دیزباد وطن ماست

دیزباد وطن ماست

سایت رسمی روستای دیزباد علیا (بالا) از توابع شهرستان نیشابور در استان خراسان رضوی ایران.
دیزباد وطن ماست

دیزباد وطن ماست

سایت رسمی روستای دیزباد علیا (بالا) از توابع شهرستان نیشابور در استان خراسان رضوی ایران.

نقش بینالود در توسعه دیزباد علیا

«دیزباد وطن ماست»- این مقاله در که از وبلاگ «جغرافیا» دریافت شده، به سوالاتی که در چند وقت پیش در خصوص تبدیل دیزباد به شهر مطرح شده پاسخ می دهد. اگرچه این مقاله را برای دیزباد بهینه نکرده ام، اما مفاهیم توسعه و کیفیت زندگی که در چند وقت اخیر به آنها پرداخته شده، به دقت مورد مداقه قرار گرفته است.

بد نیست دوستان پس از مطالعه کامل مقاله دیدگاه های خود را در مورد میزان تعمیم پذیری و بسط این بحث به روستای دیزباد نظرات خودشان را برای من ارسال کنند. اگرچه این مقاله در وبلاگ آقای مهرشاد طولابی نژاد  نگاشته شده بود، اما ذیل آن هیچ توضیحی در مورد نویسنده آن نبود.



چکیده:


درطی چند دهه گذشته راهبردهای متعددی برای توسعه روستایی مطرح شده است یکی از آنها که دارای رویکرد فضایی است. راهبرد ایجاد و تقویت شهرهای کوچک روستا - شهری است کانونهای کوچک شهری اولین هسته های شهری و بلافصل در ارتباط با نقاط روستایی به عنوان حلقه اتصال نواحی روستایی  با شهرهای بزرگ قلمداد می شوند. صنعتی شدن کشورها زمینه هایی را ایجاد کرده که که نتیجه آن افزایش سریع جمعیت و اسکان بیش از پیش آنان در شهرها بود. روی آوردن روستائیان به این گونه مراکز به حاشیه نشینی شهری و رشد حلبی آباد و درنهایت و در پدیده شبه شهرنشینی یا شهری شدن کاذب منجر شده است. تجلی فضایی این ساز و کار، عدم تعادل های منطقه ای است که به حرکت منطقی جمعیت های مهاجر به سوی کانونهای برگزیده شهرها می انجامد. شهرهای کوچک در تعامل با کوچکترین عنصر سکونتگاهی یعنی روستاها و شهرهای میانی در تعامل با بزرگترین شهرها درسطوح ملی-منطقه ای که نقش مهمی در توسعه و توازن های منطقه ای نظیر تثبیت جمعیت فعالیت ها و سرمایه در فضای ملی کشور ایفا می کنند. تعدادی از صاحبنظران برای پرکردن این فاصله و ایجاد روابط دو سویه بین دوجامه شهری وروستایی تقویت شهرهای میانی و تبدیل مکانهای مرکزی به نقاط شهری را مطرح می نمایند .روش تحقیق این پژوهش روش های توصیفی-تحلیلی و روشهای اسنادی و کتابخانه ای و مشاهدات میدانی است. هدف کلی این پژوهش تبین نقش شهرهای کوچک درتوسعه روستایی است.

 

 

  • مقدمه:


