دیزباد وطن ماست

دیزباد وطن ماست

سایت رسمی روستای دیزباد علیا (بالا) از توابع شهرستان نیشابور در استان خراسان رضوی ایران.
دیزباد وطن ماست

دیزباد وطن ماست

سایت رسمی روستای دیزباد علیا (بالا) از توابع شهرستان نیشابور در استان خراسان رضوی ایران.

نگاه وبلاگ دیزباد بالا به تاریخچه دیزباد

مختصری در مورد پیشینه درخشان دیزباد  

 


دیزباد در ناحیه شمال کیلومتر 80 جاده مشهد نیشابور و روی سلسله جبال بینالود و در میان رودخانه ها و چشمه های جوشان و باغ های سرسبز قرار دارد. 

دیزباد در میان دژی از کوهها مأمنی است برای زنان و مردانی که با مشکلات جنگیده اند و برای پیشرفت و تعالی خویش لحظه ای از تلاش باز نایستاده اند. 

تاریخ استنادی این روستا به سال 95 هجری شمسی برمی گردد.نام آن در قرن سوم قصر الریح و سپس چهل اشکوب بوده است. 

قدمت دیزباد و سوابق فرهنگی آن موجب دگرگونی هویت مردم شده است.تأسیس مدرسه ناصرخسرو دیزباد در سال 1312 از جمله گرانبهاترین منابع دگرگونی فرهنگی این دیار بوده است. 

 

مردم و جوانان دیزباد با وجود مشغله فراوان لحظه ای سستی نکرده و درجات علم و کمال را با سرعت طی نموده اند و این روستا توانسته است نخبگانی را به جامعه تحویل دهد که موجب مباهات همه روستاییان است،به طوری که در سال 1348 نام دیزباد به عنوان یکی از معدود روستاهای صددرصد باسواد ایران در یونسکو به ثبت رسید. 

در حدود 60 سال قبل که شبها بیشتر روستاها غرق در تاریکی بود دیزبادیان فانوسهایی را در معابر آویز کرده بودند تا ستارگان تنها روشنی دهنده نباشند و در فاصله زمانی اندکی اولین شبکه برق خصوصی روستا افتتاح شد. 

دیزبادیها به فرهنگ و سنن تاریخی خود بسیار پایبند هستند،از جمله سنن بسیار زیبای این روستا روز نوحصار می باشد که از سال 912 همه ساله در مکان خاص و تاریخی مشخص برگزار می شود تمامی اهالی روستا اعم از ساکنین روستا و ساکنین شهرهای ایران و همچنین دیزبادیهای مقیم خارج از کشور سعی می کنند در نوحصار شرکت کنند. 

نوحصار پیام آور وحدت،یکرنگی،تسلیم و تواضع شرکت کننده گان در آن است.از جمله مکانهای تاریخی دیگر،می توان به تخت قلندران،نووعده گاه و جایگاه چرخ ریسمان عاشق اشاره کرد. 

 

در حال حاضر نیز این روستا دارای دو مجتمع بزرگ و زیبا ی فرهنگی،مذهبی و خدماتی است.شغل اکثر مردم دیزباد باغداری است،نگاه باغداران دیزبادی به منابع تولید نگاهی نسبتا علمی است . 

به منظور استفاده بهینه از آب تمامی استخر و کانالهای خاکی پوشش داده شده است به نحوی که بدون اجازه مردم قطره ای آب جا به جا نمی شود.تعادل دام ومرتع از سالها قبل اجرا شده و کشاورزان با تراس بندی های فراوان،اراضی حاصلخیز را ایجاد کرده اند. 

دیزباد به دلیل شرایط زیست محیطی مناسب و مدیریتی آگاهانه شرایط مطلوبی را برای تولید انواع محصول باغی ایجاد کرده است. 

ظرفیت ممتاز روستا از یک طرف و توجه ویژه به سلامت و کیفیت محصول ازطرف دیگر این منطقه را در رده صادر کنندگان عمده گیلاس و آلو به بازارهای اروپایی و حاشیه خلیج تبدیل کرده و تنوع وکیفیت گیاهان دارویی نیز از دیگر سرمایه های طبیعی این روستاست. 

