«دیزباد وطن ماست»- ماجراهای خواندنی «دیزباد بالا» عنوان مطلبی است که حسین جمشیدیان در مورد روستای دیزباد از قول محمد درویش نقل می کند.
به گزارش دیزباد وطن ماست به نقل از ایران پلاس، یک کنشگر محیط زیستی میگوید: با تمام اخبار تلخی که از محیط زیست به گوش میرسد، نمونههای موفقی داریم که یک جمعیت برای نجات یک اکوسیستم یا محیط دست بهکار شده و موفق شدهاند که میتوانیم بهعنوان الگو به دیگران معرفی کنیم.
محمد درویش، کنشگر و فعال محیط زیست است. او را بهعنوان فردی میشناسند که به دنبال معرفی درک و شناخت مشترکی از اهمیت محیط زیست بین اقشار مختلف جامعه است.
درویش معتقد است با تمام خبرهای بدی که از شرایط و آسیبهای محیط زیست ایران به گوش میرسد، هنوز هستند افرادی که امیدوارانه و پرانگیزه، در راه اعتلای محیط زیست و زندگی بهتر در کنار طبیعت تلاش میکنند.
ایرناپلاس: در مسائل مختلفی که در دنیا مطرح میشود اعم از سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، محیطزیستی و...، دانشگاه متوجه یک موضوع میشود، مسأله را به رسانه منتقل میکند و رسانه با سازوکار خود مسأله را به سیاست و جامعه انتقال میدهد، تا برای آن چارهاندیشی شود. ولی واقعیتی در جامعه ما وجود دارد، در زمینه محیط زیست که همه مردم با مشکلات آن مواجه هستند، جامعه دانشگاهی بهنحوی که باید فعال نیست و بیشتر فعالان جامعه مدنی صدای رسایی بودند که حرفها را طرح کردند، به گوش رسانه رساندند و موجب شدند سیاستمداران حتی برای تبلیغات هم شده شعارهای زیستمحیطی بدهند. جای خالی دانشگاهیان چه معضلاتی برای محیطزیست ایجاد کرده است؟
درویش: این پرسش خوبی است، شاید یکی از لکنتهایی که در زمینه محیطزیست و کنشگری محیط زیستی وجود دارد این مسئله است که جریانهای محیط زیستی موجود، نهضتهای محیط زیستی، پویشها و کمپینهای محیط زیستی اغلب از پشتوانه درخور تخصصی و علمی لازم برخوردار نیستند و اگر بخواهیم آسیبشناسی کنیم، یکی از آسیبها که صدمه میزند، آنها را به اهداف نمیرساند، گاهی اهداف اشتباه برای آنها تعریف میکند و مخاطرات بیشتری ممکن است برای محیط زیست ایجاد کند از همین نبود و کمبود مشارکت جامعه علمی و تخصصی در حوزه محیطزیست است.
واقعیت ماجرا این است که با وجود اینکه چیزی حدود یکصد هزار نفر دانشجو و فارغالتحصیل در رشتههای مرتبط با محیط زیست داریم، اما از بین این تعداد شاید نتوانیم به تعداد انگشتان یک دست فعال محیط زیست معرفی کنیم. اغلب فعالان محیط زیست که جامعه ایران میشناسد، از قضا اصلاً رشته محیط زیست نخواندهاند. این هم میتواند نقطه قوت باشد. چرا؟ یعنی اینکه محیط زیست توانسته در مردم نفوذ کند و برای بسیاری آنقدر هیجان و شور ایجاد کند که تمام زندگیشان را برای حفظ محیط زیست بگذارند، ولی در عین حال میتواند نقصان باشد و معنیاش این میشود که خیلی از افرادی که رشته محیط زیست را انتخاب کردهاند از روی عشق انتخاب نکردهاند. این رشته را انتخاب کردهاند چون رشته دیگری قبول نمیشدند.
ادامه مطلب ...
«دیزباد وطن ماست»- در سال های اخیر شاهد توسعه کشور بوده ایم. توسعه ای که اگرچه فراز و فرودها و نقدهای فراوان بر آن وارد بوده اما در هر حال مردم را از وضعیتی به وضعیت جدید منتقل کرده است.
در این میان یک موضوع شاید کمتر مورد توجه قرار گرفته و آن حفظ محیط زیست در کنار توسعه است که باعث می شود توسعه پایدار باقی بماند. خوشبختانه این نگاه در میان مردم دیزباد و مسئولان آن وجود داشته و از روزهای اول همزمان با نگاه به توسعه بحث محیط زیست و فرهنگ سازی برای محیط زیست مطرح بوده است.
اگرچه گاهی با موارد خاصی روبرو می شویم که در آن رعایت موازین به درستی صورت نمی گیرد اما عمدتا مردم دیزباد توانسته اند به اجماعی در این خصوص دست یابند.
خوشبختانه دوربین شورای اسلامی دیزباد همه موارد را به درستی می بیند و به صورت دقیق گزارش می کند تا تکرار موارد صورت نپذیرد.
«دیزباد وطن ماست»- فرهنگ مردم دیزباد در حفظ منابع طبیعی امروز یکی از موضوعات محوری گفتگو در مجامعی است که در باب محیط زیست سخن می گویند.
اما گاهی نمونه هایی از کارشکنی نیز وجود دارد که نمی توان منکر آن شد. شورای اسلامی دیزباد ضمن انتشار عکسی از قطع درختان بید در دیزباد که عمدتا با هدف کاشت درختان دیگر انجام می شود از مردم دیزباد دعوت کرد که به محیط زیست بیشتر توجه کنند.
«دیزباد وطن ماست»- «آباد مثل دیزباد» عنوان گزارشی درباره دیزباد است که در روزنامه جام جم به تاریخ ۴ آذر ماه ۱۳۹۶ در صفحه ۱۴ به چاپ رسیده است. در ذیل این گزارش را که به قلم محمد حسین خودکار نگارش شده است با هم می خوانیم.
اگر از نیشابور به سمت مشهد بروید و پس از پشت سر گذاشتن 80کیلومتر وارد راه فرعی سمت شمال جاده شوید. در این مسیر کوهستانی، مسحور سرسبزی مراتع رشتهکوه بینالود خواهید شد و چنانچه راه را تا انتها دنبال کنید به منطقهای میرسید پوشیده از انبوه درختان که به حکم پادشاه فصلها، برگهایشان به رنگ زرد و نارنجی و قرمز درآمده و جلوه زیبایی را به طبیعت آن بخشیده است. میان این درختان، روستایی قرار دارد که خانههای آن همچون ماسوله، به صورت پلکانی روی هم قرار گرفتهاند. نام این روستا دیزباد بالاست.
آبـــاد مثــل دیزبـــــاد
ابتدای جاده اصلی روستا، تصویر پیرمرد و پیرزنی روستایی به چشم میخورد که با لبخندی گرم ورود شما را به دیزباد بالا خوشامد میگویند. جاده را که ادامه دهید نگاهتان به تصویر پیرمردی میافتد که دعای خیرش را نثار همه مهمانان دیزباد میکند و در تابلوی بعدی، پیرمردی را میبینید که به شما هشدارهای محیطزیستی میدهد و میگوید: مبادا شکار، مبادا تبر بر درخت و بهار، محیط و زمین را نکو پاک دار.
وقتی با یکی از اهالی دیزباد بالا درباره فلسفه تابلوهای ابتدایی مسیر صحبت میکنیم میگوید دیزبادیها دغدغه اصلیشان حفظ منابع طبیعی و محیطزیست است و اگر کسی بخواهد نگاه چپ به محیط پاک روستا بیندازد، کلاهمان توی هم خواهد رفت. او تاکید میکند مردمان این دیار میخواهند با مراقبت از آب، مراتع و دیگر مواهب خدادادی، بهجای یک روستای خشک و مخروبه، دیزبادی آباد و پرآب را به نسلهای آینده تحویل دهند.