اولین پیوند تنگاتنگ شهر و ناحیه از طریق رابطه ای است که شهر با روستاهای ناحیه برقرار می کند. شهر چه کوچک و چه بزرگ اندام می تواند در پیرامون خود، بویژه روستاهای اطراف اثر بگذارد و هر قدر توان بیشتری در هدایت ناحیه داشته باشد، به همان اندازه منطقه نفوذ وسیعتری خواهد داشت و شعاع پرتوافشانی آن در زمینه های مالی، حمل و نقل و سایر خدمات بُرد بیشتری می یابد و در این راستا کلیه واحدهای جغرافیایی بویژه روستاهایی که در مسیر پرتوافشانی قرار می گیرند از شهر تأثیر می پذیرند. دقیقاً همانند سایر ارتباطات و جریانات اجتماعی دیگر، جریانات اساسی و مهمی از رفت و آمد مردم، کالا وسرمایه بین شهر و روستا وجود دارد. بنابراین روابط شهری - روستایی در روند برنامه ریزی باید پذیرفته شوند. نقش شهرها در توسعه روستایی از طریق پیوندها و مناسبات روستایی- شهری تحقق می یابد. پارادایمهای جدید توسعه، شبکه ها و جریانها را در نظر می گیرند، چرا که جریانها و پیوندهای بین نواحی روستایی و شهری مهم است. برخی از جریانها و پیوندهای روستایی - شهری می تواند برای هر یک از این نواحی مناسب باشد، ولی باید توجه داشت که منافع خالص می تواند به شیوه های مختلف جریان یابد، در نتیجه با گذشت زمان و از یک مکان به مکان دیگر تغییر می کند. در این بین کانونهای کوچک شهری اولین هسته های شهری و بلافاصل نقاط و نواحی روستایی و بعنوان حلقه اتصال نواحی روستایی با شهرهای بزرگتر قلمداد می شوند که هر گونه تحرک و فعالیتی در این کانونها، در وهله نخست و بی واسطه حوزه های روستایی را تحت تأثیر قرار  می دهد. هیندردینک و تیتوس(1998) اظهار می دارند که در مناسبات روستایی - شهری نقش شهرهای کوچک بسیار مهم است ولی اکثراً نادیده گرفته می شود.


 در سالهای اخیر با رشد سریع شهرهای بزرگ کشورهای در حال توسعه، ظهور مسائل مربوط به کمبود واحدهای مسکونی و بالا رفتن میزان بیکاری، عده ای از محققان پیشنهاد کرده اند  برنامه ریزی های توسعه بر اساس تأکید بر پویایی شهرهای کوچک تهیه شود، زیرا بدلیل وجود امکانات شغلی، تعلیم و تربیت و دیگر نیازهای اساسی، شهرهای بزرگ مقصد نهایی بیشتر مهاجران روستایی و مهاجران شهرهای کوچک است. طرفداران نظریه نقش شهرهای کوچک در امر توسعه معتقدند در صورت تأمین این قبیل نیازها در شهرهای کوچک مسیرهای مهاجرتی تغییر یافته، بجای شهرهای بزرگ، شهرهای کوچک مقصد نهایی مهاجران روستایی خواهد بود. جذب مهاجران در شهرهای کوچک، کاهشی در افزایش جمعیت شهرهای بزرگ بوجود  می آورد و مسائل این قبیل شهرها را تعدیل می کند. از طرفی تأمین امکانات لازم در شهرهای کوچک، سیستم سکونتگاهی کشورهای در حال توسعه را متعادل و متوازن می سازد و این سیستم در توسعه اجتماعی - اقتصادی ملی، نقش اساسی دارد.  مراکز شهری کوچک و متوسط یا مراکز شهری سطح پایین در سلسله مراتب شهری و نقش آنها در توسعه منطقه ای یکی از مباحث جدی در محافل علمی جهان است. نظرات و عقاید متفاوت و مختلفی در مورد نقش آنها در توزیع مدرنیزاسیون، اثرات آنها در توسعه مناطق روستایی، عملکرد آنها به عنوان مراکز خدمات و نیز نقش آنها در جلوگیری از مهاجرت روستایی مطرح است. طرفداران شهرهای کوچک، که شاید بتوان آنان را مخالفان شهرهای بزرگ نیز دانست توسعه صنعتی و کشاورزی را از یکدیگر جدا نمی دانند و بر اهمیت مراکز شهری کوچک به لحاظ اقتصادی تأکید می کنند. این گونه شهرها نقش بسیار مهمی به عنوان «مراکز رشد روستایی» در روند رشد روستاها بر عهده داشته و خدماتی در زمینه ایجاد بازار، تأمین نهاده های کشاورزی، مانند کود و ماشین آلات کشاورزی، خدمات شهری همچون امکانات آموزشی و تحصیل، مراقبت های پزشکی و غیره را برای حوزه روستایی خود فراهم می آورند.