به شهرت بلند دیزباد و نام و یاد ماندگار این خطه فرهنگ ساز و زادگاه علم و دانش،اخلاق و معرفت چه نیکوست که به آبادی آن همت گماریم و با بازسازی روستا به سبک قدیمی و همچنین ایجاد یک مجتمع علمی-فرهنگی شبانه روزی بار دیگر افتخارات گذشته را تکرار کنیم.

نیشابور دیزباد

شهرستان نیشابور   

 

 


نیشابور، بزرگ‌ترین مرکز دانش اسلامی و گاهواره ارجمند‌ترین سخنوران و دانشمندان ایران بوده‌ و پس‌از بلخ، مرو و هرات، چهارمین شهر خراسان باستانی به‌شمار رفته است. مهم‌ترین صنایع دستی مردم نیشابور قالی بافی، فیروزه تراشی، سفال سازی، سبد بافی، و…. است. بیش تر مردم نیشابور از نژاد پیشین ایرانی و از تیره های پارسی هستند که در گذشته های بسیار دور در این سرزمین مستقر شده اند. نیشابوری ها به زبان فارسی و لهجه محلی نیشابوری سخن می گویند. دانشمندان علم و ادبی، چون خیام و عطار نیشابوری، بر این خاک بالیده اند. مردم نیشابور مسلمان و پیرو مذهب شیعه جعفری هستند. 


شماری از پیروان اسماعیلیه در روستاهای نیشابور، به ویژه دیزباد سکونت دارند.


نیشابوری ها مردمی متدین، زحمت کش و پاک اندیش اند. سعی دارند از اخلاق ناپسند، کینه و دشمنی به دور باشند و به آب و خاک و مردم سرزمین خود علاقه‌مندند. نیشابور زادگاه گروهی از دانشوران و مردان نام‌دار تاریخ ایران از دوره های بسیار کهن است. در مکان کنونی نیشابور شهری به نام «ریوند» نام وجود داشته است که در نبردی سهمگین میان ایرانیان و تورانیان در زمان هخامنشیان و اشکانیان با خاک یکسان می‌شود و شهرستان نیشابور توسط شاپور پسراردشیر بنا می‌شود.پس از اسلام ، شهر نیشابور ، به عنوان تای ایرانی بغداد در برابر آن آراسته می شود. ایرانیان چند هزار سال پیش از پیدایی یونان در شهرسازی خود به ردیف دیوارهای راست و کوچه و توالی خانه ها در امتداد معین دست یافتند که باز خیلی زودتر از غربیان، آنان‌را به ساختن شهرهای شطرنجی راهنمایی کرده است. همه ایرانیان باتازیان جغرافی نویس نیز این را یادآور شده‌اند که صورت شطرنجی نشاپود پدیده‌ای ایرانی است، اما برخی از پیروان یونان این را نیز پدیده ای یونانی می‌دانند که اسکندر با خویش به ایران آورد که استناد علمی ندارد.

صنایع دستی شهرستان نیشابور، مشتمل بر فرش بافی، پارچه بافی، فیروزه تراشی ،سفال سازی و سبد بافی است. از روزگاران کهن فرش بافی در استان خراسان به ویژه نیشابور رایج بوده است. بافت فرش به 2 گونه است بافت فارسی و بافت ترکی. نقشه هایی که در این شهرستان رایج است لچک ترنج ساده، افشان شاه عباسی، لچک ترنج پر، بته جقه ای، گل فرسنگ، اردبیلی، یا شیخ صفی،اسلیمی، درختی و نکارگاه، پشتی بافی نیز بین قالی بافان رایج است.فیروزه تراش یا شناخت گونه های فیروزه از هنرهای مهم و باارزش در شهرستان نیشابور است. تراش فیروزه به گونه‌های پیکانی، مسطح از جمله تراش‌هایی‌است‌که علاقه‌مندان زیادی دارد. بازار مصرف این هنر علاوه بر درون استان و شهرستان نیشابور از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است.در برخی نقاط این شهرستان کارگاه‌های پارچه بافی سنتی که به تهیه کرباس، چادرشب، و ملحفه مشغول هستند. کرباس های سفید و ظریف بافته می‌شود که علاوه بر پیراهن و زیر شلواری در تهیه سفره، شمد، حوله، قطیفه نیز از آن استفاده می کنند.