دژباد یا تیزباد
دیزباد بالا روستایی پلکانی و از توابع بخش زبرخان شهرستان نیشابور است که در ارتفاع حدود 2000 متری از سطح دریا قرار دارد. ابرهای آسمان این منطقه، سالانه بیش از 360 میلیمتر میبارند و از این جهت، دیزباد بالا سومین نقطه پرباران شمالشرقی ایران است.
جمعیت دیزباد شناور است، به گونهای که در تابستان، همه 2000 نفر اهالی به روستا میآیند تا هم از هوای معتدلش لذت ببرند و هم محصولات باغاتشان را برداشت کنند، اما از ماه آبان به بعد، بیشتر دیزبادیها از سرمای سخت منطقه بینالود به مشهد و نیشابور پناه میبرند و کمتر از 200 نفر در روستا باقی میمانند. البته زهرا کردی، دهیار دیزباد بالا به جامجم میگوید مردم با اجابت درخواست او مبنی بر اعلام دیزباد بهعنوان سکونتگاه اصلیشان در سرشماری سال 95 توانستند آمار جمعیت این روستا را به 910 نفر برسانند.
اراضی منطقه مسکونی و باغات دیزباد تمام شیبدار است و به جرات میتوان گفت در این منطقه به هیچ وجه زمین مسطحی به مساحت 500 مترمربع یافت نمیشود. این روستا در میانه محدوده بادخیزی قرار گرفته که از شریفآباد تا بینالود کشیده میشود و در تمام طول سال باد شدیدی در این منطقه میوزد. برخی اهالی دیزباد هم اعتقاد دارند نام این روستا برگرفته از همین بادهای شدید است و در واقع، واژه دیزباد تغییریافته دژباد یا تیزباد است.
تفکیک زباله از روستا
دیزباد بالا با داشتن مراتعی سرسبز، باغهایی انبوه و بافتی پلکانی توجه گردشگران زیادی را به خود جلب میکند. در کنار طبیعت زیبای این روستا، تمیزی محیط آن هم برای بازدیدکنندگانش خیرهکننده است. در این روستا نهتنها هیچیک از اهالی، زبالهای بر زمین نمیریزد، بلکه مردم خودشان محیط روستا را تمیز میکنند و در زمانهای که کمتر کسی در ایران به تفکیک زباله اهمیت میدهد، دیزبادیها به صورت خودجوش زبالههای خود را تفکیک میکنند.
حامیان محیطزیست در مشهد و نیشابور هم که چنین رفتار شایستهای را از سوی مردم دیزباد مشاهده کردهاند، همه ساله در ایام نوروز که گردشگران زیادی به این منطقه سفر میکنند، برای تمیز کردن زبالههایی که بعضی گردشگران بیملاحظه تولید میکنند، به یاری اهالی دیزباد میآیند؛ چراکه به گفته دهیار روستا، با وجود نصب بنرهای هشداردهنده فراوان و البته فراهم شدن سطلهای مکانیزه و سرویسهای بهداشتی متعدد با کمکهزینههای مردمی، بازهم افرادی پیدا میشوند که به محیط پاک این روستا بیتوجه هستند و آن را آلوده میکنند.
سم و کود شیمیایی ممنوع
شغل اصلی دیزبادیها باغداری است و در این عرصه بسیار هم موفق بودهاند. مردم دیزباد توانستهاند با بهرهگیری از خاک حاصلخیز و چشمههای پرآب اطراف روستا و البته رعایت اصول علمی، میوههایی مرغوب و ارگانیک تولید کنند. مهمترین میوه باغهای دیزباد گیلاس است و پس از درخت گیلاس، درختان سیب، آلبالو، زردآلو و هلو هم به وفور در این روستا یافت میشود.