  • چهارچوب نظری:


تاکنون پیرامون مباحث مربوط به روابط شهر و روستا و توسعه روستایی از سوی صاحبنظران نظریات و راهبردهای مختلفی مطرح گردیده است. در این زمینه می توان نظریات را در قالب نظریه های مکان مرکزی گنجاند، در رابطه با مباحث مربوط به راهبردهایی که دربرگیرنده مباحث روابط شهری روستای و توسعه روستایی است می توان به راهبردهایی اشاره نمود که دارای رویکرد فضایی می باشند. 


  • نظریه قطب رشد


از میان تمامی مفاهیمی که برای توسعه فضایی مطرح شده است، قطب رشد گیرایی و استفاده بیشتری در ادبیات توسعه داشته است. نظریه قطب رشد را فرانسوا پرو برای رشد و توسعه نواحی کمتر توسعه یافته ارائه کرده است، که با بخش صنعت سرو کار دارد. وی معتقد بود که توسعه صنعتی به یکباره و در همه جا ظاهر نخواهد شد، بلکه ابتدا در کانونهایی با شدتهای مختلف ظاهر شده و از طریق مسیرها یا با تأثیر های گوناگون بر کل اقتصاد اثر می گذارد، بعبارت دیگر توسعه از نقاط معینی شروع شده و سپس پخش می گردد. نظریه قطب رشد بر سرمایه گذاری کلان در صنایع، در بزرگترین شهرها تاکید دارد. در این، نظریه، دولتها می توانند انگیزه های رشد اقتصادی را فراهم آورند. این رشد اقتصادی در خارج از مراکز شهری انتشار می یابد و باعث توسعه اجتماعی – اقتصادی ناحیه می شود. بدین سان در نظریه قطب رشد به شهرها اولویت داده می شود تا توسعه اجتماعی – اقتصادی شهرها باعث توسعه اجتماعی – اقتصادی روستاها گردد. این نظریه، بر عملکرد نیروهای بازار آزاد که تأثیرات جانبی آن، محرک توسعه اجتماعی – اقتصادی در سراسر یک ناحیه است، تکیه دارد. در نظریه قطب رشد، سرمایه گذاری در صنعت بمنزله موتور توسعه برای فعالیتهای کشاورزی و تجاری مورد توجه قرار می گیرد و در آن سرمایه و نیروی کار جا به جا می شود).


  •  نظریه مکان مرکزی کریستالر


یکی از علمی ترین نظریه ساخت سکونتگاهها که در بیشتر موارد، برنامه های توسعه اجتماعی– اقتصادی کشورها و نواحی را تحت تأثیر قرار داده است، نظریه مکان مرکزی  والتر کریستالر (1893-1969) است که آن را در سال 1933 درکتاب خود به نام مکان های مرکزی در بخش جنوبی آلمان منتشر ساخت. والتر کریستالر، در طرح نظریه مکان مرکزی، بیشتر از نظریات علمی فن تونن (کاربری زمینهای کشاورزی)، آلفردوبر (مکان گزینی صنعتی، 1909) و انگلندر (کرایه حمل و نقل، 1924) بهره گرفته است. هدف نظریه مکان مرکزی، شرح و تبیین سازمان فضایی سکونتگاهها و حوزه نفوذ آنهاست.


