دیزباد وطن ماست

دیزباد وطن ماست

سایت رسمی روستای دیزباد علیا (بالا) از توابع شهرستان نیشابور در استان خراسان رضوی ایران.
دیزباد وطن ماست

دیزباد وطن ماست

سایت رسمی روستای دیزباد علیا (بالا) از توابع شهرستان نیشابور در استان خراسان رضوی ایران.

کاربرد اشتباه نام قجغر توسط مهدی مهدویان

«دیزباد وطن ماست»- بارها در دیزباد وطن ماست در باب نام قجغر و استفاده صحیح این نام نوشته شده است اما باز هم می بینیم که کوهنوردان نام اشتباه قوچگر را برای این قله به کار می برند.

قجغر نام رسمی قله ای است که در رشته کوه بینالود میان دیزباد و چند روستای دیگر قرار گرفته است. متاسفانه هیچ گفتگویی میان مسئولان دیزبادی با سایر مسئولان برای تثبیت این نام انجام نشده است و همچنان این اشتباه بر سر زبان کوهنوردان و دوستاران طبیعت دیزباد وجود دارد.

امیدواریم این موضوع به صورت کاملا جدی توسط مسئولان رسیدگی و نتایج آن به مردم دیزباد گزارش شود.


دو سروده زیبا در باب قجغر و لوکه دیزباد

«دیزباد وطن ماست»- شعر لوکه من و قجغر من که سروده یکی از شاعران دیزبادی است (لطفا خودش را در قسمت کامنت ها معرفی کند تا اسم او درج شود) به حضور کلیه دیزبادی ها تقدیم می کنیم.

لوکه و قجغر کوه هایی هستند که روستای دیزباد در میان آنها آرام گرفته است و به ویژه لوکه یکی از مناظری است که در روبروی ده واقع شده و نگاه هر بیننده ای را به خود درگیر می سازد.

با هم این دو شعر زیبا را می خوانیم.






 لوکه ی من

ای کوه بلند لوکه ی من

هستی تو کنار روستای من

یک بچه داری در کنارت

دوستان زیاد داری زنجیر وار 

در دامنت روییده گیاهان

رویت به من ست و پشتت دشت و بیابان

تو خود لوک هستی و به معنی عشقی

لوکه شده ای و جمع کردی همه ی عشق

از پشت سرت آید خورشید

تابش میکند به روی دیزباد

خورشید که غروب کند هر روز

نورش می رود ز سر تو

من ماندم میان تو و قجقر

تا عشق بورزم هر زمان با بودن تو

این نیک زنان و نیک مردان همراه جوانان

زحمت‌کشان این آبادی 

هستند همگی دلشاد از تو



قجغر من

ای کوه سپید( سیاه ) قجغر من

هستی بر فراز روستای من

ای عشق نهفته در دل من

هستی سنگفرش در بر من

تو مانند قوچ سرفرازی

هستی تو نشانی از آشتی

بنشسته ای تو در روستای من

می نگری تو بر پیش تختگاه

آنسوی تو نشسته لوکه

با بچه اش، بچه لوکه

خورشید که بر آمد از پشت لوکه

آفتاب تابیده شد بر سر تو

تو داری ز خود کمر سیاهی

بر پایت نشسته روستایی

گاهی من نوشتمت  قجغر

باز هم ز دیدگان هستی قجقر

بی تابی مکن بر سر من

نامت را نگذاشته ام قوچگر

چرا کوه سیاه نوشتم چون سالها پیش زنده یاد نجم الدین شاه میرشاهی برای من گفته بود نام قجقر را سیاه کوه هم گفته اند.



دیالوگ دوم در باب قجغر

«دیزباد وطن ماست»- در باب نام قله مرتفعی که در نزدیکی دیزباد بالای نیشابور است حرف و حدیث بسیار گفته اند. در این نوشتار که نتیجه گفتگوی دوستان در گروه فوتوفیلم دیزباد (حسین میرشاهی و کریم میرشاهی) می باشد به مساله نام کوه قجغر می پردازیم. خلاصه بحث این است که عده ای به دنبال اعلام نام قوچگرد به عنوان نام رسمی قجغر هستند. در حالیکه این نام اساسا یک نام من درآوردی و بی سابقه است.