ادامه مطلب ...

شناسنامه دیزباد در پایگاه اطلاع رسانی شناسنامه ملی کشور

 

 

شناسه ملی :  10860071408
شماره ثبت :  137
نوع شخصیت حقوقی :  تعاونی
تاریخ تاسیس :  1346/10/09
عنوان شخصیت :  روستایی دیزباد علیا
استان ثبتی :  خراسان رضوی
واحد ثبتی :  زبرخان
آدرس دفتر مرکزی :  نیشابور , بخش زبرخان , روستای دیزباد علیا
کد پستی دفتر مرکزی :  1111111111

خاکی دیزبادی از نگاه تارنمای دایره المعارف اسماعیلیه

خاکی خراسانی  (امامقلی دزبادی متخلص به خاکی)  

  

 

امام قلی دزبادی متخلص به خاکی از شعرای قرن یازدهم میباشد، وی اهل دیزباد نیشابور بوده است، و دیوان وی توسط ایوانف گرد آوری و در بندر بمبئی در تاریخ (1352 ه ق) به طبع رسیده است.

 وی مذهب اسماعیلی داشته چنانکه از اشعارش بر می آید. اشعار خاکی گرچه ساده و عوامانه است ولی بسیاری از نکات عرفانی و اسرار ائمه اطهار را واضع و مبین می کند در اینجا نمونه ای از اشعارخاکی می آید:

روزوشب‏خواهمکه‏شکرحضرت‏مولاکنم
حجتان و داعیان و  راهبان  و  مأذونان
مرا دائم نظر سوی تو باشد
چو دارد هر کس در سر هوایی
همی خواهد که "خاکی" آخر عمر
مهر علی مایة ایمان  بود

 
  
 باز صد شکر دگر از بهر سیدنا کنم
با  معلم  مستجیبانند  ما  پیدا  کنم
دو چشمم بر دو ابروی تو باشد
هوای من سر کوی تو باشد
بجان قربان هندوی تو باشد
وان که چنین نیست کیش جان بود
                                   157/80
 

ادامه مطلب ...

دیزباد از نگاه تارنمای دایره المعارف اسماعیلیه

دیزباد

  

دهی است از دهستان زبرخان بخش قدمگاه و شهرستان نیشابور با 1178 تن سکنه. 1825/547

قصر الریح:

دهی است در حوالی نیشابور. 1825/320

دیزباد یا دزباد که متون عربی گاه آنرا به قصر الریح ترجمه کرده اند. دهی است در بخش قدمگاه نیشابور. این رسته می گویند: از نیشایور به دیزباد راه از ناحیه مشرق می رسد به سواد نیشابور و در چپاوراستای راه، قریه ها و رباطهاست. تا منتهی می شود به دیزباد. 1753/180

الاعلاق النفیسه 174 و البلدان یعقوبی 297 و بعجم البلدان 2/454 و نیز تعلیقات اسرار التوحید 2/745

دزباد در نیشابور امروزی نیز به همین نام دیزباد، شامل دو قریه با فاصله 24 کیلو متر از یکدیگر، دیزباد علیا و دیزباد سفلی که رود خانه دیزباد علیا شروع و به طرف جنوب مزارع دیزباد سفلی را مشروب می کند و مرز بین نیشابور و مشهد در طرف شرق است در مسیر این رود خانه منظره طبیعی درختانی که از آن زرشک بدست می آید و گز بطور خودرو که از 9 کیلو متری جاده نیشابور مشهد به طرف دیزباد علیا از  قریه حصار زبرخان شروع می شود و به طرف جنوب امتداد دارد، بسیار زیبا و بهار دل گشایی دارد.