کریستالر در نظریه خود دشتی یکنواخت را در نظر می گیرد که حمل ونقل در آن به آسانی صورت گرفته، جمعیت به طور یکنواخت در سراسر دشت پراکنده شده اند و درآمد و تقاضای مشابهی دارند. در این دشت نقاطی به عنوان مکان مرکزی، خدمات اداری و تجاری را به حوزه نفوذ خود ارائه می دهند و مصرف کنندگان نیز برای تأمین نیازهای خود به نزدیکترین مکان مرکزی مراجعه می کنند. با توجه به این اصل و تمایل ارائه کنندگان خدمات به سود بیـــــشتر و  جلب مشتری، آنها در مکانهای مرکزی متفاوت و دور از هم قرار می گیرند. مکانهای مرکزی موجود در دشت در یک سطح نیستند، بلکه سلسله مراتبی دارند که در آن مکانهای مرکزی با یک کارکرد تا چند کارکرد مشاهده می شود. در عین حال مکانهای مرکزی سطح بالاتر، کارکردهای مکان مرکزی سطح پایین را نیز در برمی گیرند. تئوری مکان مرکزی تلاش کرد تا اندازه و فاصله مکانهای مرکزی و منطقه تجارت آنها را بر حسب اندازه شان مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. مهمترین اصل سازمان دهی فضایی مکانهای مرکزی کارآیی آنهاست که در حداقل حرکت مشتریان برای تأمین خدمات و کالاهای مورد نیازشان تجلی پیدا می کند. از نقطه نظر تئوریکی دو مفهوم آستانه و محدوده، کارایی مکانهای مرکزی را تعریف و تحدید می کنند. آستانه، در واقع نشان دهنده حداقل میزان حمایت و نیازی که لازم است تا یک کالا یا خدمات ارائه گردد. چنانچه تقاضا کمتر از میزان فوق باشد، ارائه خدمات یا کالاهای فوق مقرون به صرفه نخواهد بود. محدوده، نشان دهنده جنبه فضایی مفهوم آستانه است. هر کالا و خدمتی، هم دارای حداکثر محدوده است که بعد از آن امکان جذب مشتری وجود ندارد و هم دارای حداقل محــدوده که کمتر از آن کالا و خدمـات قابل دوام و توسعه یافتنـــی نخواهـد بود.


عرضه خدمات و کالاها به نواحی روستایی پیرامون آنها بستگی دارد. یکی از فرضهای اصلی این نظریه آن است که هر مرکزی بایستی از سطح پتانسیل بالایی برخوردار باشد تا بتواند ناحیه وسیعی را تحت تأثیر نفوذ خود قرار دهد. بنابراین باید سیستمی از روستاهای مرکزی در مقیاسهای مختلف وجود داشته باشند تا بتوانند نواحی پیرامونی خود را تحت پوشش قرار دهند.


  • روش تحقیق:


روش تحقیق این پژوهش روش های توصیفی - تحلیلی و روشهای اسنادی و کتابخانه ای و مشاهدات میدانی است هدف کلی این پژوهش تبین نقش شهرهای کوچک درتوسعه روستایی است.


  • شهرهای کوچک و توسعه روستایی


روند شتابان ارتقای روستاها به شهر در ایران با تقاضاهای گستردة مردم در جهت بهبود وضع زندگی و برخورداری از امکانات و خدمات بهتر شکل گرفته است، از این رو لازم به بررسی است که این انتظارات پس از گذشت زمانی معین تا چه اندازه برآورده شده اند. هدف مقاله حاضر تبیین اثرگذاری ارتقای روستاها به شهر در بهبود کیفیت زندگی ساکنان شهرهای ایجاد شده است. پرسش اساسی این است که ارتقای روستاها به شهر در ایران تا چه حد به بهبود کیفیت و استانداردهای زندگی در سکونتگاه های شهری انجامیده است. برای این منظور، به مطالعة دو روستای ارتقا یافته به شهر، یکی در استان لرستان (فیروزآباد) و دیگری در استان کردستان (صاحب) اقدام شده است. هر چند انتخاب نمونه های بیشتر و در نواحی متنوع تر می توانست مفیدتر باشد، ولی با توجه به اینکه هدف تحقیق حاضر دستیابی به تعمیمی کلی در این زمینه نبوده و از طرفی، محدودیت هایی برای نویسندگان در زمینة جمع آوری داده های میدانی وجود داشته است، انتخاب نمونه ها به همین دو مورد خلاصه گردید. به هر حال اگرچه هدف پژوهش حاضر، مقایسة دو شهر انتخاب شده با یکدیگر نیست، ولی انتخاب حتی دو شهر این امکان را به دست می دهد که آن دسته از ادراکات مردم از مؤلفه های مختلف کیفیت زندگی که به طور قوی با عمل سیاست گذاران عمومی مرتبط اند، شناسایی گردند و نظامی مؤثر برای پشتیبانی از تصمیمات مربوط به حوز ه ها، راهبردها و اولویت های مربوط به اقدامات عمومی تدوین گردد.


