دیزباد وطن ماست

دیزباد وطن ماست

سایت رسمی روستای دیزباد علیا (بالا) از توابع شهرستان نیشابور در استان خراسان رضوی ایران.
دیزباد وطن ماست

دیزباد وطن ماست

سایت رسمی روستای دیزباد علیا (بالا) از توابع شهرستان نیشابور در استان خراسان رضوی ایران.

حجاب از نوع دیزبادی!!!

نام گذاری دیزباد و وجه تسمیه آن گویای ویژگی اقلیمی است که دیزباد در آن واقع شده است. دژی که در آن باد می وزد! اما سوال اینجاست که چرا برخی می گویند نام دوم روستای دیزباد بالا پاریس کوچولوست؟

ارزش های اسلامی ما در ایران اسلامی خیلی نگاه ها را عوض کرده و من فکر نمی کنم این بحث امروز جای طرح داشته باشد؛ اما تعدد وبلاگ ها و سایت هایی که به این موضوع پرداخته اند سبب شد تا این موضوع را مورد بررسی قرار دهم.

دیزباد روستایی است که در آن اقلیت مسلمان شیعه اسماعیلی در کنار برادران دوازده امامی شان در صلح و صفا زندگی می کنند.

اسماعیلیان دیزباد بقایای اسماعیلیان دوره الموت ایران هستند که توانسته اند از دست مغولان جان سالم بدر برند و در دره امن دیزباد زندگی را ادامه دهند.

البته دیزبادی ها همه اصالتا دیزبادی نیستند. دیزباد دره ای امن بود که بعد ها پراکندگی اقلیت های کوچک اسماعیلیان را پوشش داد. اسماعیلیان دیزباد در واقع جامعه متکثری از اسماعیلیانی هستند که از مناطق اراک، کرمانشاه، محلات، ری، منطقه قهستان یا قائنات و... در دیزباد ساکن شده اند.

آنها اقلیت بوده اند و به همین دلیل اتحاد بی بدیلی دارند  و این اتحاد را میان خودشان و برادران دوازده امامی شان توسعه دادند و همین اتحاد سبب شد که همچون خانواده ای بزرگ با یکدیگر زندگی کنند.

خانواده ای متشکل از خواهران و برادران که با یکدیگر می زیند. شاید نمونه این خواهر و برادری در میان عشایر دیده شود.

این روحیه خواهری و برادری که البته سبقه آن در جهان اسلام  و سیره پیامبر اعظم (ص) وجود دارد در دیزباد شکل گرفته است.


در این میان افرادی از خارج از دیزباد که حس کنجکاوی شان آنها را به بازدید از دیزباد می کشاند، به دیزباد می آمدند و دیزبادی ها را در حالی می دیدند که در فضایی متفاوت با آنچه در شهر ها تجربه می شود، قرار گرفته اند.

نگاه آنان به دیزباد همچون بهشتی بود که در آن زنان آزادانه در کنار مردان به کار مشغول اند و سادگی و بی آلایشی مردم دیزباد برای افراد فرصت طلب، مجالی پدید می آورد تا به خیانت و کارهایی که هرگز در شان دیزباد و دیزبادی نبوده است دست بزنند.

آنان که مکان های دیگر را تا این اندازه آزاد نمی دیدند بساط مطرب و می و رقص و آواز را در دوران طاغوت در دیزباد وارد کردند و خود به دنبال بهره گیری از این فضا بودند.

مردم دیزباد هم به دلیل سعه صدرشان با این مسائل برخوردی نکردند و تنها به نظاره نشستند افراد فرصت طلبی را که غرایز و شهواتشان آنها را از حد خارج کرده بود.

خوشبختانه با وقوع انقلاب شکوهمند اسلامی به رهبری امام خمینی (رحمه الله علیه) پای این افراد از دیزباد کوتاه شد و دیزباد از این فساد که ناشی از ورود افراد سودجو و فرصت طلب بود رها شد.

تنها چیزی که بعد از انقلاب باقی ماند نام پاریس کوچولو بود که به نظر من استفاده از آن بسیار زشت و زننده است. این نام متاسفانه به بسیاری از شهرهای ایران نظیر بجنورد، ارومیه و بروجرد هم داده شده که کار نابخردانه است.


