«دیزباد وطن ماست»- یکى از سرگرمى هاى کودکان و نوجوانان و حتى بزگتر ها در دیزباد بازیهاى آنها بود. این بازى ها در تابستان ، زمان جشن نوروز و موقع چله با هم متفاوت بودند.
بازى زمان چله تنها از روى آتش پریدن در سر کوه ها بود.
ما در سر کوه دروازه ، بچه هاى کال شاه پسندى در طرف غرغاب در بالاى کال و در زوله میانده در زیر پلاوگله همه هیزم جمع میکردند و در زمانى که هوا گرگ و میش میشد ، هیزم را آتش میزدیم و این شعله به اندازه اى بزرگ بود که نمی توانستیم از روى آن بپریم و با چهارشنبه سورى متفاوت بود ول با همه اینها خیه ره هاى پیرامون را آتش میزدیم و از روى آنها میپریدیم.
اکنون میبینم که این جشن در تاریخ جشن هاى ایرانى بوده است و نامش جشن سده است . و ما در بازى به آن چله بجست میگفتیم. .... در این بازى دختر ها و پسر ها شرکت میکردند. جشن بغل دروازه افزون بر جوانان مسن تر مانند رکن الدین و دیگر جوانان کوچه ، حقداد، معز، حسن حسنعلى، من و چند دختر و پسر دیگر کارها را پیش میبردیم و زمان به آتش افروختن بقیه نیز مى آمدند. همین کار را در موده محمود سنه و در کال شاه پسندى حسن و نورالله گنجعلى و یا پیر ماشاالله و... انجام میدادند.
در جشن نوروز که بچه ها عیدى میگرفتند بازى هایى چون جوز بازى چه بگونه جفت و یا قلعه ، توشله بازى، شسته سوار ، خرسوز پلون سوز ' بیرداوبیرد ،کوبدى کوبدى، قایم بازى ، گرگم به هوا ، شلینگک، گوى مله ، گوى گله نک ، صله بازى، گال بازى ، گرگم گله میخواهم، ها دمبه دمبه دمبه ، شتر بازى و قلعه بازى در نزد پسر ها ،معمول بود.
دختر ها گاهى برخى از این بازى ها را مانند کوبدى کوبدى ، قایم بازى ( هاشوده)، گرگم گله میخواهم ،شلینگک، ها دمبه دمبه دمبه ، را مانند پسرها انجام میدادند. و افزون بر آنها ، یک قل دوقل ، گل همیشه بهار، هى بکش ، توت بازى ، هوى باد ، عروس داماد بازى گونه هاى دیگر بازى ها بودند.
هوى باد از مردمى ترین آنها بود که بیشتر دختران دم بخت و یا نامزد دار انجام میدادند. به ویژه در روز سیزده بدر.
آنها از پسرها که همیشه در کمین بودند خواهش میکردند که یک طناب و یا ریسمان بلندى را در روى شاخه درختى بلند و استوار که معمولا درخت گردو و یا گاهى درخت توت بود آویزان کنند که د ختر ها در آن باد خورند.
میگفتند که باد بیندازند تا باد خورند. برخى از دختر ها بسیار ناترس بودند و زمانى که روى باد بودند میگفتند که ' هوى باد به کوم ... نامزدشان ... شکر به کوم .. نامزدشان ...
مثلا از ده بالا کوچه ته ، در بادى که در میان جوز هاى سر غرغاب ( پس از خانه خانواده عمو غلام محمد ما در با لاى تلخ جوى حمام) ، عصمت که نامزد و یا همسر علیخان بود ، بسیار ناترس و روى باد (طناب) که شدیدأ در نوسان بود باد میخورد و میگفت که ؛ هوباد به کوم علیخان ( شوهرش ). شکر به کوم علیخان . ( امیدوارم که همواره سلامت باشند ) .. و من به شهامت او آفرین میگفتم. .....
بازى هاى دیگر که مرسوم بوده است بنا به گفته مادرم و خاله ام ، گل همیشه بهار بود که بازیکنان نام گلهاى بهارى را داشتند. و یا 'توت بازى ' که بازیکنان نام میوه هاى اول تابستان را داشتند.
بازى هاى دیگر دختران ' عرق چى پیسره ، پیسه نداره. ...' و 'هى بکش ' بوده است و در آن دختران جوان و بزرگتر بازى میکردند
بطور کلى در نزد جوانان دیزبادى حدود بیست و پنج بازى رواج داشته است.
از فرهیختگانى که این نوشته را میخوانند خواهش میکنم که آنچه من فراموش کرده ام را براى خوانندگان یاد آورى کنند.
