دیزباد وطن ماست

دیزباد وطن ماست

سایت رسمی روستای دیزباد علیا (بالا) از توابع شهرستان نیشابور در استان خراسان رضوی ایران.
دیزباد وطن ماست

دیزباد وطن ماست

سایت رسمی روستای دیزباد علیا (بالا) از توابع شهرستان نیشابور در استان خراسان رضوی ایران.

نوشته ای از پروفسور شاهرخ میرشاهی در باب مدرسه دیزباد

«دیزباد وطن ماست»- پروفسور شاهرخ میرشاهی در سلسله ای از متون در باب دیزباد سخن می گوید که این نوشتار بخشی از نوشته وی در گروه فتو فیلم دیزباد است.

من شاهرخ هستم 

ده سال در مدرسه دیزباد دانش آموز بوده ام 

از ٥  سالگى در کودکستانى که در دبستان و دبیرستان خسرو دیزباد بود تا کلاس نهم  در این آموزشگاه بوده ام     

یک سال کودکستان و نه سال دبستان و دبیرستان. 

از کوچه دروازه بالاى ده هر روز به آموزشگاه مى آمدم. 

چه از راه کوچه هاى بالاى ده و پائین ده تا مدرسه ، و چه از میان باغها و چه از کوچه باغ میان ده. من و دوستانم همیشه سرازیر به پائین ده در انتظار رسیدن به مدرسه ( همیشه کمى دیر تر ) و همیشه خود را آماده کتک در مدرسه که ناظم در را بازکند و همه را بخواهد که  پس از چوب به دست زدن ( ٤ بار) وارد مدرسه شویم و ....

 در راه همینکه صداى دعاى صبح مدرسه را که محمد ایسماعیل یوسف و یا برادرش میخواندند به گوش ما میرسید. کتک دم در را حتمى میدانستیم مگر اینکه گاهى فا طمه خانم ، خانم عمو حسنعلى مادر کریم به داد ما میرسید و با عذر  و معذرت ، میخواست که ما را کتک نزنتد.  .....

 اکنون خواهش میکنم که همکلاسهایم اگر بتوانند عکسى از خود در این  سامانه گذارند  تا دیدارها تازه شود.

سپاسگزارم 



از جمله کسانى که اکنون به فکرم میرسد. 

حسنعلى غلامرضا که عکسش را دیدم و مرا به یاد این پرسش انداخت. 

حسن قوام، حق داد، شهاب الدین، عزیز میرشاهى محمد زین العابدین، حبیبه میرشاهى دایى  حسن، فاطمه پسرخاله غلامعلى، گلستان میرشاهى حسنعلى، 

و بسیار دیگر از جمله على عطارى از پیوژن و ....... 


با مهر و سپاس فراوان

داستانی کشاورز دهاتی و خر پیر به گویش دیزبادی

«دیزباد وطن ماست»- کشاورزی خر پیری داشت که یک روز نا خداگاه به مون یک چاه بدون اُو افتاد. کشاورز هر چه تُقلا کرد نتوانست خرش را از مون چاه بدَر کِنه. 
بعد بروی اینکه حیون بیچاره زیاد زجر نکشه، کشاورز و مردم ده تصمیم گرفتند چاه را فقط با خاک پر کنند تا خر زودتر بمیره و مرگ تدریجی او باعث عذابش نروه.
مردم با دول بالای کله خر خاک مریختند اما خره همش خاک های روی بدنشه موگلند و زیر پایش می ریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا می آمه، خره تلاش می کرد ودست وپاش ره می آور روی خاکهاو روی خاک ها اَمستیک.
روستایی ها همی جوری به زنده د گور کردن خر بیچاره به زبو ادامه دادند و خر هم همینطوری به بالا آمدن ادامه داد تا اینکه به لبه چاه رسید و در حیرت کشاورز و روستائیان از چاه بیرون اَمه …


پرسید چند سال ؟ .. گفتم چهار هزار سال (خاطره ای از دکتر شاهرخ میرشاهی دیزبادی)

«دیزباد وطن ماست»- پروفسور شاهرخ میرشاهی در متنی منتقدانه در باب دیزباد و فرهنگ دیزبادی و کشاورزی آن می نویسد. اگرچه در این نوشتار وی استنادش به گذشته دیزباد است اما برخی از مقوله های فرهنگی همچنان استوارند و می توانند مستند شوند.



اگر از یک دیزبادى در پنجاه سال پیش میپرسیدند که راه در آمد دیزبادى ها چگونه است ، میگفتند از باغدارى ، و اگر امروز نیز بپرسند ، باز هم میتوانیم بیشتر به تولیده میوه در دیزباد اشاره کنیم و .......که باغدارى ......