  • شهرهای کوچک و توسعه محلی


راهبرد توسعه شهرهای کوچک از دهه ۱۹۷۰ به منظور ایجاد نظام سکونتگاهی متناسب و یکپارچه و الگوی عادلانه تر اقتصادی و اجتماعی مورد توجه قرار گرف ت. عدم تعادل در نظام سلسله مراتب سکونتگاهی، توزیع مکانی نامتعادل جمعیت، دوگانگی بین نواحی روستایی و شهری، نادیده گرفته شدن منابع روستایی، تشدید مهاجرت روستاییان به شهرهای بزرگ، نظام متمرکز مدیریتی، همراه با آثار نامطلوب اجرای رویکردهایی نظیر قطب رشد، سبب شد که راهبرد توسعه شهرهای کوچک که مبتنی بر دیدگاه توسعه از پایین به بالاست، در جهت اهداف توسعه شهری، روستایی، منطقه ای و ملی مطرح شود و در سیاست گذاری ها و برنامه ریزی های کشورها به ویژه کشورهای در حال توسعه مورد توجه و عنایت قرار گیرد .


این راهبرد از آغاز دهه ۱۹۸۰ مورد توجه بیشتری واقع شد، به گونه ای که در کنفرانس های بین المللی جمعیت و آینده مناطق شهری در شهر رم، نیاز به عدم تمرکز و توسعه شهرهای کوچک تر مورد تأکید قرار گرفت.


بدین ترتیب در بیشتر کشورهای در حال توسعه، جهت گیری به سوی شهرهای کوچک یا روستا - شهرها با اهداف بهبود رفاه و کیفیت زندگی مردم در شهرها و روستاهای اطراف، کاهش نابرابری های موجود بین سکونتگاه ها، بهبود نظام سلسله مراتب سکونتگاهی، کاهش مهاجرت روستاییان به شهرهای بزرگ، و تمرکززدایی از نظام تصمیم گیری به یکی از وجوه مشخص سیاست های برنامه ریزی و عمران منطقه ای تبدیل شد. آرا و عقاید متفاوت و مختلفی در مورد نقش شهرهای کوچک در نوسازی، تأثیرات آنها در توسعه مناطق روستایی، عملکرد آنها به عنوان مراکز خدمات، و نیز نقش آنها در جلوگیری از مهاجرت روستایی مطرح است (زبردست، ۱۳۸۳). آلنسو از جمله افرادی است که نقش چندانی برای شهرهای کوچک در جذب جمعیت مازاد قائل نیست، اما وجود آنها را در تکمیل شبکه اسکان و ایجاد مفصلی مناسب در برقراری تعادل بین زیستگاه های شهری و روستایی الزامی می داند. تیسدل در مورد توزیع شهرها از لحاظ تعداد و اندازه معتقد است، با توجه به اینکه نیروهای طبیعی بازار قادر به ایجاد نظام بهینه توزیع جمعیت در سکونتگاه های سرزمین نیستند، برایش پیشگیری از تمرکز در برخی از نقاط، توجه به رشد شهرهای کوچک مقیاس و میان مقیاس باید به عنوان راهی در سیاست گذاری نظام اسکان مورد تأکید قرار گیرد.


