«دیزباد وطن ماست»- سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری یکی دیگر از اقداماتی است که می تواند به ظرفیت سازی در دیزباد منجر شود. اما تا کنون اقدام اطلاع رسانی شده ای در این خصوص انجام نگرفته است.
این سازمان حمایت های خوبی از مباحث صنایع دستی انجام می دهد و افراد می توانند با شرکت در دوره های آموزشی آن در بحث تولید صنایع دستی و گردشگری پیش قدم شوند.
ببینید وقتی گردشگر به دیزباد می آید می خواهد یادگاری از دیزباد به همراه ببرد، اما حقیقتا چه چیزی برای او داریم که به او بدهیم. آیا جاجیم داریم؟ آیا حصیر بافی داریم؟ آیا سفالگری داریم؟ آیا نقاشی بر روی سنگ داریم؟ چه چیزی است که در دیزباد می تواند به گردشگر داده شود تا او را برای سال ها به یاد دیزباد بیاندازد.
من فکر می کنم حتی صنعت عکاسی و نقاشی دیزباد می تواند سوغات های خوبی را برای گردشگرانی که به دیزباد می آیند فراهم کند.
غیر از این سازمان میراث فرهنگی و گردشگری این امکان را به مردم می دهد که تولیدات مازاد خودشان را که فکر می کنند در دیزباد به فروش نمی رسد به خود سازمان به فروش برسانند تا از طریق بازارچه های صنایع دستی به فروش برسد و همه قیمت ها نیز مناسب است.
اطلاع رسانی در این زمینه ها شاید بتواند شرایطی را فراهم کند که دیزبادی ها بتوانند گام های موثری در این زمینه ها بردارند. قطعا ارائه فرصت های شغلی به دیزبادی هایی که در دیزباد ساکن هستند برای فصول سرد که در آن امکان کار وجود ندارد می تواند به دائمی شدن حضور دیزبادی ها منجر شود.
«دیزباد وطن ماست»- ارتباط با دانشگاه ها و حمایت از پایان نامه ها هزینه زیادی ندارد اما می تواند نتایج بسیار خوبی برای نهادهایی داشته باشد که این امکان برای آنها ایجاد می شود.
شورای اسلامی دیزباد می تواند در هر سال چند سرفصل را برای پژوهش به دانشگاه هایی نظیر فردوسی، دانشگاه تهران، دانشگاه شهید بهشتی، دانشگاه علامه طباطبایی و سایر دانشگاه های معتبر کشور اعلام کند تا دانشجویانی که در مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا شرکت می کنند انگیزه بیشتری برای کار بر روی فرهنگ و مسائل مختلف دیزباد پیدا کنند.
حمایت های اینچنینی در دراز مدت باعث می شود که صرفا حرف نزده باشیم بلکه نتایج و پشتوانه های علمی در خصوص مسائل مختلف دیزباد داشته باشیم. در دیزباد پتانسیل زیادی برای پژوهش در حوزه های مردمشناسی، محیط زیست، زمین شناسی، مطالعات فرهنگی، توریسم و گردشگری و جامعه شناسی وجود دارد که هر کدام از این ها می تواند باب های زیادی را بر توسعه دیزباد اعم از توسعه گردشگری و توسعه پایدار باز کند.
«دیزباد وطن ماست»- روز جمعه 10 اردیبهشت ماه دیزبادی ها روز دیگری را در کنار یکدیگر گذراندند.
به گزارش دیزباد وطن ماست، در این روز به همت گروهی ازخیرین ده پایین آش نذری در محل جماعت خانه دیزبادتهیه و تمامی دیزبادی ها در آن شرکت کردند.
عظمت این مراسم به اندازه ای بود که بیش از دو مرتبه سالن پر و خالی شد.
این دومین آش نذری بود که با استفاده از سبزی های بهاری کوهستان دیزباد، در اردیبهشت ماه تهیه و مردم دعوت می شدند.
شورا، دهیاری و شورای مشورتی دیزبادطی پیامی از کلیه دست اندرکاران این برنامه زیبا که عامل صفا، صمیمیت، همبستگی، شادی و نشاط مردم می شود تشکر و قدردانی کردند.