  اختلاف دیزباد دوره پدر بزگ هایمان  با دیزباد امروز اینست که آنها در کنار باغدارى ، به کشاورزى براى تولید و خود کفائى احتیاجات میپرداختند ..... ولى امروزه تنها باغدارى بدون کشاورزى پیشه دیزبادى ها شده است. .....  زمانى که ما مهندس کشاورزى نداشتیم همه چیز تولید میکردیم و اکنون .......  

..... و به همینگونه ، .... در باره ساختمان و ساخت خانه ها .....در دیزباد......  این خانه ها که روى هم در دیزباد قرار گرفته اند .... و در نگاهى که انگار فراد از هم مى پاشند .... ، این پدر بزرگها آنچنان سنگ روى سنگ گذاشته اند  و شاهکارى آفریده اند ...... که در درازاى زمان ، در برابر باد ، باران و برف که همه گل و خاک این دیوارها را شسته است ...... ، همچنان سنگ روى سنگ و پایدار مانده اند ........  

.........

در زمانهاى قدیم،  ما که در کلاسهاى  درس فیزیک ، قرقره ها و ساختار چرخ چاه و ... را مى آموختیم و فکر میکردیم که چه خوب........،  بلاخره راهى براى اینکه  بارسنگینى از دوش دیزبادیهایمان ........ را ....  برداریم  ..... پیدا کرده ایم ...... ولى همینکه در دیزباد در این باره صحبت میکردیم ، ...... همه ما را به چشم بچه هایى که نزدشان بزرگ شده  بودیم میدیدند ......... و حرفمان به قول دیزبادى ها ثنارى ارزش نداشت  ...... و کشاورزى و باغبانى همچنان بگونه هاى بسیار ابتدائى انجام میشد.  ....... 

........

در آن زمان آب زیادتر بود و دیمه زار ها نیز محصول میدادند..... .... زمینهاى آبى کمتر براى کشت گندم و جو استفاده میشدند ......  در تخته شلغمى ، سیخواه و دامنه هاى کوه هاى پیرامون آن دیمه زار هایى بودند که براى گشت گندم و جو و گاهى نخود......  مناسب بوده و  استفاده میشدند.  ......

   مردم تنها از خر براى پیشبرد کارهایشان یارى مى جستند. ..... براى شخم زدن از خیش ( براى شیار زدن ) و یوغ  یا جوغ  وسیله اى که به گردن الاغ میگذاشتند ، ...  مله ( براى صاف کردن زمین پس از شخم زدن ) و ... استفاده میکردند. 

دسکله و داس براى علف درو  .... و نیز گندم وجو درو کردن ، کلنگ ، بیل ، شن کش  ، تیشه  و تبر براى کارهاى گوناگون .......  ، .... 


...... چرخ  و گارى که یکى از اختراعات بشر در دوره هاى  بسیار کهن بود،  در هیچ مقامى به کمک دیزبادى ها نیامد مگر در فرقان و چرخ چاه و گاوبردوو. ....... حتى زنبر بدون چرخ بود و باید از دوطرف گرفته مى شد .....و سبب شاید ناهموارى راه ها بود ......

  

در نهایت هیچ نیرویى جز از توان این حیوان یاور که خر است توسط دیزبادى ها مهار نشده بود .....و آن چند آسیابى که  از انرژى پتانسیل  آب براى آرد کردن گندم از آن استفاده میکردند ....  نیز کنار گذاشته شده .....  و بالاخره ساخت و ساختمان آنها رو به ویرانى گذاشت .......و .... تمام آسیاب ها  در دره دیزباد ناپدید گشتند....  

...... چرا اجداد ما در دیزباد چنین بودند و نتوانستند ساخت و یا توانهاى طبیعى را مهار کنند و همیشه در دام فراهم کردن روزى و نان خود بودند ..... , آنهم در دشوار ترین شرایط .....این کار را پیشه کرده ......  ، و دنیایشان نیز از سر کوه هاى پیرامونى ده فراتر نمیرفت .....نا معلوم است.

 

ادامه مطلب ...

یادی از نعمتی باغبان قاسم آبادی در دیزباد

«دیزباد وطن ماست»- باغبان قاسم آبادی در مراسم روابط عمومی شورای اسلامی دیزباد می خواند. 

افسوس که عمر او نیز همچون گل هایش به سرآمد.


ا

سخاوت دیزبادی ها در برنامه یلدای دیزباد

«دیزباد وطن ماست»-  هم ده دیاران دور از وطن، به همراه هم ولایتی های داخل در کنار هم به توسعه دیزباد کمک کردند. 

به گزارش دیزباد وطن ماست، سی ام آذر ماه تعدادی ازدیزبادی ها در کوتاه ترین روز سال  و در آستانه شب یلدا، به دیدار بچه های مدرسه شقایق ها رفتند تا هدایای دستان گرم، هم ولایتی اشان را ازسوی دنیا به  برادران و خواهران خردسالشان دراینسوی دنیا برسانند و گرمای مهر ومحبت را در طولانی ترین شب زمستان یلدائی نمایند .



و این همان ندای فرهنگ دیرین دیزباد است ، همگان می دانند مدرسه خسرو دیزباد بیش از هشتاد سال پیش تاسیس شد و دیزبادی ها همه داشته هایشان را مرهون آن  می دانند  ، زیرا این مدرسه به ما: 

* درس صداقت و درستی آموخت

 * درس محبت و مهربانی آموخت

* درس گذشت و فداکاری آموخت

و همچنین :

* ادب سالاری و علم محوری را به ما آموزش داد.

* نیک اندیشی ، تفکر و خلاقیت  را به ما یاد داد.

*  نظم و انظباط را سر لوحه زندگیمان قرار داد.

*  به علاوه اینکه، درس وطن دوستی و آبادانی را همراهمان کرد.

و امروز جای خوشحالی است که جلوه گفتارها و نتیجه پندار های  مدرسه دیزباد، همراه با کردار نیکو و عملکرد شایسته در زادگاهمان نمایان است. این  مظاهر همواره در بسیاری  نقاط  دیگر دیده  می شود و  موجب  سرافرازی است .  به نظر می رسد مرور برخی از این کمک ها از گذشته تا کنون، موجب  خوشحالی سایر هم ده دیاران گردد:

* عباس از آمریکا نماد فرهنگ در بوستان  پیش تخت گاه را  ساخت. 

* و علی از هلند، آنرا نور افشانی کرد. 

*غلامحسین از آمریکا، قسمتی از هزینه های خرید نهال بوستان را پرداخت  و مردان و زنان  دیزبادی، جملگی آنها را کاشتند.

* علی دیگرمان از کانادا، دوستان و یاران را مورد مهر و محبت قرار داد.

* در گامی دیگر علی از هلند، چندین  دست لباس  فاخر به شاگردان مدرسه  شقایق ها  تقدیم نمود.

* و عباس دیگرمان از کانادا، کمک نقدی اهدا نمود. 

* دوباره عباس از آمریکا همراهان و همکلاسان را مورد عنایت قرار داد. 

* و رامبد از استرالیا، کتاب و لوازم التحریر بچه ها را تهیه کرد.  

*  و در یلدای 97 فروزان میرشاهی  از کانادا پس از 28 سال دوری از وطن به همراه سارا کوچولوی عزیز، چهارده دست لباس زیبا و مقبول، تقدیم  بچه های دبستانی و پیش دبستانی مدرسه  شقایق های دیزباد نمودند و بدین ترتیب لباس گرم مهربانی را در زمستان پیش رو بر تن خواهران وبرادران خود نهادند. 

* و فردا نیز مهربانانی دیگر . . . . . . 

* سایر دیزبادی های داخل کشور نیز کمک های ارزشمند و فراوانی به مدرسه شقایق ها،  بوستان روستائی پیش تخت گاه، امور ورزشی،  فرهنگی، زیست محیطی، امنیتی، توسعه و آبادانی  دیزباد  نموده اند.

* همچنین کاروانی از کمک های سخاوتمندانه  و به یاد ماندنی برای زلزله زدگان کرمانشاه ارسال داشتند که به دلیل تعداد زیاد آنها از ذکر اسامی این انسان های شریف  و سخاوتمند صرف نظر می کنیم. البته ریز تمامی این کمک ها، به همراه هزینه ها، در سر فصل های جداگانه دردفاتر شورای اسلامی و دهیاری دیزباد ثبت شده و همیشه در دسترس می باشند.

  تحصیل کردگان دیروز مدرسه  دیزباد و نیک اندیشان امروز دیزباد، به خوبی می دانند شرافت و انسانیت فقط در نیکوکاری بروز می کند و آنرا از همگان دریغ  ندارند و بویژه توسعه پایدار زادگاهشان  را  در سایه کمک و همکاری به آبادانی روستا و هم ده دیاران می دانند و هیچگاه آنرا فراموش نمی کنند.  


  متن شورای اسلامی دیزباد با این جمله خاتمه می یابد: خداوند به تمام عزیزان نیک اندیش  و مهربان و خانواده های محترمشان سلامتی  و بهروزی عنایت فرماید.