«دیزباد وطن ماست»- دیزباد بالا در ارتفاع 2000 متری از سطح دریا و در جبهه جنوبی سلسله جبال بینالود واقع شده است و توسط چندین قله بالای 2500 متری احاطه شده است. اکثر رسوبات و سنگ های تشکیل دهنده منطقه دیزباد به صورت خلاصه به شرح زیر است:
1- رسوبات کربونیفر و تریاس دگرگون شده (دیرینگی: 358-251 میلیون سال پیش)
در ابتدای دوره کربونیفر اقیانوس ها عمیقتر شدند و در آنها رسوبات آهکی زیادی بر جای ماند. در دوره پرمین مجدداً پیشروی اقیانوس ها آغاز شد و آب اقیانوس ها سراسر فلات ایران را پوشانید. نواحی جنوب و جنوب غربی ایران برای اولین بار در شرایط جدیدی قرار گرفت و قسمتی از اقیانوس تتیس تقریبا تا اواخر دوران سنوزوئیک در این نواحی با آرامش نسبی باقی ماند. در دوره تریاس، نیز آب، فلات ایران را دربر گرفته بود و رسوباتی شبیه به رسوبات اواخر دوران اول، شامل آهک و دولومیت به جای گذاشت. در مرکز و شمال ایران شرایط رسوب گذاری مانند دوران پالئوزوئیک محفوظ ماند و در اواخر این دوره جنبشهای خشکیزایی، گاهی قسمتهائی از آن نواحی را بالا و پائین برد. رسوبات دونو- کربونیفر با رسوبات ماسهسنگ کنگلومرای قرمز رنگ و دولومیت بر روی اسلیتهای زیرین تهنشین شده است. بر روی همین رسوبات شیلهایی دیده می شود که به طور متناوب با سنگهای اولترابازیک مجموعا بخش کربونیفر میانی را تشکیل می دهند. واحدهای مذکور در فاز هرسنین دگرگون شدهاند. عملکرد این فاز، اولا موجب پیدایش شیستوزیته جدید در میکاشیستها و سرانجام رشد پورفیروئیدهای فلدسپاتی در گرانیتهای قدیمی شده است. این روند دگرگونی تا دوره تریاس به صورت متناوب در اثر فعالیت های تکتونیکی و تکاپوهای آتشفشانی ادامه یافته است.
2- رسوبات سازند بهرام-دوونین (دیرینگی: 419-372 میلیون سال پیش)
در دوره دوونین بار دیگر شمال و مرکز ایران کنونی را آب اقیانوس فرا گرفت. سازند بهرام یک سازند کربناتی ، عمدتا متشکل از آهک و آهک مارنی با میان لایه های شیلی و دولومیت می باشدکه حاوی فسیل های براکیوپود، مرجان، تریلوبیت، گاستروپود و ساقه کرینوئید است. یک مجموعه آهکی تیره واجد لامیناسیون را در دامنه جنوبی کوه پونه زار ( شرق بینالود ) مطالعه و آن را مقطع مرجع سازند بهرام معرفی کرده است . و با توجه به فسیل های براکیوپود وکنودونت و تریلوبیت و کرینوئید و مرجان های یافت شده سن آن را بخش انتهای دوونین میانی و دوونین فوقانی تعیین کرده است. این سازند که نام آن از سرتخت بهرام در کوهی در جنوب ازبک کوه مشتق شده است و به آهک های ازبک کوه که بین دولومیت های سیبزار و ماسه سنگ های شیستو قرار دارد اطلاق می شود. به دلیل رفتار شکل پذیر تحت تاثیر حرکات گسل های راندگی، شدیدا چین خورده اند. درآهک بهرام در کوه بینالود 4 افق اکسید آهن وجود دارد و در قسمت فوقانی کانسارهای رسوبی دیده می شود . با توجه به حضور سنگ های بازیک به ضخامت 3 تا 8 متر در ماسه های سازند پادها در این ناحیه چنین برمی آید که فعالیت آتش فشانی زیر دریایی ممکن است در تشکیل کانسارهای یاد شده همزمان با رسوب گذاری آهک بهرام نقش داشته باشد.
3- رسوبات سازند نیور- سیلورین (دیرینگی: 443-419 میلیون سال پیش)
رسوبات سیلورین در البرز شرقی سازند نیور نامیده می شود. این سازند در 35 کیلومتری جنوب شرقی بجنورد (35 کیلومتری دریای مازندران) در مسیر جاده بجنورد به اسفراین دارای رخنمون گسترده ای است. ضخامت این سازند 750 متر است و از پایین به بالا به بخش های I و II تقسیم می شود. بخش I این سازند 500 متر ضخامت دارد وعمدتا از شیل های تیره تشکیل شده است که با تعدادی آهک نازک لایه همراه می باشد. بخش II سازند نیور، 250 متر ضخامت دارد که از ماسه سنگ سفید رنگ تشکیل شده و به سمت بالا به شیل های قرمز رنگ تغییر می یابد. کنتاکت بالا و پایین این سازند هم شیب با سازند قلی (در پایین) و سازند پادها (در بالا) می باشد.
