«دیزباد وطن ماست»- وقتی در سال 69 یا به گفته ای 70 مدرسه دیزباد بنا به دستور ادیب، مسئول آموزش و پرورش زبرخان تخریب شد و کلیه آهن ها و چوب های آن به همراه درها و پنجره آن به روستای حشمتیه حمل شد، مردم دیزباد درک کردند که چگونه می توان یک جفای بزرگ بر سر تاریخ یک سرزمین روا داشت.
در کشوری که ثروت نفت آن می توانست به بهترین شکل ساخت مدارس آن را تامین کند، باید بنایی سالم تبدیل به خرابه شود تا مدرسه ای در نقطه ای دیگر ساخته شود.
نقل تاریخ گاهی اوقات آنقدر تلخ می شود که قلم میل به توقف می کند و داستان تخریب مدرسه دیزباد به همان اندازه برای مردم دیزباد تلخ است.
در نتیجه بعد از گذشت 25 سال مدرسه دیزباد محل دفن زباله می شود و دیگر هیچ منفعتی برای مردم دیزباد ندارد تا اینکه شورای اسلامی برای استفاده ازآن فضا به عنوان فضای ورزشی گرفت.
اما آیا آن مکان باید تبدیل به زمین فوتبال شود؟!
قطعا مردم دیزباد ثروت بزرگی را از دست داده اند که چنین سرانجامی برای محل علم آموزی شان پدید آمده است. آیا جهت توسعه باید به همین سمت باشد؟ دیزباد امروز نیازمند احیای این سنت است و حرکت از علم آموزی به تفریح، چیزی نیست که بتواند روح مردم دیزباد را آرام کند.
مردم دیزباد چیزی می خواهند که بتواند ادامه یک راه باشد که حدود 90 سال پیش بنیان گذاری شده است و آن علم آموزی می باشد.
قطعا مدیران دیزبادی برای اینکه این خواسته را تامین کنند باید بتوانند مدرسه دیزباد را جایگزین کنند. با یک پژوهشکده، پژوهشگاه، دانشکده، دانشگاه و یا چیزی که بتواند معادل و حتی برتر آن آن مدرسه در زمان حال عمل کند.
پیشینه خودش راهنمای خوبی برای آینده است، منتها امروز نیاز داریم که باز گردیم و ببینیم که آن مردم که در 80 سال پیش با مدرسه از جهل در آمدند، امروز بزرگتر از گذشته هستند و نیازمند جایگاهی فراتر از گذشته هستند تا دیزباد برایشان تنگ نیاید.
این ها اندیشه هایی هستند که می توانند مبنای حرکت های بزرگی باشند، به شرط اینکه اولا درک شود و در ثانی همتی برای به ثمر رساندنشان شکل بگیرد.
ای کاش به جای تخریب ،احیا و باززنده سازی می شد و برای بازدیدگردشگران استفاده می شد با توجه به این که این مدرسه نقش بسیار مهمی در پیشرفت دیزبادیها داشته الان هم که تخریب شده حداقل می شود یک اقامتگاه برای مسافران ایجاد کرد ، اقامتگاهی همگون با معماری دیزباد، زمین ورزشی استفاده کمی برای دیزبادی ها دارد