اما در اینجا بد نیست که اشاره ای داشته باشم به خاطره ای که یکی از دوستان برایم نقل  کرده است. او می گفت: در نیشابور زنی زنبیلی پر از ماست و قره قروت بر بالای سرش گذاشته بوده و با یک دست هوای آن را داشته و در دست دیگرش دبه ای از روغن زرد.

این خانم در آن حالت باید از ایستگاه اتوبوس تا محل بساطش پیاده طی می کرده و در این مسیر نمی توانسته چادرش را سفت نگه دارد.

در این میان رندی به او می گوید: خانم چرا چادرت را درست نگرفته ای که همه عورتت پیدا نباشد؟

زن می گوید: تو که وضعیت مرا می بینی چرا چشمان هیزت را فرو نمی گیری؟

دیزباد سرزمین مردانی است که چشمانشان هرگز به روی ناموس دیگران هیز نمی شود.

اینجا دیزباد است که وطن ماست!

نظرات 10 + ارسال نظر
متین یکشنبه 24 دی‌ماه سال 1391 ساعت 09:15 ب.ظ

بهترین مطلبی بود که تا کنون در مورد حجاب دیزبادی ها خوانده بودم. خلیلی جالب بود عادل، مرسی

حمید رضا جمعه 29 دی‌ماه سال 1391 ساعت 08:53 ق.ظ

حرف دل همه دیزبادی ها رو زدی آقا عادل

مهسا م شنبه 30 دی‌ماه سال 1391 ساعت 08:50 ب.ظ

من هیچ وقت تو دیزباد حس نکردم که چشمی منو دنبال می کنه. زیبا نوشتی ممنون

مهین یکشنبه 1 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 08:56 ب.ظ

بابای منم در مورد اینکه رقاصه ها به دیزباد میومدن و تو عروسی ها می رقصیدن تعریف می کنه.
من فکر می کنم مردم دیزباد زیادی بهشون رو داده بودن!

فریماه می چهارشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 01:20 ق.ظ

درسته که در دوران قبل از انقلاب افراد از دیزباد به عنوان پاتق عیاشی هاشون استفاده می کردن. اما من فکر می کنم با کشیده شدن راه دیزباد شرایط دیگری از نوع دیگری برای افراد دیگری ایجاد میشه که بیان دیزباد و گند بزنن و دوباره بشه پاریس کوچولو!!!!

فریماه راست می گی اما نمی شه پاریس کوچولو، اگه حرفایی که می زنی درست باشه بهش می گن: کابل کوچولو!!!

رویا فرهاد جمعه 6 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:03 ق.ظ

می شه یکم در مورد علی آباد هم بنویسید؟

شما بفرستید، من توی سایت قرار می دم. اما به هر حال باید به نوعی ربطش بدید به دیزباد!

محسن امجدی شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 05:19 ق.ظ

دکتر میرشاهی، روستای قشنگی دارید و اگه همه همولایتی ها مثل خودتون باشن، من واقعا دیزبادی ها رو دوست دارم. یادداشتتون هم خیلی عالی بود. حس میهن پرستی تون قابل تقدیره!

تشکر جناب آقای امجدی

احمد میرشاهی دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 07:41 ق.ظ

آقای دکتر سلام.
با تشکر از بیان بسیار زیبایی که از مساله داشتید. من نیز دقیقا شاهد این صحنه ها بوده ام.
متشکرم

از تاییدتان متشکرم

مهندس بهمن یکشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1399 ساعت 08:43 ب.ظ

سالها پیش بدلیل انجام برخی مطالعات اکتشافی مدتی به ارتفاعات دیزباد رفت و امد داشتم و در طول این مدت از داخل روستا عبور میکردیم . در این مدت کمترین تفاوتی بین زن و مرد انجا و سایر روستاهای کشور مشاهده نکردیم با این تفاوت که نسل جوان انها ازسطح فرهنگ و تحصییلات بالایی برخورداراست که در مناطق مشابه کمتر دیده میشود و همین امر باعث شهرت انان شده است .

Nilo جمعه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1401 ساعت 07:24 ق.ظ

یا مقلب‌القلوب و الابصار

یا مدبرالیل و النهار

یا محول الحول و الاحوال

حول حالنا الی احسن الحال

حلول سال ۱۴۰۱ بر شما مبارک

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد