«دیزباد وطن ماست»- شاهرخ میرشاهی در نوشته ای به بازه های دیزباد پرداخته است. این نوشته زیبا را با هم می خوانیم. ضمنا می توانید از طریق این لینک به نقشه هوایی کوهستان دیزباد دسترسی داشته باشید.
دیز باد و بازه هایش، این گفتمانى بود که همیشه بگونه معمایى در ذهن دیزبادى ها مانده است. این همه بازه در گوشه و کنار دیزباد با نامهاى عجیب و غریب که در درازاى زمان شکل یافته اند و اکنون به گونه اى تلفظ میشوند که گاهى فهمیدن ریشه و سبب نامگذارى آنها دشوار می نماید، براى شناختن ساخت تاریخ دیزباد از اهمیت ویژه اى بر خوردارند.
بازه هاى دیزباد را میتوان چنین تقسیم کرد: از دشت دیزباد پائین که هم مرز دیزباد می شود تا آسیاى عبدالکریم در سر راه قاسم آباد، از اینجا تا سرمزار دیزباد، از سر مزار در همین راستا تا "دهند او"، از اینجا به طرف راست به نام بازه راه (راست) و چپ، بازه چپ.
از سرمزار به طرف چپ (رودخانه گیلگیلى) تا سر تلخ جعفرى، از اینجا تا سر غرغاب، سپس در ادامه تا تلخ درخت سنجد، از آنجا تا دوراهى کمرسیه در طرف چپ و پیش قجغر در طرف راست که دو بازه را نیز با همین نامها تشکیل می دهند. در ادامه کمر سیه، سى خواه وجود دارد...
این بازه ها خود به تنهایى از مجموعه چندین کلاته، چشمه و ... تشکیل شده اند و در نامگذارى امروزه برخى از واژه ها کاملا بگونه دیگرى تلفظ می شوند.
مثلا کلاته تبدیل به کل شده است. براى مثال کلغذرو، از مجموع کل (کلاته) غذر (جایى که خوردنى دارد) رو (رویانده شدن) و به چم جایى که خوراکزار است و درخت میوه و ... داشته است.
و یا بلقسرو از مجموعه بلقس (گیاه بلقیس) رو (روئیدن) و به چم جایى که بلقیس زار است می باشد. نزرو (نى زار رو) به چم جایى که نى زار بوده است و به همچنین کلدروفچه (کلاته بوفچه) به چم کلاته اى که در آن بوفچه (بوم ، بوف و یا جغد کوچک) فراوان بوده است. بازه حشام (جایى که حیوان وحشى بیشتر داشته است)، شمرغى که احتمالا شاهمرغى بوده است، تخته شلغمى یا تخته دیزباد که براى کشت شلغم مناسب بوده است، آغچه که شاید آغلچه بوده است...
ولى نامهایى هستند که وجه تسمیه آنها مجهول است (براى من) مانند التنوزوم که شاید اورته نظام بوده باشد که واژه اورته خود باید تغییر شکل یافته واژه دیگرى باشد...اغال کفسه (شاید کلفسه) ، فرزنى، سى خواه (شاید سیه خواه؟)، جو تریز، سرگو (شاید سر گاو؟) [به نظر بنده شاید سر گودال] ، شمشیر تیغ، دو آغلى (دو اغل) ، زردگزار... و ...
برخى دیگر از نامها بر اساس ساختار زمین شناسى می باشد. مانند کمر زرد، کمر سیه، سنگ سفید، پیش لوکه، پیش قجغر، تلوسى، خاک سفیدى، پى کمر، دهن بازه ده، گولوش (گاو در لوش نشسته؟) در همین گولوش است که یک اسب فرستاده هاى روسى در داخل آن فرو می رود و ... نوزند و (ناوزندان) به چم اینکه کوه دره اى ناوى شکل را تشکیل می دهد که شاید در پشت دو کمرى که دهانه دره را تنگ میکند چیزى و یا کسى زندانى بوده و یا ...؟ ... سیه نو به چم ناو سیاه ... ؟ کج ناو به چم ناو کج ؟ و ... دهند آو (دهانه آب)، کلاته دوکمرى، کلاته کال زرد، دهند آو (دهانه آب)، کلومباو (جایى که آب جمع می شود) ...، النگ دراز ...