با سپاس
شاهرخ
دوستان این سامانه بازى هاى زیر را به فهرست افزوده اند.
گلپوچ.
چرا بر سر من باشد.
شیر بگیر
شلینگک یا خانه بازى
میوم بروم به آفتوه
گزى گزى
با توجه به اینها تعداد بازى ها از سى عدد فرا میرود لطفا دوستانی که در مورد این بازی ها اطلاع دارند، در ذیل این یادداشت پیام بگذارند تا به نام خودشان به لیست افزوده شود.
«دیزباد وطن ماست»- علاء الدین میرشاهی (امیرمالک) در متنی به واژه های دیزبادی پرداخت.
وی در این متن چند واژه دیزبادی را معنی می کند:
شوش =شاخه های نازک درخت مثلاً بید را به هم می پیچند
مجمعه = سینی مسی گرد بزرگ کنگره دار
پیتو = بافته شده از پشم برای پیچیدن دور پا از مچ تا زانو در زمستان
پشت نگاه کو، = یعنی موقع راه رفتن حواست به جلو باشه که تو چاله نیفتی.
«دیزباد وطن ماست»- حسین میرشاهی (سلمانی) در متنی بسیار تامل بر انگیز از توسعه دیزباد و عقلانیت می گوید.
وی می نویسد: «همدلان دیزبادی مدرسه دیزباد خود به تنهایی گویای حرف های ناگفته ای است که طی سالیان متمادی در ذهن و اندیشه بسیاری از مردم وجود داشته است.
ورود مدرسه در ایران با سختی تمام میسر شد چراکه مردم ایران در بسیاری از مناطق آن را علم کافری دانسته و از آن احتراز می کردند اما در دیزباد مدرسه با دستان توانمند دیزبادی ها و با کمترین مشکل بنیان گذاشته شد.
امروز مدرسه دیزباد که از سال 1312 تاسیس شده، 85 ساله می شود. ساخت مدرسه ی دیزباد سبب شد مردم این دیار فرهنگ و اقتضائات متفاوتی نسبت به سایر افرادی که در روستا زندگی می کردند، پیدا کنند.
این افراد پس از فارغ التحصیلی به شهرها آمدند و برخی اوقات نیز از ایران مهاجرت کردند و دنیایی متفاوت از آنچه در واقع از یک روستایی انتظار می رفت را تجربه کردند.
مدرسه ناصر خسرو دیزباد ثمره اندیشه ای است که ریشه در عقلانیت دارد. عقلانیتی که توسط حضرت علی (ع) پرورده شده و به عنوان میراث به ما رسیده است.
در سایه این عقلانیت است که امروز دیزبادی ها در کنار همدیگر به توسعه روستای خود می اندیشند. در سایه این عقلانیت است که می توان در آینده شاهد ترقی و توسعه روزافزون دیزباد بود. و حتی روستاهایی چون پیوه ژن و قاسم آباد علم و پیشرفت خود را مدیون این حرکت اجتماعی میدانند فقط کافی است که امروز نگاهمان، رویکردمان و حرفمان همه در جهت توسعه باشد. توسعه ای که از توسعه فرهنگی شروع شده و به توسعه اجتماعی و توسعه اقتصادی ختم می شود.
مدرسه ی دیزباد درختی بود که ثمره اش را داد و هر درختی عمری دارد ....
پس زاویه ی دیدتان را نسبت به این موضوع مثبت کنید .»
«دیزباد وطن ماست»- پروفسور شاهرخ میرشاهی در متنی منتقدانه در باب دیزباد و فرهنگ دیزبادی و کشاورزی آن می نویسد. اگرچه در این نوشتار وی استنادش به گذشته دیزباد است اما برخی از مقوله های فرهنگی همچنان استوارند و می توانند مستند شوند.
اگر از یک دیزبادى در پنجاه سال پیش میپرسیدند که راه در آمد دیزبادى ها چگونه است ، میگفتند از باغدارى ، و اگر امروز نیز بپرسند ، باز هم میتوانیم بیشتر به تولیده میوه در دیزباد اشاره کنیم و .......که باغدارى ......
اختلاف دیزباد دوره پدر بزگ هایمان با دیزباد امروز اینست که آنها در کنار باغدارى ، به کشاورزى براى تولید و خود کفائى احتیاجات میپرداختند ..... ولى امروزه تنها باغدارى بدون کشاورزى پیشه دیزبادى ها شده است. ..... زمانى که ما مهندس کشاورزى نداشتیم همه چیز تولید میکردیم و اکنون .......
