«دیزباد وطن ماست»- مراسم چیله بِجَست دیزباد با حضور 13 نفر از جوانان دیزبادی در دیزباد برگزار شد و فکر می کنم این کم تعدادترین مراسمی بود که در دو سال گذشته در دیزباد برگزار شده است.
شاید این به دلیل وجود مراسم چهارشنبه سوری است که مراسم چیله بجست زیاد مورد توجه دیزبادی ها قرار نگرفته است، اما احیای نام این مراسم با حضور همین تعداد محدود هم جای بسی خوشحالی دارد و تا آنجا که من می دانم از سال 1380 که نخستین وبسایت ها و وبلاگ های دیزبادی راه اندازی شده اند این نخستین بار است که درباره این مراسم در اینترنت صحبت می شود.
اگرچه مراسم چیله بجست تنها مربوط به دیزباد نمی شود و روستاهای اطراف نیشابور نیز کم و بیش به آن اهتمام دارند اما هر روستا با قدری تفاوت این مراسم را برگزار می کند.
«چیلّه بجست»، یکی از آیینهای نمادین دیزباد است که در آخر بهمنماه، و به مدت سه شب، به انجام میرسد. جوانان بر روی تپه پیشتختگاه، مشعلهایی را برافروخته و با دستیاری بندی، گویهای آتش را به دور سر خود میگردانند که این چرخش افقی و دوّار گویهای آتش، جلوهای شادیانه از نور و گرما را در تاریکنای شبهای پایانی بهمن، پدید میآورد و این، بهانه و نمادی میشود تا جوانان، به شادمانگی و روشنیافشانی، جَستن و گـُریختن، چلّه و سردی زمستان را به جشن و سرور برگزار نمایند و حتی در این جشن، پوشاک و لباسهای زمستانی کهنه را گاه، در هم پیچانیده و همان گویهایی میشوند که بر آتش آفروخته و با بندی، بر پیرامون، چرخانیده میشوند و رسیدن بهار را به دیار سرسبز دیزباد را به انتظار مینشینند؛ این گویهای برافروخته و چرخان جشن خوشآمدگویی به بهار و نوپوشی، با خواندن ترانهی «چله بجست» و با نوای بلند و آهنگین و شادیانه، همراه میگردد:
«چیلّه بجست، بهار اَمَه/ سبزه و گولعذار اَمَه/ چیلّه بجست، سیاهی رفت/ سپیده پایدار اَمَه/ ...»
بدین مایه: چلّهی زمستان گـُریخت و بهار آمد؛ سبزه و گلعذار آمد؛ چلّه گریخت و سیاهی رفت؛ سپیدهی پایدار آمد.
«فیسبوک شورای اسلامی دیزباد» نیز درباره این مناسبت نوشت:
«آیین "چیله بِجَست" چیست؟
در سالیان دور که زمستان های سختی در شهرها و روستاها وجود داشت، یکی از بهانه های زیبای مردم برای گذران این سختی ها، دور هم جمع شدنها و شادمانی ها بوده است. یکی از آیینهای زیبا، "چله بجست" می باشد که اکنون بیشتر در مناطقی از خراسان به انجام می رسد. در این مراسم در آخر بهمن ماه همزمان با پایان چله زمستان می باشد، مردم، بر روی تپهها، مشعلهایی را برافروخته و با پریدن از روی آتش، جلوهای زیبا از نور و گرما را در تاریکی شب پدید میآورند و پیشاپیش فرا رسیدن نوروز و پایان زمستان را جشن می گیرند.»
صفحه «فیسبوک سرزمین مادری؛ خانه پدری» نیز به این موضوع پرداخته است:
این صفحه منتقد نوشت: «با سپاس از جناب آقای مهدی محمودی؛ مراسم دوست داشتنی چیله بجست.
متاسفانه در سالهای اخیر این سنت زیبا و دوست داشتنی در دیزباد از رونق افتاده و اگر همین به قول اقای محمودی 13 نفر (که اغلبشان جوانهای دهه های قبل بودن) هم نبودند امسال هم این سنت برگزار نمی شد.
امیدواریم با همتی که عزیزان امسال انجام دادند و مهمتر از ان انعکاس خبری مراسم توسط جناب محمودی سال اینده شاهد شکوفا شدن دوباره این جشن باشیم. شاید از نظر ظاهری تفاوتی بین چهار شنبه سوری و چیله بجست نباشد. اما چون چیله بجست از جشنهای مخصوص دیزبادیان همانند نوحصار است می طلبد این رسم زیبا را بلکه پر شور تر از چهارشنبه سوری برگزار کنیم.»
اگرچه همه ما دوست داریم که سنت هایمان فقط مخصوص خودمان باشد، اما سنت چیله بجست سنتی در انحصار دیزباد نیست و دیگر روستاها و حتی شهرهای اطراف نیز به این سنت می پردازند.
در مورد دلیل از بین رفتن این سنت نیز می توان گفت زمینه های عقلانی شکل گیری این سنت مستندات قابل توجهی ندارد و یا اگر هم دارد ما از آن بی خبریم. و بدین سبب این سنت در آستانه نابودی قرار گرفته است. البته باید در نظر داشت که بسیاری از سنت های فولکلوریک اساسا پشتوانه عقلانی ندارند و بیشتر حالت های آئینی در آنها وجود دارد. اما در دیزباد سنت نوحصار پشتوانه عقلانی و اعتقادی دارد و بنابراین توانسته خودش را در تاریخ 300 ساله اش حفظ نماید.