تولید محصولات ارگانیک میان باغداران دیزباد بسیار حائزاهمیت است. از این جهت دیزبادیها کمتر از کودها و سموم شیمیایی استفاده میکنند. البته محمود کردی، رئیس شورای اسلامی روستا به جامجم میگوید اصولا میزان آفات در مناطق سردسیر بسیار کمتر از مناطق گرمسیر است، بنابراین باغداران دیزباد کمتر به سمپاشی نیاز پیدا میکنند. او توضیح میدهد اگر هم در برخی مناطق آفتی مشاهده شود، همه دیزبادیها به صورت هماهنگ و در زمان کوتاهی سمپاشی میکنند تا آفت، فرصت حرکت از باغی به باغ دیگر نداشته باشد و مردم مجبور به سمپاشی مجدد نشوند. کردی همچنین تاکید میکند اهالی دیزباد برای افزایش کیفیت محصولاتشان، صرفا در فصل بهار و آن هم به میزان اندک، از کودهای شیمیایی استفاده میکنند و اغلب، کودهای حیوانی را پای درختان خود میریزند.
در کنار اینها، مردم دیزباد از آب موجود در چشمهها و قناتها نیز به صورت بهینه استفاده میکنند و با ایجاد استخرهای سیمانی، سیستم لولهکشی و آبیاری مکانیزه تلاش میکنند از تبخیر یا هدر رفتن آب جلوگیری کنند. آبیاری مکانیزه و تقسیمبندی دقیق آب برای هر درخت به صورت جداگانه هم باعث میشود وقت و انرژی کمتری از باغداران دیزبادی هنگام آبیاری درختان تلف شود و هم موجب بهرهبرداری حداکثری درختان از آب میشود.
یگان مردمی برای حفظ محیط زیست
گیاهان دارویی کوههای اطراف دیزباد، یکی از سرمایههای اصلی مردم این روستاست؛ گیاهانی مانند آویشن، تره کوهی، ریواس و کاکوتی که بعضی از آنها به صورت فصلی و بعضی هم به صورت دائمی میرویند، اما متاسفانه بیمبالاتی برخی مردم در کندن بوتههای این گیاهان و البته هجوم سودجویان بیشمار برای بهرهبرداری تجاری از آنها، سبب شده حجم بوتههای گیاهان دارویی در این روستا بسیار کمتر از گذشته شود. به همین دلیل مسئولان سازمان محیطریست در سال 92، دیزباد را بهعنوان بخشی از منطقه حفاظتشده بینالود اعلام و بوتهکنی، قطع درختان جنگلی و شکار را در این روستا ممنوع کردند.
پس از این اعلام، اهالی دیزباد با مشارکت یکدیگر، یگان حفاظت مردمی را برای حفظ محیطزیست و منابع طبیعی روستا تشکیل داده و وظیفه حفظ گیاهان دارویی باقیمانده در کوههای اطراف روستا را به آن محول کردند. از آن پس، دیگر کسی اجازه ندارد بوته این گیاهان را ریشهکن کند و صرفا به کسانی که برای مصرف شخصی به داروهای گیاهی نیاز دارند، اجازه داده میشود به روشی اصولی ساقه این گیاهان را بچینند.
جلوگیری از شکار و حفظ گونههای جانوری نیز از دیگر مسئولیتهای یگان حفاظت مردمی است. محمود کردی در این باره میگوید: متاسفانه در طول سالیان گذشته، دیزباد تبدیل به شکارگاه غیر دیزبادیها شده بود و روزی نبود که صدای تفنگ در این منطقه شنیده نشود. این امر باعث میشد دیگر حتی یک بز کوهی در دیزباد دیده نشود و کبک و دیگر پرندگان نیز در حال نابودی بودند. اما با تشکیل یگان حفاظت مردمی، ورق برگشت و امروز دیگر کسی در دیزباد اجازه شکار ندارد. البته خود اهالی روستا هم در این زمینه تعامل خوبی با نیروهای یگان حفاظت دارند و هر کجا صدای تفنگی بشنوند، بلافاصله موضوع را به آنها گزارش میدهند.
