«دیزباد وطن ماست»- گزارش خواندنی تیم کوهنوردی کلنی که در سال گذشته به دیزباد آمدند در سایت میثم رودکی درج شد.
در این گزارش معرفی جالبی از دیزباد شده است و می توانید عکس های این کوهنوردی را در سایت میثم رودکی ملاحظه کنید.
روستای دیزباد بالا از توابع نیشابور می باشد که در حدود 70 کیلومتری مشهد از مسیر جاده مشهد به نیشابور قرار دارد. راه دسترسی به این روستا از سمت مشهد بعد از توربین های بادی و شهرک بینالود در سمت راست جاده می باشد که البته تابلوی روستای قاسم آباد در اول جاده نصب شده است. این روستا با آب و هوای نسبتا سرد و کوهستانی، مناطق و باغ های سرسبز (در فصول گرم سال) یکی از زیباترین روستاهای رشته کوه بینالود می باشد. روستای دیزباد از دسته روستاهای پلکانی است که بر روی دامنه کوه بنا شده و زیبایی خاصی را به این روستا داده است. در مسیر رودخانه این روستا چندین چشمه وجود دارد که آخرین چشمه دقیقا در دامنه قله قوچگر قرار گرفته است و دوست همیشگی کوهنوردان در برنامه قله قوچگر است. روستای دیزباد به دلیل مناظر زیبا و چشم نواز و همچنین قرار گرفتن در مسیر قله قوچگر، هر ساله پذیرای تعداد زیادی از مردم به ویژه کوهنوردان می باشد.
«دیزباد وطن ماست»- صعود گروه کوهنوردی یانک مسکن به مناسبت عید سعید غدیر به ارتفاعات روستای دیزباد بالا با همراهی 14 نفر از همکاران و خانواده ایشان در روز جمعه انجام شد.
به گزارش دیزباد وطن ماست به نقل از سایت بانک مسکن، روستای دیزباد بالا در 75 کیلومتری مشهد به سمت نیشابور در دل رشته کوه بینالود در ارتفاع 2000 متری قراردارد.
دو قله مجاور این روستا به نام های لوکه و غوژغر سرچشمه ی رود هایی هستند که در اعماق دره ها جاری شده و باغستان های بسیاری را در بستر خود آبیاری می کنند . تمامی گروه اقدام به صعود به قله نمودند اما به دلیل شرایط بد جوی و مه آلودگی، این برنامه با صعود دو نفر از همکاران به قله 3000 متری غوژغر به پایان رسید.
«دیزباد وطن ماست»- یکی از دوستان برایم نوشته: «دکتر عزیز، نگفتید که چرا نام سایت را «دیزباد وطن ماست» گذاشتید؟»
من هم شعری را از علیرضا شجاع پور با تصحیح یکی از دوستان برای پاسخ انتخاب کردم که فکر می کنم باید گویای چرایی این انتخاب باشد. البته وجه تسمیه «دیزباد وطن ماست» در تاریخ دیزباد ثبت است و اگر الله قادر بخواهد روزی به طور مفصل به آن خواهم پرداخت.
وطن یعنی پدر، مادر، نیاکان # به خون و خاک بستن عهد و پیمان
وطن یعنی هویت، اصل، ریشه # سر آغاز و سر انجام همیشه
وطن یعنی نگاه هم وطن دوست # هر آنجایی که دانی هم وطن اوست
وطن یعنی هوای کوچه ی یار # در آن کو دل شکستن های بسیار
نگاهی زیر چشمی، عاشقانه # به کوچه آمدن با هر بهانه
وطن یعنی غم هم سایه خوردن # وطن یعنی دل هم سایه بردن
سه تیغ قجغر و لوکه که تنهاست # فدایی و رقامی شاعر ماست
وطن یعنی همه سازندگی ها # رهایی از تمام بندگی ها
وطن یعنی ده بالا و پایین # وطن یعنی میان ده به آئین
همه یک جان و یک دل بودن ما # به دامان وطن آسودن ما
وطن یعنی کتیبه در دل سنگ # تمدن، دین، هنر، تاریخ، فرهنگ
وطن یعنی همه نیک و به هنجار # چه پندار و چه گفتار و چه کردار
وطن یعنی هم از دور و هم از دیر # سده، نوروز، یلدا، مهرگان، تیر
وطن یعنی گذشته تا رهی دور # مزار خاکی و تختگاه منصور
سر و سرمایه های سر فرازی # ابوریحان و خوارزمی و رازی
به اوج علم و دانش ره نوردی # ابو نصر، ابن سینا، سهروردی
به بحر عشق و عرفان ناخدایی # عراقی، رودکی، جامی، سنایی
وطن یعنی جهانی در دل جام # وطن یعنی رباعیات خیام
وطن یعنی همه شیرین کلامی # عفاف عشق در شعر نظامی
وطن یعنی نگاه مولوی سوز # حضور نور در شمس شب و روز
وطن یعنی پیام و پند سعدی # زبان پیوسته در پیوند سعدی
وطن یعنی هوا و حال حافظ # شکوه باور اندر فال حافظ
وطن یعنی شب شه نامه خواندن # سخن چون رستم از سهراب راندن
وطن یعنی رهایی ز آتش و خون # خروش کاوه و خشم فریدون
وطن یعنی گرامی، مرز تا مرز # وطن یعنی حریم گیو و گودرز
وطن یعنی هدف، یعنی شهامت # وطن یعنی شرف، یعنی شهادت
وطن یعنی گذشته، حال، فردا # تمام سهم یک ملت ز دنیا
وطن یعنی چه ویران و چه آباد # وطن یعنی همین جا خاک دیزباد
«دیزباد وطن ماست»- هنرمند فرهیخته دیزبادی آقای عزیز میرشاهی، شعر بسیار زیبایی در مورد کوه قجغر، مرتفع ترین کوه دیزباد سروه اند. این شعر را به همه دیزبادی ها و کوهنوردانی که از قجغر بالا می روند تقدیم می کنیم...
ای کوه بزرگ سخت قجغر/ پر هیبت و با شکوه و با فر
سر کرده به سوی آسمانها / پوشیده کلاه ابر بر سر
خواهی اگر روی بدانجا / اندر دو طرف بود دو معبر
بر طاق بلند قله ی او / ایستا چو شوی به راست بنگر
دیهی ست عظیم و بس مصفا / چشمت بنماید آن منور
از باد گرفته اند نامش / دیزباد بود چه نیک منظر
در سمت دگر چو گوشواری / افزوده به منتهای قجغر
گویند که بچه قجغر است آن / آن پیر گرفته پور در بر
دامنش بگویند پیش قجغر/ آن دامن پهن پر ز اشجر
در شب که به دامنش بخوابی / بینی تو فضاش پر ز اختر
در کل قلل در آن نواحی / قجغر به سران بود چو افسر
سالی ست نرفته ام بدانجا / دل کرده کنون هوای قجغر
گر دست دهد شوم هم اکنون / سر من بنهم به پای قجغر
وبلاگ «لبخند زندگی» در گزارشی مه عکس های آن فیلتر شده است، از صعود زمستانه این گروه از قله قجغر دیزباد بالا خبر داده است. متن این گزارش را با هم می خوانیم:
صعود سراسری زمستانه کوهنوردان خراسانی در غالب 325 نفر از آقایان و 82 نفر از بانوان کوهنورد در تاریخ 17 تا 19 بهمن ماه 1387 به قله 2950 متری قوچگر از قلل زیبای رشته کوه بینالود انجام شد.
مراسم افتاحیه و رژه کوهنوردان در سالن شهید بهشتی مشهد برگزار شد.
بارش برف که از صبح زود در مشهد بعد از مدتها شروع به باریدن گرفته بود نوید یک صعود زیبا و کاملا زمستانه را میداد که می توانست جوابگوی انتظار عاشقان طبیعت باشد.
مسیر صعود به قله از روستای گرینه نیشابور در 90 کیلومتری مشهد انجام می شد.در جاده مشهد-نیشابور در منطقه دیزباد به علت بوران شدید جاده مسدود شده بود که دوستان کوهنورد با پوشیدن لباسهای گورتکس در بستن زنجیرچرخ ماشینهای سواری و پاشیدن شنهایی که بدین منظور در کنار جاده پیش بینی شده بود در باز کردن سریعتر مسیر نقش موثری داشتند.
مراسم استقبالی که در حسینه روستای گرینه توسط مردم خونگرم و مهمان نوازش انجام شد با تمام سادگیش از خاطرات به یادماندنی من خواهد ماند.
ساعت 7:30 صبح پنجشنبه 18/11/87 بعد از غبار روبی از مزار 33 شهید روستای کوچک گرینه در هوای صاف و آفتابی که نوید شبی سرد را می داد اولین گامها را برداشتیم.
گذشتن از مسیر دره و از میان کوچه باغهای پوشیده از برف که در زیر نور آفتاب می درخشیدند هر عاشق طبیعتی را از خود بی خود می کرد.
ساعت 15:30 به محل پیش بینی شده برپای کمپ در ارتفاع 2300 متر که در منطقه کاسه مانندی در زیر قله قرار داشت رسیدیم. ارتفاع برف حدود یک متر بود که بعد از کنار زدن برفها چادرها را برپا کردیم.هوا سرد بود وخوشبختانه باد شدیدی در حال وزیدن نبود.
بعد از گذراندن شبی سرد ساعت 4 صبح برای صعود قله از سه مسیر تیغه ای و فنی , مسیر عمومی آقایان و مسیر عمومی بانوان در هوایی سرد با دمای 20- درجه سلیسوس و سرعت باد در حدود 80 کیلومتر بر ساعت شاهد گامهای استوار کوهنوردان خراسانی بودیم.اولین گروه در ساعت 6:30 و بقیه گروه ها با اختلاف زمانی یکساعت موفق به صعود قله شدند.
چندین مورد سرمازدگی انگشتان دست و پا ، صورت و بینی و یک مورد هم شکستگی پا که در برگشت اتفاق افتاده بود از حوادس این سفر بود که دوستان ما در جمعیت هلال احمر خراسان به مداوای اولیه دوستان پرداختند.
ناهار روز جمعه را مهمان مردم مهمان نواز روستای گرینه به صرف حلیم مخصوص نیشابوری بودیم که بسیار لذیذ بود و از همه مردم خوب گرینه سپاس گذاریم.
در پایان هم عکسی اختصاصی از پسر عمه عزیزم وحید ارفع که برای اولین بار در یک صعود زمستانه سخت همراه و همچادر من بود قرار می دهم.
متاسفانه عکس های این وبلاگ فیلتر شده و باید آنها را تصور کنید!