متاسفانه قدرت رسانه ای و ارتباطاتی ما نیز به اندازه ای نبوده که بتوانیم نام اصلی را به عنوان نام رسمی عنوان کنیم و بنابراین معتقدند که حالا که ما توان نداریم و فرهنگمان هم قوی نیست، بگذارید نام بدون ریشه قوچگرد را بپذیریم. در مقابل عده ای نیز این موضوع را یک مساله هویتی قلمداد کرده و با آن مخالفند. موضع دیزباد وطن ماست نیز همین موضع است و به صورت شفاف مخالف کاربرد هر نام غیر از نام اصلی برای قجغر است.

در ابتدا  عزیز میرشاهی، یکی از دیزبادی ها می نویسد: کشف ریشه و اصالت نامگذاری یک محل یک بحث است و اینکه اکنون به چه نامی شناخته می شوند و باید به دیگران معرفی شوند دیگری است.

نام شهر همدان روزگاری هگمتانه بود.

نام شهر نیشابور روزگاری نیوشاهپوهر بود. و....

هدف از کشف ریشه و معنی یک محل برگرداندن اسم باستانی به آن محل نیست.

اسناد و مدارک زیادی بر اینکه اسم همدان در قدیم هگمتانه بوده هست ولی هیچگاه اقدامی به بازگرداندن این اسم به این شهر نبوده است.

حال برمی گردیم به قجقر. 

این اسم سالهاست که در این محل به همین نام بوده است. کشف ریشه و معنی آن کار شایسته ای است.

اگر تابلو و شناسنامه ای بر این محل می گذاریم، شایسته است نام معروف را ذکر کنیم و در توضیح تاریخچه نظرات تحقیقی و تاریخی را ضمیمه کنیم.

هیچگاه (غیر از چند سال اخیر) نام این کوه قوچگر، قوچ گرد و... نبوده و در هیچ متنی قدیمی ذکرنشده. این اسمها کاملا جعلی و نامستند و سلیقه ای هستند. 

و نباید در مکانهای عمومی و شناسنامه ای دیزباد به کار روند، چون نه سندیت دارند و نه مقبول عموم مردم. 

اگر نامی بر محلی گذاشته می شود یا باید سندیت تاریخی داشته باشد و یا اگر ریشه یابی می شود به صورت کارشناسی و مستند ریشه یابی شود.

کمرسیه ، به معنی صخره سیاه است، ولی ما حق نداریم در تابلو راهنمای گردشگری نام صخره سیاه به آن بنهیم، ....

دیزبادی دیگری به نام عباس کردی در این خصوص ضمن تایید موارد فوق می نویسد: بنده در عرایضم دو بار اقرار کردم که بر خلاف نظرات ارزشمند دیگر دوستان ، نظر بنده تنها زاییده ی نگاه و منطق من به اسم قجقر بود و در دفاع از آن نه تحقیق خاصی کرده ام و نه اصرار به آن دارم که آنرا به کرسی بنشانم.

همانطور که آقای میرشاهی عزیز اشاره فرمودند ، ریشه یابی این نام هدف اصلی این بحث نیست ، بلکه زنده نگه داشتن این نام منظور همه ی ماست.

این روزها اینترنت در اختیار همگان و به آسانی در دسترس میباشد ، کافیست فقط سواد خواندن و نوشتن داشته باشیم تا بتوانیم با مراجعه به ویکی پدیا و گوگل و یوتیوب و... وارد مباحثی شویم که از قد و قواره مان خیلی بزرگتر است ( این مورد را در باره ی خودم گفتم ) .

با این حال اگر بخواهیم این بحث و مباحث اینچنینی را به درازا بکشیم ، روزها و هفته های پیش رو را باید خواننده ی آن باشیم و به شکلی آب در هاون بکوبیم.

نام من " عباس " است.

این اسم که از زبان و فرهنگ و دین عربی به کشور من وارد شده در لغت نامه به دو صفت بسیط بسیار درو از هم معنی شده.