عمده گسل های نزدیک منطقه دیزباد شامل:
1- گسل بینالود:
گسل بینالود با راستای خمدار شمالغربی – جنوبشرقی و درازای حدود ۹۲ کیلومتر، در پای دامنه جنوبغربی رشتهکوه بینالود قرار دارد و از ۱۵ کیلومتری شرق نیشابور میگذرد. اختلاف بلندی ناگهانی و شدید میان دشت و کوههای شمال نیشابور در راستای گسل فعال بینالود است. سازوکار این گسل، راندگی با شیب به سمت شمالشرقی است.
2- گسل های پراکنده و محلی:
این گسل دارای شکل ها و مکانیزیم های متفاوت بوده و نیاز به مطالعه بیشتری دارند.
از مجموع داده های بالا و بررسی نقشه های مخاطرات لرزه های ایران و نقشه تعادل آیزوستازی ایران می توان نتیجه گرفت که منطقه دیزباد بالا در معرض زلزله هایی به بزرگی 6-4 ریشتر می باشد. با توجه به جنس سنگ های منطقه که عمدتا از نوع شیل و مارل های فرسایش یافته است این خطر می توان با زمین لغزش و آوار سنگ نیز همراه شود.
اقدامات پیشگیرانه در جهت کاهش مخاطرات لرزه ای دیزباد بالا:
1- آموزش عمومی در جهت برخورد صحیح با پدیده زلزله
2- تقویت پوشش گیاهی مرتعی و بومی با افزایش عملیات آبخیزداری و تثبیت بیولوژیک
3- جلوگیری از چرای بی رویه دام
4- عدم ساخت و ساز در مناطق پرخطر
5- مقاوم سازی سکونت گاه های انسانی
6- کنترل و مدیریت آب های سطحی
7- تعیین و علامت گذاری گسل های محلی و رعایت حریم گسل ها
8- عدم برداشت سنگ لاشه بدون مطالعه قبلی
سلام و تشکر از آقای دکتر یزدانی
چه مطالب جالبی، فکر نمی کردیم دیزباد اینقدر سنگ های قدیمی داشته باشه و زمین شناسی پیچیده ایران جذابه، واقعا ممنون، باید این میراث رو با تمام وجود حفظ کنیم و این توصیه های علمی رو جدی بگیریم. تشکر
Age be tedade had nefer dizbadi salane 10000 derkht ham kashte beshe bazem kme, lotfen tedadi az javonha ro masole kashten derkhat Der manategh mokhtelf, kolen yek bojero be sersabzi va gol giyah akhtesas bedin, ba yek halekopter bezrpashi konid, manteghe mortef va sebloblr ra
سلام و تشکر از دوستان
البته باید توجه کرد که به لحاظ علمی نمی توان هر درختی با هر نوع ویژگی در دیزباد و مخصوصا کوهها و بخش مرتعی کاشت. در بخش اکوسیستم طبیعی باید فقط از گیاهان و درختان بومی و وحشی کاشت و بحران را به وسیله آنها مهار کرد.
کاشت گونه های مهاجم و خارجی منجر به تخریب عظیم محیط زیست در دیزباد خواهند شد.
به عنوان مثال کاشت چند سرو و کاج غیر بومی در کوه روبروی بافت مسکونی دیزباد کاری اشتباه است و باید این درختان از آنجا حذف و گونه های بومی در آنجا کاشته شود.
آقای دکتر ما در دیزباد یک پروژه حفظ گونه های کمیاب داریم که به همین دلیل کاشت گونه های مختلف را در دیزباد داریم. در ثانی آنطور که از گذشته نقل می شود اساسا گونه های بومی منطقه بدون میوه بوده و بنابراین چیزی به نام گونه بومی وجود ندارد تا بتواند برای مردم صرفه اقتصادی نیز ایجاد کند. اساسا مسائل به گونه ای چند وجهی هستند و جنبه های محیط زیستی و جنبه های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی باید مورد توجه قرار گیرد. با این حال متشکرم از توجه ویژه حضرتعالی به این مساله.
سپاس دوست گرامی
پروژه حفظ گیاهان کمیاب حرکت خوبی است.
اما یکی از علل مهم تضعیف محیط زیست ایران همین ذهنیت است که ما فقط درختی را به رسمیت می شناسیم که میوه بدهد! گویا میوه دادن، ملاک مفید بودن یا نبودن است! به همین علت درختان بومی ایران و ذخایر ژنتیک آن را تا مرز انقراض پیش برده ایم! این نگرش از اساس غیر علمی است. آیا اکوسیستم و تنوع زیستی که شرط بقای حیات در منطقه دیزباد است را می توان با میوه دادن یک درخت مقایسه کرد؟! از آن گذشته طبق قانون، کاشت درخت میوه در عرصه های طبیعی و ملی ممنوع است و در آنجا فقط و فقط باید گونه وحشی طبق نظر کارشناسان کاشته شود.
کاشت درخت میوه صرفا در داخل باغات و اراضی شخصی مجاز می باشد. درختان میوه اگر در طبیعت کشت شوند گونه های گیاهی بومی را از نابود می کنند و آسیب های جبران ناپذیری به محیط زیست وارد می کنند.
ممنونم آقای دکتر. موضوع شفاف شد.