«دیزباد وطن ماست»- در همین چند وقت اخیر پیام های زیادی را از دوستان غیر دیزبادی دریافت کرده ام که اگر ما به دیزباد بیاییم آیا فضایی برای اقامت در دیزباد برایمان وجود دارد؟
پاسخ به این سوال بسیار اهمیت دارد و به ویژه آنلاین شدن این پاسخ از اهمیت به مراتب بیشتری برخوردار است. دیزباد در زمان هایی کمتر مسکونی می شود و فعلا تا زمانی که گازکشی نشده است همچنان با این معضل روبروست که روستایی فصلی تلقی می شود. از طرف دیگر این مساله می تواند به عنوان یک نقطه قوت نیز به حساب بیاید. یعنی شما روستایی دارید که در آن خانه های خالی زیادی برای اجاره به گردشگران وجود دارد.
اما این مساله به شدت نیازمند مدیریت است. اینکه افراد بتوانند خانه های خودشان را مجهز به تخت، لحاف و تشک و امکانات گرمایی در زمستان کنند تا توریستی که در این فصل هوس دیزباد گردی می کند بتواند تحت یک مدیریت واحد بدون اینکه افراد مجبور باشند به شخص مراجعه کنند خانه مورد نظر را در اختیار بگیرند.
بدون شک این اقدام خودش باعث می شود که درآمد زایی بیشتری برای دیزباد ایجاد شود و در نتیجه مردم دیزباد امکان سرمایه گذاری بیشتری را برای ایجاد فضاهای اقامتی در دیزباد پیدا کنند.
از طرف دیگر شورای اسلامی می تواند نظارتی بر اهداف گردشگران داشته باشد و در زمینه های مختلف این مخاطبان را برای مدت ها در زمینه شرایط دیزباد مطلع نگه دارد تا امکان بازگشت مجدد آنها به دیزباد مساعد تر گردد.
«دیزباد وطن ماست»- همانطور که در یادداشت پیشین اشاره شد، یکی از مسائل روبروی دیزباد بحث مدیریت توریست هایی است که از دیزباد بازدید می کنند.
این گردشگران اهداف مختلفی برای ورود به دیزباد دارند و البته گاهی اوقات این اهداف با منافع دیزباد در تضاد است و مردم دیزباد هرگز راضی نیستند که به هیچ قیمتی محیط زیست روستایشان به خطر بیافتد یا اینکه بخواهد از این فضای بکر دیزباد برای اهداف سودجویانه ای که فرهنگ و امنیت مردم را تحت شعاع قرار می دهد استفاده شود.
بنابراین باید در این خصوص به تشکیل سازمان فکر کرد. سازمانی که بتواند این مساله را مدیریت کند. شاید اگر شرکتی برای تور دیزباد گردی در شهرهای بزرگ تهران و مشهد راه اندازی می شد می توانست تبعات بسیار مثبتی برای آینده دیزباد داشته باشد.
دیزباد امروز یک روستای معمولی نیست و باید برای اینکه به شرایط مساعد برسد تلاش های زیادی برای آن انجام گیرد. زیرساخت ها هنوز نیاز به تقویت دارند. هنوز دیزباد به آن اندازه که باید و شاید نتوانسته است در بحث گردشگری ساختار ایجاد کند و شاید دلیل آن این باشد که هنوز پروژه برج پیش تختگاه در پارک پیش تختگاه دیزباد آماده نشده است. بوستان ناصر خسرو نیازمند پیگیری های بیشتر است و تا زمانی که نتیجه آن را نبینیم بسیاری از مسائلمان همچنان باقی می ماند.
یک روستای گردشگری باید مجموعه ای قابل ارائه از فضاها داشته باشد که توریست آن را قابل بداند و مسیر رسیدن به دیزباد را طی کند و این در حالی است که هنوز جاده دیزباد در مناطقی بسیار باریک است و اگر افزایش گردشگر را داشته باشیم نیازمند جاده ای ایمن تر هستیم.
در صورتی که نهادهای مردمی شکل بگیرند قطعا سودآوری شان باعث می شود که بتوانیم از آنها انتظار داشته باشیم که در توسعه زیرساخت ها به دیزباد کمک کنند.