دیزباد علیا که اکثریت مردم آن اسماعیلی هستند، و از نظر فرهنگی از رشد صد در صد برخوردار است، بدین معنی که بی سواد در آن دیده نمی شود، و قبل از تشکیل مدارس نظام جدید دبیرستانی تا سال نهم داشت، دختر و پسر در کنار یکدیگر به تحصیل مشغول بودند، و امروز نیز مدرسه راهنمایی آن همین وضع را دارد و در میان دره ای قرار گرفته که باغهای آلو و سیب آن معروف است و قریه حصار زبرخان بر سر راه دیزباد علیا به طرف جنوب جاده مشهد نیشابور قرار دارد. 42/220

استحکامات و پناهگاههای صباحیان در قلل کوههایی بود که از قزوین به طرف مشرق ادامه داشت و به کوههای هندوکش اتصال می یافت که از جمله آنها الموت قزوین، گردکوه دامغان، دیزباد نیشابور، شش طراز ترشیز و کوههای سر سخت قهستان بود. 156/151

دیزباد (بالا) علیا که در کوههای نیشابور واقع است و نیز بعضی از مردم شش طراز سبزوار اسماعیلی هستند شاید اقامت ناصر خسرو در نیشابور و تبلیغات پنهانی او در گرایش بعضی از مردم آن حدود به این آیین مؤثر بوده است. 156/353

محدوده دیزباد: از شمال به ارتفاعات بینالود و قله این رشته "قجغر" و از شمال شرقی به کوههای مغان و از جنوب شرقی به قاسم‎آباد و از جنوب به کلاته شوراب (ده ملا) و دیزباد پائین و از غرب به حصار و گرنه محدود است. روستایی کوهپایه‎ای در 6/36 درجه عرض شمالی و 17/59 درجه طول شرقی در بخش زبرخان نیشابور واقع شده است.

اوضاع طبیعی دیزباد: ناهمواریها: مشخصات عمده‎ ناحیه عبارتنداز برجستگیهایی که از ساخت زمین شناسی منطقه نتیجه می‎گردد. بدین عبارت که کوه‎های بینالود امتداد سلسله جبال البرز است که در عصر سوم زمین شناسی با تکوین برجستگیها ظاهر شده است و فشارهای تکتونیک بسیار شدید یعنی دو بهم قرار گرفتگی و تغییر شکل یک قسمت از تشکیلات ژوراسیک را بعهده دارد. بررسی ستکوپ در خراسان (نیشابور) بخش ناهمواریها کوه قجغر 2875 متر در شمال غرب دیزباد را از جلگه نیشابور جدا می‎سازند کوه سیاه و کوه قلعه گاو و از کوههای مغان و پیوژن در شمال شرق دیزباد قرار گرفته که دارای معادن مس و آهن می‎باشد. 1891/5

 

واقعه اسماعیلیان دیزباد

خاطرات سید حسن تقی زاده بکوشش ایرج افشار

یک روز من پیش سردار اسعد بختیاری رفته بودم. او کاغذی به من داد او گفت آقا این را بخوانید. سفارت انگلیس نامه نوشته بود و مراسله ژنرال کنسول انگلیس در مشهد را که سایکس بود و کتاب درباره ایران نوشته بود بهمراه داشت. او در آن کاغذ نوشته بود در نزدیکی شهر نیشابور در یک دهی که آنجا جمعی از اسماعیلیه بودند و یکی دو نفر از آنها به حج رفته و برگشته بودند آخوند آنجا که گویا شیخ باقر نام داشت طمع کرده بود که دارایی آنها را ببرد و عنوان کرده بود که اینها اسماعیلیه هستند پس به مشهد رفته و از معین الغربا نامی فتوی گرفته بود که آنها خارج از دینند. بعد آمده بود ده درود و روز جمعه غوغا راه انداخته و مردم را جمع کرده بود که اینها واجب القتل هستند. تا آنجایی که یادم می آید نامشان گویا حاج محمد ابراهیم و حاجی اسماعیل بود. نتیجه آنکه آنها را گرفت و آورد به میدان ده درود و گفت باید اینها را گشت و کسی را فرستاد به شهر نیشابور پیش حاکم خازن الملک که یک میر غضب بفرستید لازم داریم. حاکم به جای اینکه اقدام کند که جلو این کار را بگیرد گفته بود در نیشابود میرغضب نداریم. حاکم آنجا از خراسان مستقل بود.1749/153

وقتی که در مشهد اطلاع پیدا کردند که در نیشابور می خواهند اقدامی بر ضد اسماعیلیها بکنند کنسول انگلیس در مشهد بواسطه میلی که به حمایت از اسماعیلیها داشت (به جهت آنکه اسمعیلیها پیرو آقاخان محلاتی بودند و آقاخان در هندوستان نفوذ بزرگی داشت و عده عظیمی از اسماعیلیها که آنها را خواجه می گویند تابع آقاخان بود) درصدد بر آمده بود که برای استخلاص این اسمعیلیهای نیشابور اقدامی بکند. از یک طرف به حکومت خراسان که چنانکه گفتیم ظاهراً در دست رکن الدوله بود مراجعه کرده و تقاضا کرده بود که از اسمعیلیهای نیشابور حمایت کند و مانع اعدام آنها بشود. از طرف دیگر به آقازاده که مجتهد عمده خراسان و پسر آخوند ملامحمد کاظم خراسانی بود توسل جست که او در این باب اقدامی بکند.

بدبختانه والی خراسان معترض شد به اینکه نیشابور از قلمرو حکومت او خارج است و قدرتی ندارد. که در آنجا مداخله بکند. آقازاده هم اگر چه اقدامی کرد ولی نتیجه ای نداد. عاقبت شیخ باقر اسماعیلیها را آورد در میدان ده درود و ظاهراً خودش کشت (برای ثواب لنگی می‎بستند و می کشتند که ثواب مال خودشان باشد)

جنرال کنسول انگلیس در مشهد پس از اطلاع شرح واقعه را به سفارت انگلیس در تهران نوشت و شکایت کرد. سفیر انگلیس هم مراسله‏ای به وزیر داخله یعنی همان سردار اسعد نوشته و صورت نوشته ژنرال کنسول مشهد را ضمینه کرده بود.

سردار اسعد به من گفت که فلانی چه بکنم برای این کار ناشایسته که آبروی مملکت را میبرند. از این واقعه سردار اسعد خیلی متغیر به نظر آمد. من گفتم البته اینها که مرتکب این کارها شده اند باید تنبیه شوند. پس تلگراف کرد شیخ محمد باقر را گرفتند و روانه تهران کردند و آن آخوند مشهدی (معین الغربا) را هم به عتبات تبعید کردند.1749/154

شیخ محمد باقر وقتی به تهران رسید در نظمیه که ریاست آن بپرم بود محبوس شد. یواش یواش زمزمه ای شنیده میشد که تدارک غوغا می شود می گفتند چطور می شود ملای مسلمانان را حبس کرد آن هم زیر دست یکنفر ارمنی، می گفتند باید پولی به او کمک کرد و او را به عتبات بفرستند این مطلب در مجلس در خانه سپیدار که من حاضر بودم مطرح شد. من با نهایت شدت بر ضد اعمال شیخ محمد باقر و حامیان او حرف زدم. گفتم اگر شیخ محمد باقر چند مسلمان را کشته باید قضاض و کشته بشود. این حرف بر آخوندها خیلی گران آمد. مرحوم آقا سید عبدالله بهبهانی در آن مجلس حاضر بود. شیخ محمد حسین یزدی (پدر دکتر مرتضی یزدی معروف) هم حاضر بود گفت هر چه باشد نوع آخوند را که نمی‎شود کشت. او هر چه باشد از علماست.

من بسیار متغیر شدم. آنوقت بیش از اندازه من کند بود. به او گفتم آن چیزهایی که شماها میگویید من خوانده‏ام. شیخ یزدی گفت: (با لحجه یزدی صحبت می کرد) شما اول شرابخانه ها را ببندید آنوقت آخوند مجرم را به سزایش می رسانیم.

این حرف مایه رنجیدگی آخوندها شد. آنچه خودم تصور می کنم منشاء بغض از این واقعه ایجاد شد.

دشمنی جلو رفت و مخالف روزبروز شدت گرفت. تا آنجا پیش رفت که حکمی از علما بزرگ یعنی آخوند ملا کاظم خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی و حاج میرزا حسین حاج میرزا خلیل طهرانی علیه من گرفتند، همه را اگر بگویم طولانی میشود. 1749/155