۱. عبوس ، اخمو  و خصایصی اینگونه که هیچکس از شهره بودن به این صفات احساس خوبی پیدا نمیکند.

۲. شیر بیشه ، دلیر و بی باک و ... که صفاتی خوش آیند برای یک مرد است.

برای من اهمیتی ندارد که که دوست و آشنای من با کدام معنای آن مرا صدا میزند. چیزی که برایم مهم است زنده ماندن خود این اسم و تغییر نکردن آن است.

اسمی که از جد پدریم به من رسیده و به آن عشق می ورزم. 

حال بنظر من، ریشه ی اسم قجقر در کجاست و چگونه باید صحت و سقم آنرا دریافت همین وضعیت را دارد.

قوچ سفید ، قوچ سیاه ، گچ گر ، گوژ پشت ... و هزار تصویر و تصور ذهنی دیگر .

حکایت فیل در خانه ی تاریک.

تاریخ و استناد به اسناد تاریخی هیچگاه و در هیچ مقوله ای ( سیاسی ، مذهبی ، اقتصادی  ، اجتماعی  ،ووو) همگان را قانع نکرده و نخواهد کرد.

ریاضی میگوید : ۲+۲=۴ ، و آنرا از مسلمان گرفته تا هندو ، از آسیایی تا آفریقایی ،و... همه و همه به اتفاق پذیرفته اند و به آن استناد میکنند.

اما تاریخ میگویید : به شهادت فلان شاهد ، به کتابت فلان کاتب ، به تایید فلان مجمع ، در فلان وقت از فلان روز فلان سال ، در فلان محله از فلان ایالت فلان کشور ، فلان واقعه حادث شد.

حال این همه سند و مدرک و دلیل و برهان در کتابی دیگر از حزبی دیگر ،از دینی دیگر و فرهنگی دیگر ، فرسنگها فاصله دارد با آنچه ما روزها و ماهها و حتی سالها برایش وقت گذاشته ایم. 

 چه خوب است اگر اقدام به یک هدف خوب به حاشیه نرود و یک پیشنهاد سازنده ، خدای نخواسته باعث اختلاف نشود.

وی ضمن تشکر از حسین خافی برای اعلام نظرات شورای اسلامی در این خصوص که البته با نظرات دیزبادی ها زاویه دارد می نویسد: خواهشمندم نام محلی و آشنای دیرین مردم دیزباد ( که همان قجقر است ) را در صورت موافقت دیزبادی های عزیز و هماهنگی با دیگر اعضای شورا و دهیاری محترم ، لااقل داخل پرانتز ، به تابلو نوک قله و ... اضافه بفرمایند. این کار حتما شدنی است و انجام آن نه بودجه ی خاصی و نه زمان زیادی را صرف می کند.

حسین خافی در ادامه در باب قجغر می نویسد: با سلام خدمت دیزبادی های عزیز به عنوان هم دیاری شما ما دارای  زبانی با ریشه ای کهن و با  اصالت هستیم و در همین روستای دیز باد شاعری پارسی زبان  مثل خاکی خراسانی داریم  روستایی با پیشینه ای کهن  چرا باید دنبال ریشه ی کوه قجقر در زبان ترکی بگردیم و چه اصراری است که قجقر به قوچ اشاره دارد مگر قجقر فقط جولانگاه قوچ بوده .

 

ادامه مطلب ...

دیالوگ اول در باب قجغر

«دیزباد وطن ماست»- #نه_به_ قوچگرد_بله_به_ قجغر

یکی از دیزبادی ها در باب وجه تسمیه قجغر نوشته است:  دیزبادیهای قدیم و اجداد ما چون  تلفظ قوچگرد - قوچگر -براشون سخت بوده ( به نظر بنده دیزبادی ها اتفاقا سخت ترین کلمات را در ادبیاتشان از گذشته داشته اند و تا امروز هم استفاده می کنند. برای اثبات این موضوع به دیوان خاکی مراجعه کنید.) ، اون رو با همان کلمات و واژه های همون زمان خودشون و به لهجه خودشون مثل بسیاری از کلمات دیگه  مخفف کردن و منظورشون همون قله ای بوده است که قوچها در اون در حال و جنب و جوش هستند. (مگر شما در آن زمان بوده اید که می گویید در آن قله قوچ در حال جنب و جوش بوده است؟) 

من زمان بچگی که از پدر بزرگم سوال میکردم برای اسم قجقر یادم هست که میگفتن چون قوچ زیاد داشته و رفت و آمد داشتن روی قله به این اسم معروف شده.. (این موضوع به زمان پدر بزرگ شما بر نمی گردد، پدر بزرگ شما 6 نسل بعد از خاکی است و این قجغر در زمان شاه عباس به این نام نامیده شده است)

که میشه اینجور برداشت کرد که قوچها در اون جا مشغول جنب و جوش و دویدن بودن و با مرور زمان و ترجمه واژه های( قجقر ) به این کلمه قوچگرد رسیده اند 

به نظر من قجغر و قوچگرد و قوچگر فقط کلمه هستند و اصل این است که روستای زیبای ما در دامنه این قله زیبا نشسته و ما به وجودش افتخار  میکنیم و کسی این اصالت رو نمیتونه از ما بگیره. (این برداشت هم اشتباه است. اگر اسم شما را عوض کنند و به جای محمد، موشه بگذارند، آنوقت شما دیگر یک مسلمان نخواهید بود و احتمالا دارای هویت یهودی می شوید. بنابراین این مساله کاملا هویتی است.)  

 با سپاس 


نفر دوم در باب قجغر می نویسد: چند نکته در مورد معنی قجقر به نظر خوانندگان و همدیاران عزیز می رسانم :

الف ) در فرهنگ دهخدا ، قج مترادف قچ امده و قچ را به معنای میش نر شاخدار جنگی اورده است .

پنبه در اتش نهادم من به خویش / در فکندم من قج نر را به میش ( مولانا)

ب) قر ( با فتحه) ابدال ( تبدیل شده ) قار  است . حذف الف در گویش دیزبادی امری معمول است مانند بالاخانه به بلخنه با خاله به خله

ج) قر یا همان قار به معنای برف و سفید امده است ( برهان ، انندراج)

چشم این دایم سفید از اشک حسرت همچو قار / روی ان داغ سیاه از اه محنت همچو قیر ( انوری)

و یا : روز خصمت سیاه بادچون قیر / روی بختت سفید باد چون قار ( امامی هروی)

د)  قجقر کلمه ای ترکی است .

در کتاب فرهنگ اسامی روستاهای اذربایجان شرقی  ، نوشته ی صمد چایلی  ، انتشارات اختر۱۳۸۷ ، قوچ قار از توابع میانه ثبت شده که به معنای قوچ سفید امده است .

ذ) در کتاب فرهنگ ترکی اذربایجانی ارک ، نوشته ی اسماعیل جعفر زاده  نیز قوچ قار به معنای قوچ سفید امده است .

ر) اشعاری چند از بزرگان دیزبادی از خاکی گرفته تا رقامی و فدایی ، همه و همه قجقر را با همین گویش و دیکته اورده اند، 

   ۱)  نمی دانیم چرا و با چه انگیزه ای شخصی یا گروهی سعی در تغییر نام قجقر داشته و دارند ،

 ۲)  با این مستندات و ادله قوی و محکم , از شورای محترم دیزباد می خواهیم که نسبت به تعویض پلاکارد سر قجقر و حذف کلمه قوچ گرد اقدام نمایند. و نیز نسبت به اصلاح ان در ویکی پدیا و سایر سایت ها اقدام نمایند. از مردم فهیم و با فرهنگ دیزباد نیر درخواست داریم همیشه و در همه جا کلمه ی قجقر را به کار برند.

با سپاس: حسین میرشاهی مهدی محمد ( میری)

نفر سوم در این خصوص می نویسد: البته من با مراجعه به تنها فرهنگ لغتی که در دسترس دارم و دسترسی به کتابخانه آستانه هم ندارم، معنی قجغر را چنین دریافتم:

قجغر از دو بخش تشکیل شده.

