحصار رسیده  پس از آن دیگر باغى نیست مگر درختهاى پراکنده بید و گردو و.....(در زمانى که در دیزباد بودم) ..... 

این بود فهرست باغها در بخش باغهاى پایین ده. 


لطفا اگر می توانید به تکمیل این لیست کمک کنید، نظرات خود را در ذیل این متن بنویسید.