نیل هنسن در بیان نقش شهرهای کوچک در توسعه ملی، شهرنشینی اشاعه یافته از پایین (سیاست از پایین) را که توسعة شهرهای کوچک و میانی را دربردارد، عاملی در جهت توسعه کشورهای در حال توسعه می داند که هدف آن کمک به رفع نیازهای اندک اغلب سیاستگذاران و روستایی در مجاورت زندگی آنان است.


برنامه ریزان منطقه ای، بر نقش اساسی شهرهای کوچک به عنوان مراکز خدماتی منطقه ای در توسعة نواحی روستایی از طریق پیوندهای مستقیم تولید و نیز پیامدهای توزیع و رخنه به پایین تأکید می ورزند. به نظر آنها، وجود شهرهای کوچک، پیشنیاز اغلب کشورهای رو به رشد، توسعه روستایی و منطقه ای است.


عدم توازن و تعادل در اسکان جمعیتشان را ناشی از جریان نامطلوب و غیرمنطقی مهاجرت ها به شهرهای بزرگ می دانند. با اطمینان می توان پذیرفت که شهرهای کوچک با زمینه سازی و فراهم آوردن شرایط مساعد، می توانند در برقراری یک نظام منطقی سلسله مراتبی از حیث جمعیت و کارکرد موفق باشند. با تقویت و توسعه این شهرها، ظرفیت پذیرش جمعیت آنها افزایش می یابد و به سبب قرار گرفتن بر سر راه مهاجرهای روستایی، جریان مهاجرتی را به سوی خود و دیگر نقاط کوچک شهری، هدایت می کند. به هر حال، راهبرد توسعه شهرهای کوچک با توجه به اهداف و کارکرد خود می تواند هدف های اساسی توسعه روستایی را از طریق ایجاد زمین ههای مناسب کسب وکار و زندگی در محیط های روستایی، کاهش فاصله عملکردی بین شهرها از طریق ایجاد روستا - شهرها به عنوان مراکز فعال روستایی، و جلب مشارکت مردم در فعالیت های مربوط به توسعه، محقق سازد. در برخی از کشورهای در حال توسعه نظیر چین، کنیا، مصر، مالزی و برخی دیگر، به منظور جلوگیری از تمرکز شدید شهری، ایجاد فرص تهای شغلی جدید، کاهش مهاجرت های روستاییان به شهرهای بزرگ تر، خدمات رسانی به روستاها و اهدافی از این دست، به امر توسعه و ایجاد شهرهای کوچک از طریق تقویت کانون های روستایی بزرگ و ارتقای آنها در سلسله مراتب سکونتگاهی توجه گردیده است. تجربه کشورهای در حال توسعه در ایجاد شهرهای کوچک جدید روستایی نیز حاکی از آن است که بیشتر تأکیدات بر روی توزیع خدمات پایه در حوزه های نفوذ کشاورزی به منظور تقویت جامعة روستایی از طریق فرایند شهرنشینی روستایی صورت گرفته است. تحقیقات انجام شده در ایران نیز نشان می دهد، تبدیل روستا به شهر در کاهش مهاجرتهای روستاییان به شهرهای بزرگ تر و تثبیت جمعیت در نواحی روستایی، افزایش فرصت های شغلی به ویژه در بخش خدمات اداری و تجاری افزایش و بهبود کارکردهای خدماتی افزایش درآمد و رونق اقتصادی، تنوع شغلی و افزایش، فرصت های اشتغال، رونق و تقویت صنعت و فعالیت های صنعتی، افزایش سطح سواد مؤثر، سرمایه اجتماعی در شهرهای ایجاد شده و حوزه نفوذ بوده است.


  • کیفیت زندگی


کیفیت زندگی، مفهومی پیچیده و چندبعدی است که تحت تأثیر مؤلفه هایی چون زمان و مکان، ارزش های فردی و اجتماعی قرار دارد، و از این رو معانی گوناگونی برای افراد و گروه های مختلف بر آن مترتب است. برخی آن را به عنوان قابلیت زیست پذیری یک ناحیه، برخی دیگر به عنوان اندازه ای برای میزان جذابیت و برخی به عنوان رفاه عمومی، بهزیستی اجتماعی، شادکامی، رضایتمندی و مواردی از این دست تعبیر کرد ه اند.


