وقتی بحث توسعه مطرح می شود یکی از مسائل عمده مشارکت مردمی است. اینکه آیا مردم می خواهند دیزباد توسعه پیدا کند؟ چرا می خواهند توسعه پیدا کند؟ و اساسا توسعه پیدا کردن دیزباد به چه درد مردم می خورد؟
لازم است پیش از آن تعریفی از توسعه داشته باشیم.
توسعه به فرِآیند رشد کمی و کیفی در یک حوزه می گویند. برای مثال:
اگر تولید گیلاس به 1000 تن در سال برسد. رشد کمی بوده و اگر بیشتر آن آفت زده باشد، ما رشد کیفی نداشته ایم.
اگر با کیفیت ترین گیلاس کشور را تولید کنیم، رشد کیفی بوده و اگر 100 کیلو تولید کنیم، بعنی کمیت نداشته است.
کمیت و کیفیت در توسعه ملاک ارزیابی روند توسعه است.
ممکن است در سال های آینده توریست فراوانی به دیزباد بیاید، اما این افراد محیط زیست دیزباد را آلوده کنند. در این شرایط کمیت بدون کیفیت را شاهد خواهیم بود.
کمیت بدون کیفیت یعنی ما توسعه ای ناپایدار خواهیم داشت. یعنی چند سالی دیزباد شلوغ خواهد شد و بعد از آن خرابه ای باقی خواهد ماند که دور ریز بینالود را در خود جای خواهد داد.
مثال آن در پایتخت، بومهن یا روستای فرحزاد است که امروز خانه اکثر مهاجران افغان گشته و شاهد بافت غیر استاندارد شهری و معضلات بسیار زیادی در آنها هستیم.
برای اینکه در این خصوص بیشتر آگاهی کسب کنیم باید از کلمات کلیدی استفاده کرده و در مورد آن اطلاعات بیشتری کسب کنیم.
کلمات کلیدی چون: توسعه پایدار، آمایش سرزمین، جامعه دانایی و...
با کسب دانش در این خصوص می توانیم در یابیم که در دیزباد نقش مردم در فرآیند توسعه اساسی است. مردم باید مدیریت شوند. مگر غیر از این است که راه دیزباد را همین مردم برای اولین بار با استفاده از وسایل اولیه کشیدند. این مردم بودند که با مدیریت مدیرانی که تحت عنوان معلم به دیزباد آمدند، کوچه های دیزباد را چراغانی کردند و ظلمت را از شب های دیزباد گرفتند.
مردم باید مدیریت شوند اما پیش از آن باید انگیزه های مردم شناسایی شود.
آیا غیر از این است که با توسعه دیزباد، قیمت املاک دیزباد بالا می رود؟
آیا دیزباد توسعه یافته دیزباد مملو از فرصت کاری نخواهد بود؟
آیا دیزباد توسعه یافته، فرصتی برای تولید بیشتر محصولات باغی برای دیزبادی ها نخواهد داشت؟
آیا دیزباد توسعه یافته جد حاکم در دیزباد را تغییر نخواهد داد؟
آیا دیزباد توسعه یافته شرایط را برای افزایش شناخت جهانیان از کشورمان ایران و روستای پدری مان بهبود نخواهد بخشید؟
این موارد و موارد بیشمار دیگر باید بتواند در ایجاد انگیزه بین دیزبادی ها طرح شود.
ما بیشتر از هر چیز به تریبون های عمومی نیاز داریم.
مردم باید در فضای دیالکتیک توسعه قرار بگیرند و این فضای دیالکتیک، ضمن افزایش همفکری باعث ایجاد سینرژی و جلب مشارکت های فیزیکی افراد خواهد شد.
«دیزباد وطن ماست» باید شعاری بر سر درب شورای اسلامی دیزباد شود.
یعنی ما روستایی داریم که همه ما می خواهیم آن را با مشارکت یکدیگر آباد کنیم.