دیزباد، مالک اولین شبکه برق خصوصی ایران
حدود 60 سال پیش و در حالی که هنوز بسیاری از روستاهای ایران از نعمت برق بیبهره بودند، اهالی دیزباد به صورت خودجوش به فکر راهاندازی شبکه برق روستا افتادند. دیزبادیهای آن دوران ابتدا مولد برقی خریدند که با زغال سنگ کار میکرد و سپس دانشآموزان مستعد و معلم روستا را به کار گرفتند تا با سیمکشی دقیق، برق را به همه مناطق روستا برسانند و تمام خانهها و کوچه و پسکوچههای روستا را روشن کنند. جالب این که سوخت این مولد از آن زمان تا امروز کاملا با همیاری مردم تامین میشود و دولتهای گوناگون هم با مشاهده شبکه برق این روستا که شاید بتوان آن را اولین شبکه برق خصوصی کشور نامید، هیچگاه کوچکترین تلاشی برای اتصال دیزباد به شبکه برق سراسری نکردهاند. تنها تغییری هم که در طول این سالها در شبکه برق روستا اتفاق افتاده، جابهجایی مولد برق زغال سنگی قدیمی با یک موتور برق بنزینی جدید است.
بنابراین برق از قدیم و با همت خود مردم در دیزباد جریان پیدا کرده، اما متاسفانه این روستا هنوز به شبکه گاز شهری متصل نشده است. محمود کردی، رئیس شورای اسلامی دیزباد بالا دراینباره میگوید: مسئولان در دولتهای مختلف همواره جمعیت پایین دیزباد را بهانه میکنند و میگویند گازکشی برای این روستا توجیه اقتصادی ندارد، اما به اعتقاد من، علت اصلی گازکشی نشدن دیزباد، مسیر کوهستانی و صعبالعبور آن است، چراکه خط لوله گاز سالهاست به برخی روستاهای اطراف دیزباد که جمعیت پایینتری دارند، رسیده است.
به گفته او، وقتی مردم روستا با بهانهگیریهای مسئولان دولتی مواجه شدند، تصمیم گرفتند با مشارکت یکدیگر، بخشی از هزینه گازرسانی را تامین و مشکل نداشتن توجیه اقتصادی را برای دولت حل کنند؛ بنابراین جمعی از اهالی دیزباد سال گذشته با هماهنگی کارشناسان اداره مهندسی شرکت گاز و با اخذ مجوز از اداره منابع طبیعی استان، خط لولهای به طول 5/5 کیلومتر از دیزباد تا روستای قاسمآباد کشیدند و منتظر مساعدت مسئولان شرکت گاز خراسان رضوی هستند تا در ماههای آینده دیزباد به شبکه گاز سراسری وصل شود.
در کنار گاز و برق، آب مصرفی منازل دیزباد هم با همت خود مردم روستا تامین شده و دیزبادیها از سالها پیش، آب قابل شرب دو چشمه اصلی روستا را با لولهکشی به خانههای خود رساندهاند. البته مشارکتهای مردمی اهالی دیزباد به این موارد محدود نمیشود و بنا بر ادعای کردی، هزینه نصب آنتن تلویزیون دیجیتال، آنتن تلفن همراه و خدمات اینترنت پرسرعت در این روستا از محل درآمدهای مردمی شورای اسلامی دیزباد تامین شده و به این دلیل میتوان گفت تقریبا همه زیرساختهای موجود در دیزباد بالا، با همدلی و همراهی اهالی آن فراهم شده است.