۱) قج که همان تغییر یافته واژه قچ ست به معنی قوچ .

۲) غر به معنای شکاف، گودال در زمین، جوی باریک و جمع غرور به معنی فریبنده، فریب دهنده و کنایه از جهان ست.

قجغر با توجه به این مفاهیم احتمالن معنی قوچ فریبنده یا فریب دهنده را می دهد و شاید هم بهتر باشد بگویم قوچ جهان یا جهانی.

عاجزانه از شورای زحمتکش و خوی روستایمان  تقاضا می کنم قبل از اینکه دیر شود نام کوچه های روستا یمان را از پیش کسوتان  بپرسند و مانند شهرها روی یک تابلو فلزی کوچک بنویسند و در ابتدای هر کوچه نصب نمایند و از سردرگمی من و نسل جوانمان که خیلی از نام کوچه ها را نمی دانیم در بیاورند و همچنین از پیش قجغر و بالاده گرفته تا رودخانه هر کوچه باغی را که می بینند اگر نامی دارند تابلو نویسی کنند و اگر ندارند نام باغهای همان بخش را بگذارند تا دیر نشود و حکایت نامگذاری قوچگرد که بیگانه ست بجای قجغر به ما تحمیل نمایند و بگونه ای زبان بسته هویت اصلی مان را بگیرند خیلی ممنون خواهم شد اگه توجهی کنند و دست کم یک سوم این هزار و دویست و پنج عضو این کانال هم صدایشان در بیاد و از این موضوع حمایت کنند.

متاسفانه در این دوره علیرغم اینکه مسائل فرهنگی جزء مسائل اصلی شورای اسلامی دیزباد بوده اما این حساسیت ها اساسا کمتر مورد توجه قرار گرفته و گاهی به نظر می رسد که هویت زدایی شده است. امیدواریم که ادله ارائه شده در این خصوص محکم و قابل دفاع باشد و هویت مردم دیزباد تحت تاثیر سلیقه و منویات افراد قرار نگیرد. اسم چیزی نیست که بخواهد معنا شود و معنای آن اسم جدید آن باشد. مثلا بگویید یک نفر اسمش فخرالدین است. پس این اسم را تقسیم کنیم به ف+خر+ال+دین و بعد بگوییم که این ف در عربی یعنی پس و خر در فارسی یعنی الاغ و ال حرف تعریف عربی است و دین هم یعنی دین و بنابراین شخص «پس خری شناخته شده در دین» نام دارد!!! 

از تصمیم گیرندگان انتظار می رود از عقل استفاده کنند. 





شعر عزیز میرشاهی در باب «قجغر»

«دیزباد وطن ماست»- #نه_به_قوچگرد_ بله_به_قجغر



با هم این شعر زیبا را از شاعر دیزبادی عزیز میرشاهی می خوانیم:

::::::.   قجغر   ::::::::


ای کوه بلند و سخت قجغر

با هیبت و باشکوه و بافر

ساییده سری به آسمان ها

چون کرده کلاه خود بر سر

خواهی که اگر روی بدانجا

باشد ز برای تو دو معبر

بر طاق بلند قله ی او

ایستا چو شوی دقیق بنگر

دهی ست عظیم و بس مصفا

چشمت بنماید آن منور

از باد گرفته اند نامش

دیزباد بود چه نیک منظر

برصورت او چو گوشواری

افزوده به منتهای قجغر

گویند که بچه قجغر است آن

آن پیر گرفته پور دربر

به جوف بچه قجغر چشمه خاتون

ز قجغر گیرد او خون و رگ و فر

به دامانش بگویند پیش قجغر

همان دامان پهن پر ز اشجر

چو خواهی شب به دامانش بخوابی

فضایش را ببینی پر ز اختر

بسی سرد است هوای دامن او

بنه شال و کله ای دوست بر سر

به کل قله ها در آن نواحی

همانا برسران باشد چو افسر

بدانجا من نرفتم چند سالی

دلم کرده کنون غوغای قجغر

عزیزم من گرم دستی دهد باز

سر خود را نهم بر پای قجغر


شعر از : عزیز میرشاهی