..... و به همینگونه ، .... در باره ساختمان و ساخت خانه ها .....در دیزباد...... این خانه ها که روى هم در دیزباد قرار گرفته اند .... و در نگاهى که انگار فراد از هم مى پاشند .... ، این پدر بزرگها آنچنان سنگ روى سنگ گذاشته اند و شاهکارى آفریده اند ...... که در درازاى زمان ، در برابر باد ، باران و برف که همه گل و خاک این دیوارها را شسته است ...... ، همچنان سنگ روى سنگ و پایدار مانده اند ........
.........
در زمانهاى قدیم، ما که در کلاسهاى درس فیزیک ، قرقره ها و ساختار چرخ چاه و ... را مى آموختیم و فکر میکردیم که چه خوب........، بلاخره راهى براى اینکه بارسنگینى از دوش دیزبادیهایمان ........ را .... برداریم ..... پیدا کرده ایم ...... ولى همینکه در دیزباد در این باره صحبت میکردیم ، ...... همه ما را به چشم بچه هایى که نزدشان بزرگ شده بودیم میدیدند ......... و حرفمان به قول دیزبادى ها ثنارى ارزش نداشت ...... و کشاورزى و باغبانى همچنان بگونه هاى بسیار ابتدائى انجام میشد. .......
........
در آن زمان آب زیادتر بود و دیمه زار ها نیز محصول میدادند..... .... زمینهاى آبى کمتر براى کشت گندم و جو استفاده میشدند ...... در تخته شلغمى ، سیخواه و دامنه هاى کوه هاى پیرامون آن دیمه زار هایى بودند که براى گشت گندم و جو و گاهى نخود...... مناسب بوده و استفاده میشدند. ......
مردم تنها از خر براى پیشبرد کارهایشان یارى مى جستند. ..... براى شخم زدن از خیش ( براى شیار زدن ) و یوغ یا جوغ وسیله اى که به گردن الاغ میگذاشتند ، ... مله ( براى صاف کردن زمین پس از شخم زدن ) و ... استفاده میکردند.
دسکله و داس براى علف درو .... و نیز گندم وجو درو کردن ، کلنگ ، بیل ، شن کش ، تیشه و تبر براى کارهاى گوناگون ....... ، ....
...... چرخ و گارى که یکى از اختراعات بشر در دوره هاى بسیار کهن بود، در هیچ مقامى به کمک دیزبادى ها نیامد مگر در فرقان و چرخ چاه و گاوبردوو. ....... حتى زنبر بدون چرخ بود و باید از دوطرف گرفته مى شد .....و سبب شاید ناهموارى راه ها بود ......
در نهایت هیچ نیرویى جز از توان این حیوان یاور که خر است توسط دیزبادى ها مهار نشده بود .....و آن چند آسیابى که از انرژى پتانسیل آب براى آرد کردن گندم از آن استفاده میکردند .... نیز کنار گذاشته شده ..... و بالاخره ساخت و ساختمان آنها رو به ویرانى گذاشت .......و .... تمام آسیاب ها در دره دیزباد ناپدید گشتند....
...... چرا اجداد ما در دیزباد چنین بودند و نتوانستند ساخت و یا توانهاى طبیعى را مهار کنند و همیشه در دام فراهم کردن روزى و نان خود بودند ..... , آنهم در دشوار ترین شرایط .....این کار را پیشه کرده ...... ، و دنیایشان نیز از سر کوه هاى پیرامونى ده فراتر نمیرفت .....نا معلوم است.
ادامه مطلب ...
«دیزباد وطن ماست»- گاز بان دیزبادانتخاب از بین شش نفر داوطلب برای این مسئولیت انتخاب و به مردم دیزباد معرفی شد.
به گزارش دیزباد وطن ماست حسین گنجعلی به عنوان گازبان دیزباد معرفی شده است و از شهریور ماه سال جاری شروع به کار می کند.
برای انتخاب گاز بان در چند مرحله در اداره گاز نیشابور و شرکت گاز استان (مشهد) مصاحبه به عمل آمده و نهایتا آقای حسین (قلی) گنجعلی دارنده مدرک کارشناسی ریاضی و با چند سال تجربه فنی، به عنوان گاز بان دیزباد انتخاب شد.
دیزبادی های محترم می توانند از این ببعد جهت امورات مربوط به گاز، به وی مراجعه نمایند.
شماره های تماس با ایشان ۰۹۱۰۵۵۱۰۵۵۹ و ۴۳۳۹۳۵۰۲ و همچنین ۰۹۱۵۵۵۱۹۰۱۸ می باشد.
نظر به اهمیت فوق العاده ایمنی گاز در دیزباد، امید است دیزبادی های محترم کمال همکاری را با ایشان به عمل آورند تا ایشان بتوانند به مسئولیت خطیر خود به درستی عمل نمایند.