دیزباد بیسواد ندارد
همکاری گروهی اهالی دیزباد در تامین امکانات مورد نیاز روستا، سابقهای چند ساله دارد. قدیمیترین نمونه آن به سال 1312 و زمانی بازمیگردد که اجداد دیزبادیهای امروز تصمیم گرفتند مانند شهرهای بزرگ ایران در روستایشان مدرسه داشته باشند. مردم دیزباد در آن زمان نامهای به مسئولان وقت آموزش و پرورش استان نوشتند و از آنها تقاضا کردند مدرسهای در روستایشان تاسیس کنند، اما مسئولان وقت به دلیل صرف نکردن بودجه ساخت مدرسه و پرداخت حقوق و هزینه رفتوآمد معلم برای یک روستای کوچک، از این کار سر باز زدند؛ بنابراین مردم دیزباد ابتدا با مشارکت یکدیگر ساختمان مدرسه را ساختند و سپس مجدد نامهای به آموزش و پرورش نوشته و تاکید کردندتمام هزینههای معلم را هم قبول خواهند کرد و از آنها خواستند فقط یک معلم برای فرزندانشان بفرستند و به این ترتیب، اولین مدرسه دیزباد به صورتی کاملا مردمی و غیرانتفاعی آغاز به کار کرد.
بنابراین مردم دیزباد از زمانهای دور به تحصیل کردن بسیار اهمیت میدادند تا جایی که در سال 1351 دیگر هیچ بیسوادی در روستا باقی نمیماند و تمامی دیزبادیها، زن، مرد، دختر و پسر تا پایان دوره ابتدایی تحصیل میکنند. البته اینها را رئیس شورای روستا میگوید و ادامه میدهد: در آن زمان افرادی از سازمان یونسکو برای ثبت این موضوع به دیزباد آمدند و حتی روزنامههای سراسری وقت ایران هم با شگفتی از این اتفاق یاد کردند.
احیای مرتع با کنترل دام
قرق کوههای مجاور دیزباد بالا و استقرار یگان حفاظت مردمی در این روستا، منافع متعددی برای آن داشته است. یکی از مهم ترین آنها حفظ مراتع و پوشش گیاهی کوههای اطراف دیزباد است. حسین خافی، مسئول روابط عمومی شورای اسلامی روستا در این زمینه به جامجم میگوید: چرای بیرویه دام در کوههای اطراف دیزباد سبب میشد مراتع اطراف روستا از بین برود، اما ما در دیزباد تلاش کردیم اولا تعداد گلههای خودمان را کاهش دهیم و از 18 گله به یک گله برسانیم و ثانیا با برپایی یگان حفاظت مردمی، به گلهداران روستاهای مجاور اجازه نمیدهیم دامهای خود را وارد مناطق حفاظتشده دیزباد کنند.
حفظ مراتع و پوشش گیاهی کوههای اطراف روستا منجر به افزایش ضریب نفوذ آب در دل خاک شده است. در واقع، حفظ پوشش گیاهی باعث میشود آب باران به جای این که به صورت سیل جاری شود و از دست برود، به درون زمین نفوذ کند تا در طول تابستان، آب کافی در قناتها و چشمههای پایین دست موجود باشد. به گفته خافی، احیای مراتع در دیزباد باعث شد با وجود کاهش صد میلیمتری میزان بارندگی در سال زراعی گذشته، در سراسر تابستان امسال آب کافی در قناتها موجود باشد و باغداران دیزبادی از این لحاظ با مشکلی مواجه نشوند.
از دیگر طرحهای اجرا شده برای حفظ منابع طبیعی و احیای مراتع در دیزباد، میتوان به حذف کامل کشت دیم در این روستا اشاره کرد. محمود کردی، رئیس شورای روستا در این باره میگوید: در سالهای گذشته که کشت دیم در کوههای اطراف دیزباد رونق داشت، چون خاک کوهها بر اثر شخمزدن روان میشد، با کوچکترین بارانی سیلاب شدیدی به راه میافتاد، که هم سبب تخریب بخشهایی از روستا میشد و هم میزان نفوذ آب را بشدت کم میکرد. اما وقتی دیمکاری را حذف و دامها را کنترل کردیم، از تخریب روستا بر اثر سیل جلوگیری کرده وکاری کردیم که باغهای روستا هیچگاه تشنه نمانند.
