دیزباد وطن ماست

دیزباد وطن ماست

سایت رسمی روستای دیزباد علیا (بالا) از توابع شهرستان نیشابور در استان خراسان رضوی ایران.
دیزباد وطن ماست

دیزباد وطن ماست

سایت رسمی روستای دیزباد علیا (بالا) از توابع شهرستان نیشابور در استان خراسان رضوی ایران.

مستند مدرسه دیزباد (شماره 5)

«دیزباد وطن ماست»- مستندهای مدرسه دیزباد در واقع شامل یک سری فیلم مستند است که در باب ابعاد مختلف دیزباد تهیه شده است و در این کلیپ به بخش دیگری از آن می پردازیم.




بقایای مدرسه ناصر خسرو دیزباد

«دیزباد وطن ماست»- مدرسه ناصر خسرو دیزباد جایگاه علم، برادری، دوستی و اخوت، صلح، یگانگی، تواضع، مهر، سخاوت و گذشت بود. 

این فضا به منظور توسعه و بهبود کیفیت زندگی مردم این منطقه ساخته شد. تا جوانان مستعد این دیار تبدیل به شخصیت هایی برجسته و مفید برای روزگارشان شوند.

مدرسه از بین رفت، اما آنچه ماناست انسان هایی است که در آن تربیت یافته اند و نسلی است که یکی بعد از دیگری با فرهنگی برساخته این مدرسه خواهند آمد و تجلی این مدرسه برای عالمیان خواهند بود. 


رفع نواقص مدرسه شقایق های دیزباد

«دیزباد وطن ماست»- سیستم برق مدرسه شقایق ها بعد از چندین سال تعطیلی این مدرسه دارای نواقص فراوان شده بود و این مسئله موجب  قطع برق و خاموشی در تمام قسمت های مدرسه می شد.

به گزارش دیزباد وطن ماست، به منظور رفع  مشکلات مذکور از محل اعتبارات شورا وسایل لازم خریداری شد و محمد میرشاهی، نواقص را به صورت رایگان رفع کرد. همچنین با نصب پروژکتور محوطه بیرونی مدرسه روشن شد تا بچه ها بتوانند شب ها برای بازی فوتبال از آن استفاده کنند.


همزمان دکتر مهدی کردی وسایل کمک آموزشی جدیدی به مدرسه اهدا نمودند. شورای اسلامی و دهیاری دیزباد طی پیامی از این دو انسان نیک اندیش و فداکاردیزبادی تشکر و قدردانی کرد.



 
ادامه مطلب ...

به بهانه بیست و پنجمین سال تخریب مدرسه خسرو دیزباد

«دیزباد وطن ماست»- مدرسه دیزباد و نوستالوژی آن برای همه دیزبادی ها خاطره ای است که هیچ گاه فراموش نمی شود. امروز بنا به جبر زمانه مجبور شدیم که خرابه های در هم شکسته مدرسه را صاف کنیم اما همان خرابه ها حرفهای زیادی در دل دارند که گاهی از زیان یک دانش آموز شنیده می شوند.
محمد میرشاهی (استاد) یکی از مدیران توانمند دیزبادی است که در دانشگاه تهران در رشته مدیریت در مقطع کارشناسی ارشد دانش آموخته شده است. وی در دلنوشته ای از زبان مدرسه ویران خسرو دیزباد می گوید. او در این نوشته که از دل برآمده است از دردی می گوید که نه فقط در دیزباد بلکه امروز در ایران درد بسیاری از هموطنانمان است و آن درد قدر ناشناسی است.
دردی که گاهی اوقات وقتی به برخی پیام ها بر می خورم دلم را می گیرد. که آیا واقعا در مقابل این کارها پاداش ما چیست؟ آیا پاداش خوبی غیر از خوبیست؟ و می بینم که همه چیز خلاف آنچه عادت است پیش می رود. و می بینی که گاهی پاداش خوبی بدی است! بنابراین به نظر من محمد در این مرثیه حق خودش را نسبت به مدرسه دیزباد ادا کرد. اگرچه دوست داریم که باز هم متون زیبایش را در دیزباد وطن ماست ببینیم اما اگر این آخرین متنی که او نوشته باشد، دقیقا به هدف زده است.
محمد نثری زیبا و کم نظیر دارد و مخصوصا اینکه چون حرفش از عمق وجودش آمده بر دل می نشیند. بویژه به دل کسی که محرم این هوش باشد. امیدوارم که از خواندن این متن لذت ببرید و قدری هم بیاندیشیم که به هر حال با توجه به شرایط پیش آمده باید چه کنیم؟ چه کاری باعث می شود که رفتاری اینچنین دیگر در دیزباد تکرار نشود؟


مقدمه

سرنوشت بنای مدرسه خسرو دیزباد را در متنی تحت عنوان «مرثیه‌ای بر مدرسه دیزباد» در تاریخ 11 مرداد 1372 خورشیدی، در دیزباد نوشته‌ام، زمانی که هنوز تلفن به خانه‌های مردم راه پیدا نکرده بود. یک مرکز تلفن در دیزباد دایر بود و هر کس با دیزباد تماس می‌گرفت و متقاضی صحبت با شخص خاصی بود، از طریق بلندگوهایی که در تمام روستا شنیده می‌شد آن شخص خاص را صدا می‌زدند تا برای مکالمه به مرکز تلفن برود. از طرف دیگر وضعیت مدرسه با زمین برهوت امروزی تفاوت داشت. هنوز دیوارهای مخروبه برجای بود و می‌شد کلاس‌های بدون سقف و بدون درب و پنجره و درب و داغون را از هم تشخیص داد. نگاه امروز به زمین غمناک مدرسه این ضرب‌المثل را تداعی می‌کند که گویا «نه خانی آمده است و نه خانی رفته است».
اینک به بهانه بیست و پنجمین سال این اقدام غیر لازم و غیرقابل‌توجیه، این متن را ارائه می‌کنم.

متن اصلی را در ادامه مطلب بخوانید.
   
ادامه مطلب ...