همچنین کیفیت زندگی می تواند به عنوان تعریف شود: «رابطه بین ادراکات فردی و احساسات مردم با تجربه های آنها در درون فضایی که در آن زندگی می کنند. فو ( 2000 ) کیفیت زندگی را رضایت کلی فرد از زندگی خود قلمداد می کند

داس ( 2008 ) کیفیت زندگی را به عنوان بهزیستی یا عدم بهزیستی مردم و محیط زندگی آنها تعریف کرده است.


پسیون ١ در سال ۱۹۹۵ کیفیت زندگی را چنین تعریف می کند: اصطلاح کیفیت زندگی به طور کلی به وضعیت محیطی که مردم در آن زندگی می کنند (نظیر آلودگی و کیفیت مسکن) و همچنین به برخی شرایط شخصی افراد (نظیر سلامت و میزان تحصیلات) اشاره دارد. به طور کلی می توان کیفیت زندگی را به عنوان برهم کنش میان میزان برآورده شدن نیازهای انسانی و رضایت افراد و گروه ها از تأمین نیازها ی خود در یک ناحیه خاص تعریف کرد.


در مطالعات اخیر، کیفیت زندگی به دو روش اندازه گیری می شود. 


روش اول، شاخص های عینی را برای سنجش کیفیت زندگی مورد استفاده قرار می دهد. شاخص های عینی، شاخص های اجتماعی و اقتصادی قابل سنجش برای انعکاس میزان تأمین نیازهای انسانی هستند که با استفاده از گزارشها و آمارهای رسمی بررسی می شوند. این شاخص ها وضعیت ظاهری و ملموس زندگی را نشان می دهند. در این روش از شاخص هایی مانند تولید ناخالص داخلی، شاخص پیشرفت اصلی، شاخص سلامت اجتماعی و شاخص توسعه انسانی برای مقایسه های ملی و بین المللی استفاده می شود. 


در روش دوم، شاخص های ذهنی قرار دارند که سطح رضایت افراد و گروه ها را که اصطلاحًا بهزیستی ذهنی نامیده می شود ارزیابی می کنند. این شاخص ها مبتنی بر گزارش شخصی افراد از ادراکات شان در مورد جنبه های مختلف زندگی است. این شاخص ها که مکمل متغیرهای اجتماعی، اقتصادی و محیطی اند، ادراکات و ارزشیابی های افراد را از وضعیت عینی زندگی شان نمایش می دهد.


افزون بر مسئله تعریف و ابعاد کیفیت زندگی، بحث های زیادی دربارة قلمروهای مورد استفاده در مطالعة کیفیت زندگی وجود دارد. کامینز در تعریف خود از کیفیت زندگی که هر دو بعد عینی و ذهنی را در نظر گرفته است، بیان می کند که از هفت قلمرو مهم شامل به زیستی مادی، سلامت، بهره وری، تعلق، امنیت، اجتماع محلی و بهزیستی عاطفی می توان برای محاسبه شاخص ترکیبی کیفیت زندگی استفاده کرد.


اسمیت ٢ در سال ۱۹۷۳، شش قلمرو اصلی را که به طور گسترده ای در مطالعات کیفیت زندگی در کشورهای مختلف مورد استفاده قرار گرفته اند، شناسایی کرد:


۱) درآمد، ثروت و کار؛ ۲) محیط؛ ۳) سلامت؛ ۴) آموزش؛ ۵) مشارکت؛ ۶) ناهنجاری های اجتماعی نظیر جرم و جنایت.