امنیت زیر سایه نگهبانان محلی
دیزباد بالا از نظر امنیتی نیز در وضع نسبتا مساعدی قرار دارد و به گفته اهالی آن، سرقت یا جرمهای دیگر کمتر در این روستا اتفاق میافتد. رضا گنجعلی، یکی از اهالی دیزباد در این باره به جامجم میگوید: در زمستانهای گذشته که دیزباد خلوت میشد و یگان حفاظت مردمی هم وجود نداشت، گاهی سارقان به اموال مردم دستبرد میزدند، اما از وقتی این یگان فعال شد و در کنار وظایف محیطزیستیاش، بار مسئولیت پاسداری از امنیت عمومی را نیز به دوش کشید، آمار وقوع جرم در روستا بسیار پایین آمد.
گنجعلی با بیان این که یگان حفاظت مردمی به نوعی نگهبان محلی روستاست که تمام هزینههایش از سوی اهالی روستا تامین میشود، توضیح میدهد نیروهای این یگان از اول آذر تا پایان اسفند به صورت شبانهروزی و در دیگر ایام سال هم از ساعت 8 صبح تا 7 بعدازظهر در منطقه گشتزنی و با سارقان، شکارچیان و کسانی که به هر نحو به محیطزیست روستا صدمه میزنند، برخورد میکنند.
محمدحسین خودکار
«دیزباد وطن ماست»- دکتر مسعود میرشاهی در نوشته ای به خانم ریناز می پردازدکه معلم پیش دبستانی دیزباد بود. وی می نویسد:
در دهه بیست که تقریبا ایران براه توسعه و پیشرفت افتاده بود، وضعیت پزشگى , بهداشت و درمان دولتى در شهرهاى بزرگ نمیتوانست جوابگوى مردم باشد و به همین سبب دولت وقت به کشورهاى خارجى امکان اینکه بتوانند بیمارستان و یا درمانگاهى در ایران به ویژه شهر هاى بزرگ بسازند را داده بود.
..... از جمله این کشورها، امریکا بود که در همه کشورهاى درحال توسعه در جهان بیمارستان هایى به نام «بیمارستان امریکائى» ساخته و با تجهیزات مدرنى به مردم خدمتهاى شایانى نموده است.
بیمارستانها خصوصى و پولى بودند ولى براى کسانى که از روستا ها براى درمان مى آمده اند، با بهاى کم بیماران را درمان میکرده اند. ......
بیمارستان امریکائى مشهد در باغى بزرگ بین خیابان عشرت آباد و خیابانى که از باغ نادرى به سوى راه آهن مشهد میرفته است (شاهرضا نو) قرار داشته است. باغبان این بیمارستان پسرى داشت که پزشگى تجربى را نزد پزشگان بیمارستان آموخت و سپس دکتر تجربى شد......
در میان این گروه هاى پزشگى، همراهانى براى خدمت به مردم نیز وجود داشته اند که بیشتر آنها برادران و یا خواهران مذهبى مسیحى بوده اند. این افراد در شرایط بسیار سنگین، که مثلا خود ایرانى ها حاضر بکار نبوده اند، در خدمت بیماران ایرانى بوده اند. (پسانتر خود با دو از نمونه آنها که دو خانم بودند و در آسایشگاه مهراب خان مشهد در نزد جذامى ها خدمت میکردند، آشنا بودم. در این آسایشگاه نیز دانشجویان دانشکده پزشگى نمیرفتند مگر کسانى مانند من که سه ماه در این جذام خانه دوره دیده ام که آنهم داستان مفصلى دارد). ......:
خلاصه اینکه خانم ریناز که نام اصلیش میثرى ناز بوده است ، به همراه گروه پزشگان امریکائى به مشهد آمده است. این گروه شاید با مردم دیگر روستا ها دمخورى داشته اند ولى خانم ریناز در مشهد با سید سلیمان از دیزباد آشنا میشود و کم کم راهش به دیزباد باز می گردد.
خانم ریناز و همراهانش، نخست در فکر گرایش دادن مردم به دین مسیحى بوده اند ولى سید سلیمان به ماموریت مذهبى آنها در دیزباد جهت دیگر میدهد. او به این گروه امریکائى که زبان فارسى را بخوبى میدانسته اند پیشنهاد میکند که دیزبادى ها از آنها پذیرایى خواهند کرد به شرطى که آنها دست از تبلیغ دینى بردارند و مردم را با دنیاى جدید و مدرن آشنا کنند. و از آنها میخواهد که در رشته هاى گوناگون آشپزى (تهیه خورشت و انواع غذا ها با استفاده از تولیدات دیزباد مانند خورشت سبزى، خورشت آلو و .... ) ، خیاطى، گل دوزى، بافندگى و .... مردم را آموزش دهند ......آنها می پذیرند و در فصلهاى خوش آب و هوا به گونه منظم به دیزباد و پسانتر قاسم آباد مى آیند.
گروه خانم ریناز زمانى که به دیزباد مى آمده اند حدود دوازده نفر بوده اند که در کنار حوضخانه، در نزدیک چشمه کمبول در سطحى صاف به نام پیش تخت چهار چادر به پا میکرده اند. در یکى از چادر ها یک نفر افریقایى سیاه پوست و در دیگران سایرین زندگى میکرده اند. آنها براى سه تا چهار هفته از مشهد به دیزباد مى آمده اند. تا حسین آباد را با ماشین و از کنار خط تا دیزباد را از خر و یا قاطر استفاده میکرده اند. آنها همه لوازم آشپزى و خوردنى خود را به همراه مى آورده اند. آشپزخانه خود را در میان قبرستان پیش حوضخانه قرار میدادند و ره گذران را گاهى مهمان میکرده اند .....و دیزبادى ها، آنها را، تا جایى که رابطه هاى درستانه بین إنها، به ویژه خانم ریناز با دیزبادى ها برقرار می شود.
دیزبادى ها نیز زمانى که به مشهد میرفته اند توسط این خانم به همان بیمارستان دعوت می شده اند. ......
خانم ریناز را پنج خانم دیگر نیز همراهى می کرده اند ولى او از همه زیباتر بوده است ...
خانم ریناز فرزند یک خانواده هشت نفرى در امریکا بوده است که خانواده او این دختر را نذر راه خیر و مذهب می کنند. خانم ریناز به عنوان راهبه ازدواج نمی کند و عمرش را در همین راستا فدا میکند ....
در زمانى که خانم ریناز به دیزباد مى آمده است، همه مردم را در پیش تخت گرد آورده و گاهى مهمانى می داد..... . ولى مردم به همان راهى که سید سلیمان گفته بود می رفتند ...... در زمان او بیمارى کچلى در نزد مردم دیده می شده است و او راه علاج را با تنتور ید پیشنهاد کرده است که تاثیر خوبى نیز داشته است ....
شستن سبزى ها با پرمنگنات ، ضد عفونى زخم ها با مرکورکروم و ..... از ابداعات همراهان خانم ریناز در دیزباد بوده است ......او کوشش میکرد که به مردم بفهماند که در دنیا چه میگذرد ..... در عروسى دختر حاجى عباس (بى بى شاه همسر جناب ملا پدر ایران) براى عروس تاج نور درست میکند. وى با استفاده از قوه برق چراغ قوه این تاج را با چندین لامپ کوچک فراهم کرده و روى سر عروس گذاشته است. ..... وى در آن زمان با دوربین عکاسى که داشته است شاید تاریخى ترین و قدیمى ترین عکسها را از دیزباد گرفته است ......
یادش گرامى باد ، زنى خسته نا پذیر که با کارهایش در درازاى حدود بیست سال ذهن مردم را روشن نموده و خدمت بزرگى به ساختار فرهنگى دیزباد کرده است.