«دیزباد وطن ماست»- همانطور که در یادداشت پیشین اشاره شد، یکی از مسائل روبروی دیزباد بحث مدیریت توریست هایی است که از دیزباد بازدید می کنند.
این گردشگران اهداف مختلفی برای ورود به دیزباد دارند و البته گاهی اوقات این اهداف با منافع دیزباد در تضاد است و مردم دیزباد هرگز راضی نیستند که به هیچ قیمتی محیط زیست روستایشان به خطر بیافتد یا اینکه بخواهد از این فضای بکر دیزباد برای اهداف سودجویانه ای که فرهنگ و امنیت مردم را تحت شعاع قرار می دهد استفاده شود.
بنابراین باید در این خصوص به تشکیل سازمان فکر کرد. سازمانی که بتواند این مساله را مدیریت کند. شاید اگر شرکتی برای تور دیزباد گردی در شهرهای بزرگ تهران و مشهد راه اندازی می شد می توانست تبعات بسیار مثبتی برای آینده دیزباد داشته باشد.
دیزباد امروز یک روستای معمولی نیست و باید برای اینکه به شرایط مساعد برسد تلاش های زیادی برای آن انجام گیرد. زیرساخت ها هنوز نیاز به تقویت دارند. هنوز دیزباد به آن اندازه که باید و شاید نتوانسته است در بحث گردشگری ساختار ایجاد کند و شاید دلیل آن این باشد که هنوز پروژه برج پیش تختگاه در پارک پیش تختگاه دیزباد آماده نشده است. بوستان ناصر خسرو نیازمند پیگیری های بیشتر است و تا زمانی که نتیجه آن را نبینیم بسیاری از مسائلمان همچنان باقی می ماند.
یک روستای گردشگری باید مجموعه ای قابل ارائه از فضاها داشته باشد که توریست آن را قابل بداند و مسیر رسیدن به دیزباد را طی کند و این در حالی است که هنوز جاده دیزباد در مناطقی بسیار باریک است و اگر افزایش گردشگر را داشته باشیم نیازمند جاده ای ایمن تر هستیم.
در صورتی که نهادهای مردمی شکل بگیرند قطعا سودآوری شان باعث می شود که بتوانیم از آنها انتظار داشته باشیم که در توسعه زیرساخت ها به دیزباد کمک کنند.