هاگرتی  و همکاران در سال ۲۰۰۱ اظهار داشتند که هفت قلمرو شامل روابط با خانواده، به زیستی عاطفی، به زیستی مادی، سلامت، کار و فعالیت مولد، احساس تعلق به اجتماع و امنیت فردی می توانند فضای کیفیت زندگی را به خوبی پوشش دهند. رضوانی و همکاران در سال ۱۳۸۷ به منظور ارزیابی کیفیت زندگی در نواحی روستایی، سه قلمرو اساسی از نیازها شامل نیازهای اولیه، بهزیستی و فرصت و فراغت را مورد توجه قرار دادند.



  • نتیجه گیری:


 به طور کلی یافته ها نشان می دهد که راهبرد توسعه روستایی نمی تواند از اقدامات تقویت و توسعه شهرهای کوچک و یا روستا - شهرها مجزا باشند زیرا رشد و توسعه روستا - شهرها به طور مستقیم به شرایط اجتماعی و اقتصادی در حوزه نفوذ پیرامون و کشاورزی منطقه وابسته است و ثبات جمعیت روستایی و تولید کشاورزی به واسطه کارایی خدمات در شهرهای کوچک و روستا شهرها تحت تاثیر قرار گرفته اند و اصولا توسعه روستا شهرها وابسته به توسعه و تمرکز زدایی کارکردها از نواحی شهری بزرگ و هم وابسته به توسعه حوزه نفوذ روستایی شان و یکپارچه کردن فعالیت های غیر زراعی روستایی هستند .علیرغم آنکه شهرها در رود درسلسله مراتب شهری به عنوان یک روستا-شهر کوچک مطرح می باشد با این حال توجه به دوری و موقعیت حاشیه ای روستاهای منطقه و فاصله آن از مراکز شهری برتر استان وابستگی روستاها را به شهر تشدید نموده است. از طرف دیگر با در نظر داشتن مقیاس این گروه از شهرها حیات اقتصادی آنها وابستگی زیادی به وضعیت اقتصادی – اجتماعی روستاهایی دارد. بنابراین با در نظر گرفتن موارد فوق می توان نتیجه گرفت مشخص می شود که حوزه نفوذ مستقیم شهرها در مقایسه با شهرهای بزرگ جمعیت کم خود روستاهای زیادی را درحوزه تاثیر خود دارد.


  • منابع:

1- امکچی، حمیده؛ شهرهای میانی و نقش آنها در چارچوب توسعه ملی، انتشارات مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری ایران، چاپ اول.1383

2- پاپلی یزدی، محمد حسین و دیگران، نظریه های شهر و پیرامون، سمت، 1382.

3- حسین زاده دلیر،کریم؛ برنامه ریزی ناحیه ای، انتشارات سمت، تهران،چاپ اول.1380

4- رضوانی، علی اصغر؛ روابط شهر و روستا با تاکید بر ایران، انتشارات پیام نور، تهران،1380.

5- رضوانی، محمدرضا؛ برنامه ریزی روستایی در ایران، درسنامه کارشناسی، دانشگاه تهران، 1381.

6- زبردست، اسفندیار؛ اندازه شهر، انتشارات مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری

7- فرید، یدالله؛ جغرافیا و شهرشناسی، انتشارات دانشگاه تبریز.1382

8- شکویی، حسین؛ دیدگاههای نو در جغرافیای شهری، انتشارات سمت، چاپ چهارم.1380

9- صرافی، مظفر؛ مبانی برنامه ریزی توسعه منطقه ای، انتشارات سازمان برنامه و بودجه، تهران، 1379

1- فنی، زهره؛ شهرهای کوچک رویکردی دیگر در توسعه منطقه ای، انتشارات سازمان شهرداری های کشور، چاپ اول1382

9- کلانتری، خلیل؛ برنامه ریزی و توسعه منطقه ای( تئوری‌ها و تکنیک‌ها)، انتشارات خوشبین، تهران،چاپ اول.1380

نظرات 1 + ارسال نظر
پایگاه سایبری منجی صلح شنبه 7 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 04:36 ب.ظ http://monjiyesolh326.blogfa.com/

سلام من شما را لینک کردم شما هم ما را لینک کنید

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد