«دیزباد وطن ماست»- یکی از دیزوندان در متنی در باب قله قجغر دیزباد می نویسد: هر وقت به بازه ی چپ می روم از دیدن لوکه لذت می برم و تنها قله ی دیزباد یعنی قجقر را هم از پهلویش می بینم باز هم لذت می برم ولی با خودم می اندیشم که چرا با این همه تلاش دهیاران عزیزم و دست اندر کاران روستاییان نام قوچگرد را جایگزین کردهاند؟
دلیلش مصالحه گری و عدم عزت نفس و جهل است و بس!
هیچ عکس العملی نشان نمی دهند تنها سند قدیمی ما دیوان خاکی خراسانی ست که از قجقر نام برده، درست نیست این نام بومی و اصیل دیزبادی را در نوشته های مان هم به بوته ی فراموشی بسپاریم. دست کم شورای محترم اگه در توان دارد نام زیبای قجقر را که آشنای دیرینه ی ماست را بصورت تابلو در کنار نام کنونی قوچگرد نصب نماید و همان شعر زیبای خاکی خراسانی را در زیر آن تابلو بنویسند تا هنگامی که کوهنوردان به آن قله ی پرافتخار مان صعود می کنند با نام اصیل و هویت دیزبادی بودنمان هم آشنا شوند. همچنین درست است که لوکه مانند آن قله نیست ولی از سمت روستاییان بصورت قله دیده می شود نامش را هم بر فرازش نصب نمایند، به دیزبادی بودنمان عشق می ورزیم.
من به خودم می بالم که دیزبادی هستم در روستایی چشم به جهان گشودم که دو فرقه ی شیعی در آن باهم زندگی می کنند و وصلت قوم و خویش دارند، اگر کدورتی بین شأن بوده از ناحیه بیگانگانی بود که رسوخ پیدا کرده بودند و این هم مهم نیست چون آنچه که می دانم دلهای همگی خوب و مهربان ست روستایی ست که بزرگان نام آوری زیسته اند از قدیم تا به حال از جمله خاکی خراسانی، خراسانی فدایی، که به عقیده من بهتر بود به نام خاکی دیزبادی، فدایی دیزبادی معرفی می کردیم، از عارفانی نامدار بودند، نویسندگان بزرگواری مانند دکتر سیدجلال حسینی بدخشانی، پروفسور شاهرخ میرشاهی، که آثارشان به چاپ رسیده، شاعرانی توانا مانند میرنامک، محمد میرشاهی(صمیم) یا مهندسانی مانند، مهندس عباس حسینی بدخشانی، مهندس حسن کردی و... داریم اینان همگی دیزبادی آمد مایه سرافرازی ولی دوست دارم همانطوری که دیوان حافظ شیرازی یا شاهنامه فردوسی طوسی، خیام نیشابوری، مولوی بلخی و غیره در خانه هایمان کم و بیش دیده می شود آثار نویسندگان مان اگه در دسترسم آن نیست دست کم اشعار شاعران دیزبادی که دهیاران هم هستند در خانه هایمان باشد و نشانی از این بزرگواران را هم داشته باشیم، تا زینت بخش قسمتی از خانه هایشان گردد.
«دیزباد وطن ماست» از این پیشنهاد استقبال کرده و امیدواریم که این رویکرد در دیزباد روزی به پایان برسد که اگر روستاهای اطراف دیزباد نامی را برای یک منطقه برگزیدند این بدین معناست که ما نیز باید از آن روال تبعیت کنیم و یا به نام دیگران به عنوان نام پذیرفته شده بنگریم. قجغر یعنی هویت دیزبادی و امیدواریم قبل از آنکه زیاد دیر شود این موضوع درک شود.
«دیزباد وطن ماست»- روستای دیزباد و روستای قاسم آباد از دیرباز همسایگان خوبی برای هم بوده اند و نمونه اش را در کلیپی ملاحظه می کنید که در یکی از مهمترین جشن های دیزباد، از شادروان نعمتی شاعر خوش قریحه قاسم آبادی برای دکلمه شعرش دعوت شد.
در این شعر نکته ای ریز نهفته بود و آن اینکه قجغر یک نعمت بزرگ برای دیزباد و دیزبادی هاست. نعمتی به درستی اشاره کرد که این کوهستان هوا را برای دیزبادی ها مطبوع کرده است و چنانچه به مناطقی که کمتر کوه دارند بروید قدر این نعمت را بهتر خواهید دانست.
با هم ویدئوی خاطره انگیز شاعر قاسم آبادی را می بینیم.
«دیزباد وطن ماست»- یکی از اشتباهات متداولی که در باب قله قجغر دیزباد می شود تغییر این نام محلی به قوچگرد است که هیچ سنخیتی با فرهنگ و اندیشه گذشته و حال مردم دیزباد ندارد.
به گزارش دیزباد وطن ماست، اخیرا عده ای از کوهنوردان طبق معمول ضمن صعود از این قله گزارش تصویری تهیه کرده اند که روابط عمومی شورای اسلامی دیزباد آن را در کانال تلگرام خود منتشر کرده است و متاسفانه شاهد استفاده از نام قوچگرد برای بیان قله قجغر دیزباد هستیم.
گفتنی است نام قجغر برگرفته از نام گیاهی به نام «قجغ» است که در این منطقه می روید و نام قوچگرد به هیچ وجه بیان گر وجه تسمیه این قله نیست و یک تحریف به شمار می رود.
امیدواریم که در آینده شاهد فرهنگ سازی برای استفاده از اسم واقعی این قله در میان کوهنوردان و عناصر اطلاع رسانی دیزباد باشیم.
«دیزباد وطن ماست»- جام نوحصار دیزباد در حال برنامه ریزیهای برگزاری است و اعضای تیم ها دارند ساختارهای خود را می چینند تا بتوانند در مسابقات صاحب مقام شوند.
نام تیم ها عبارتند از: یاران، دلاوران، امپراطور،پرسپولیس، ارنا، پارسه یا نام دیگه، هاکان یا نام دیگه، کیان یا نام دیگه.
اما این سوال قابل طرح است که آیا این اسامی با جام نوحصار دیزباد تناسب دارد یا خیر؟
نامی که در طول مراسم مرتب تکرار می شود و در ذهن همه طرفداران می مانند، این اسم چه ویژگی داشته باشد که هویت نوحصار و دیزباد را نمایش بدهد.
امسال هم مثل سال های قبل این گروه ها می توانند با همین اسامی بازی هایشان را برگزار کنند، اما آیا نمی شود به گونه ای این اسم گذاری را انجام داد که یک هویت دیزبادی در آن باشد؟
یاران یک اسم عمومی است و دلاوران نام یک خیابان در تهران است، امپراطور یک واژه متعلق به یک عصر خاص در گذشته است، پارسه به گذشته ایران باستان باز می گردد، هاکان به معنای همان امپراطور است. و کیان هم دره ای در افغانستان است!
ما در دیزباد کوه های قجغر و لوکه را داریم. در میان بزرگان دیزباد اسامی خاکی دیزبادی، فدایی دیزبادی، رقامی دیزبادی و حسین بنیادعلی را داریم. که به عنوان مثال سنت نوحصار را همین خاکی خراسانی بنیان گذاری کرده است. اما در کل مراسم نوحصار و در بازی ها هیچ اسمی از آن نیست.
اگر از فرهنگ دیزباد صحبت می کنیم، باید فرهنگ را در این فضاها دید. تا لمس کرد مردم دیزباد برای هویتشان ارزش قائلند. ما چشمه هایی داریم به نام چله، غرقاب، رضوقلی، کمبول و ... و اینها می توانند در نام تیم ها گزینش شوند.
با این کار رنگ فرهنگ عمیقی که در دیزباد وجود دارد در اسامی تیم ها منعکس می شود. البته این فقط یک پیشنهاد است و هیچ جنبه حتمیتی ندارد. چون بالاخره این فضای شادی نوحصار است که باید بماند و خوشبختانه مدیریت توانمند روابط عمومی شورای اسلامی دیزباد در این مسیر در سال های اخیر واقعا موفق بوده است.
«دیزباد وطن ماست»- روز شنبه 15 خرداد 1395 گروهی از تهرانی به همراه چند راهنما از قله مرتفع قجغر صعود کردند تا تجربه دیگری از سفر به دیزباد رقم بخورد.
محمد ذوالفقاری که یکی از شرکت کنندگان در این گروه بود می گوید: «کوهستان دیزباد بی نظیر بود. وقتی از قجغر بالا می رفتیم بوی آویشن و گل های کوهی انسان را از حالی به حالی می کرد.»
وی می افزاید: «وقتی سرسبزی و طراوت گل های بهاری را در بالای کوه می بینی، احساس می کنی که چقدر از طبیعت دور هستی. و حس خوبی می گیری که وارد فضایی بکر و زیبا شده ای. فضایی که دست نخورده است. فضایی که من به عنوان یک کوهنورد در کمتر جایی تجربه کرده ام.»
ذوالفقاری می گوید: «دیزباد نعمتی است که خوشبختانه دیزبادی ها قدرش را می دانند. و شرایط در آن روز به روز بهتر می شود.»
گروه کوهنوردان تهرانی بعد از یک توقف کوتاه در بالای قجغر به دیزباد بازگشتند تا خاطرات زیبایی را از دیزباد به شهر خودشان ببرند.