برخى بر اساس درخت قدیمى که در آن منطقه بوده و درختان بدین گونه در منطقه بهتر رشد می کنند، مانند درخت سنجد، درخت جوز و جوزکلاغى ، ...
برخى به مناسبت عبور شخصیتى از ده مانند: تخت شاه، تخت گاه، تخت قلندرو (قلندران)، باغهاى قلندرى، حیط سلطانى و ....
برخى به نام مبتکر یک کلاته مانند کلاته عبدالله به نام پدر بزدگ عقیل از بالاى ده، کلاته هاى امان الله، فرج الله، جو ( جوى) ابراهیمى و ....
برخى از کلاته ها نام جدید گرفته اند (در هنگام ثبت اسناد) مانند نوبهار (کلاته شورآبى -شوروى) ده دوست (کلاته خیرات) ، ...
برخى بر حسب جا، باغهاى بالا، باغهاى ته، باغهاى موده، بازه دینو (ده نو)، باغهاى حیط و پشت حیط ، ...
بررسى نام بازه ها از اهمیت ویژه اى برخوردار است و بر اساس آنها میتوان تاریخ دیزباد را نیز گزارش کرد.
مثلا حتما رابطه بین قلندرها، قلندر آباد که دهى در نزدیکى دیزباد است و گروهى از آنجا به دیزباد مهاجرت کرده اند با تخت قلندران دیزباد و باغهاى قلندرى رابطه تنگاتنگ وجود دارد و باید شواهدى در این جهت پیدا نمود.
و یا نامهاى تخت شاه، شاه پسندى، تختگاه و ... نیز شاهدى بر یک پدیده تاریخى هستند که باید مشخص گردد.
در فرصت دیگر فهرست نام کلاته ها، جوى ها (باغ ها) را در سراسر دیزباد آورده و پس از آن با همکارى هموندان این سامانه آنها را کامل خواهیم کرد.
«دیزباد وطن ماست»- در این نوشتار که توسط یکی از دیزبادی ها در گروه فتو فیلم دیزباد نوشته شده به بازه های دیزباد می پردازیم. اگرچه تکمله این نوشتار عکس بازه های دیزباد است، اما از خوانندگان عزیز برای ضعف در ارائه عکس ها عذر می خواهم.
از سر مزار در سمت راست نخست به باغهاى بر آسیا که در بخش بالایى آن بازه حشوم نام دارد، .... که تا باغهاى پیشلوکه ادامه پیدا میکند. ..... سپس به باغهاى روبروى ده که به نام باغهاى بغل و یا اوبغل مشهورندمیرسیم ...... در پایین به باغهاى رودخانه به نام " ته بازه کلومباو " و از بالا به بازه هاى حشوم (حشام، حیوانات وحشى) محدود میشوند.
در ادامه به بازه هاى دى نو (ده نو) و سپس به باغهاى تخت شاه میرسیم. در این میان باغهاى گورستانى نیز قرار دارند.
در بخش باغهاى تخت شاه، به طرف کوه لوکه باغهاى بادامستان هستند که به باغهاى گوکش (گاو کش) و "پیشلوکه" متصلند. در بخش پایینى این باغها، رود خانه به نام "دهند آو" قرارمیگیرد که دو رود از بازه راست و چپ در آن به هم مى پیوندند و باغهاى پیرامونى آنرا نیز به همین نام، باغهاى دهنداو (دهانه آب) مینامند.
به سوى بازه راست، در سمت راست تا کونه بازه راست یا به عبارتى تا پایان باغها در این دره، همه به باغهاى "بزى را" مشهورند. در ادامه کال گل بره (نمک هاى آهن به رنگ سرخ که با آن بره هاى گله را هرکسى همانگونه که بخواهد علامت میگذارد، رنگ سرخ روى پشم سفید مانند گل ....) و سرچشمه هاى رودخانه بازه راست است که در آن زمینها، بگونه پراکنده درخت هاى گردو و بید کاشته شده اند.
از سر مزار در دست چپ، باغهاى زیر ده قرار دارند...... پس از چند باغ سرمزار، به باغهاى "ته بزى تلوستو" یا به عبارت دیگر بازه هاى تابستانى (تویستو) میرسیم که به باغهاى زیر ده تا پى حصار (زیر خانه جناب ابوتراب) میرسند. در بخش پایینى، این باغ ها به "ته بزى کلومباو" محدود میشوند. در ادامه به چشمه نرگس و سپس "بزى دى نو" میرسیم. پس از آن به باغهاى بر آسیا و سپس به باغهاى تخت شاه رسیده که در دو طرف رودخانه تا "دهند آو" به همین نام می باشند.
کال چنوردو (احتمالا چناردان؟) از پشت قبرستانهاى این محل آغاز و به کلته چنوردو و سپس در بالاتر به کلته فورج الله (فرج الله) می رسد.
پس از باغهاى پیرامون دهند آو که در ادامه باغهاى تخت شاه قرار دارند به باغهاى سمت چپ بازه چپ میرسیم که به نام باغهاى "دهند او" از دهانه دره بازه چپ آغاز می شوند. در همین سمت در ادامه به تخت قلندران میرسیم (تخت قلندرو) و سپس تا چشمه بازه چپ که تلخ "یک لینگه" را نیز در بر می گیرد همه باغها به نام بازه چپ هستند. در ادامه به باغهاى "کمر زرد" و سپس "بر کمرزرد" و پس از آن جو کمرزرد و سپس به باغهاى کلته کال زرد میرسیم. در بخش بالایى آن به سوى قجغر باغها "سرگو" نام دارند.
در ادامه بازه چپ به سوى نوحصار، دره نام نوحصار را در بر میگیرد که در ادامه به منطقه اى به نام "اوشور" یا (آبشار) میرسیم و دره همانگونه ادامه دارد که در جایى به گمانم کلته بچه هاى ذلفقار نیز باید باشند. (اینجانب در این محلها نیز بلورهاى کوارتز پیدا کرده بودم که به مدرسه دادیم که نمیدانم چه شد.
براى بررسى باغهاى بین دره بازه راست و دره بازه چپ برمیگردیم به دهند آو.
از دهند آو به سوى بازه راه در سمت چپ نخست باغهاى دهند او نام دارند. و سپس "گدار پشت سوم " و در زیر راه "ندون اسدبگ " قراردارد. و راه بلاخره به باغهاى پشت سوم میرسد. ( اینکه سوم ها کجا هستند که این باغها پشت سوم نام گرفته اند بر اینجانب معلوم نیست). پشت سوم از دو بخش پشت سوم بالا و پایین تشکیل شده است. و پس از پشت سوم بالا به قلعه شر (شیر؟) میرسیم.
به همینگونه، در دره بازه چپ در دست راست، پس از باغهاى دهند آو، باغهاى "جوتریز " هستند که تا تلخ جوتریز که سرچشمه آب آن از همان چشمه بازه چپ هست میرسیم. در بخش بالاى این قسمت منطقه نوزیندو (احتمالا ناو زندان) و سپس به باغهاى جو ابراهیمى می رسیم که در هین راستا به کال نوحصار رسیده پس از آن دیگر باغى نیست مگر درختهاى پراکنده بید و گردو و.....(در زمانى که در دیزباد بودم) .....
این بود فهرست باغها در بخش باغهاى پایین ده.
لطفا اگر می توانید به تکمیل این لیست کمک کنید، نظرات خود را در ذیل این متن بنویسید.