دیزباد وطن ماست

دیزباد وطن ماست

سایت رسمی روستای دیزباد علیا (بالا) از توابع شهرستان نیشابور در استان خراسان رضوی ایران.
دیزباد وطن ماست

دیزباد وطن ماست

سایت رسمی روستای دیزباد علیا (بالا) از توابع شهرستان نیشابور در استان خراسان رضوی ایران.

فرهنگ دیزباد: دیوارها را بردارید و پل بزنید

«دیزباد وطن ماست»- سابقه فرهنگی دیزباد یکی از برجسته ترین ابعاد وجودی آن است که امروز در میان تمام کسانی که در مورد دیزباد اندک اطلاعاتی دارند مطرح است.

ما در دیزباد اصل تسامح و تساهل را در مقابل افرادی که به گونه ای متفاوت فکر می کنند در راس العین خود قرار داده ایم و به این می اندیشیم که چطور می توانیم دیوارهایی که گاهی ناخواسته بین ما و دیگران قرار گرفته است را خراب کرده و به جای آن پل بزنیم.

پل ها تنها وقتی زده می شوند که بتوانیم روحیه کثرت گرایی را در میان خودمان گسترش دهیم و دیگران را نه به عنوان «دیگران» بلکه به عنوان بخشی از بدنه دیزباد بپذیریم.

امروز برای دیزباد و دیزبادی ها مرزی میان روستای دیزباد و حصار، گرینه، قاسم آباد و فخر داود وجود ندارد. اگر دیزباد را به یک بدن تشبیه کنیم، فخر داوود دست راست دیزباد است و حصار دست چپ آن. ما همیشه هوای دستان خودمان را داریم.

ما در دیزباد اعتقاد داریم که همه مردمی که در  پیرامون ما هستند میراث تاریخی، فرهنگ، آداب و رسوم و سنت هایی ارزشمند دارند که مشتاقانه مایل هستیم که از آنها یاد بگیریم.

دوست داریم که دیوارهایی که زاده جهل هستند و خودشان هم جهل تولید می کنند را برداریم و پل هایی بزنیم تا بتوانیم جوامع پیرامون خودمان را بهتر درک کنیم و اهداف مشترکی با آنها پیدا کرده و با آنها در مسیر اهداف والای نظام جمهوری اسلامی ایران و منویات مقام معظم رهبری، حضرت امام خامنه ای کار کنیم.

نمونه ای از یک پل که میان دیزباد و فخر داود زده شد را می توانید در متن زیبایی که در سایت فخر داود که توسط متفکر فخرداودی روزآمد می شود ببینید.

تارنمای روستای فخر داود


 

 

دیزباد بالا یا دیزباد علیا آنچنان است که از پیشترها مردمانش را انسانهایی پاک سرشت و با فرهنگ می شناخته اند، پاک مردمانی که در دل دره ها و کوههای زیبا خانه ساخته اند و بناها افراخته اند از ازمنه بسیار دور چنانکه نام و شهره شان چون اسماعیلیان و چنانچون ناصر خسرو قبادیانی با آن نگاشته های دل انگیزش بخصوص سفرنامه روح انگیزش، در افواه پیچیده است. هر که بر این روستای آرام گرفته بر دامنه کوهها و دره ها زیبا و جان فزا قدم نهد به خصوص در ایام رستاخیز طبیعت گویا بر قطعه ای از طراوت و سرسبزی بهشت پا نهاده که به هیچ روی یارای ترک این دیار نتواند. اما دراین فراخ جای قلب و دل مردمانی می تپد که عاشق و دلباخته ایرانند و ایرانی و دین و آیین محمدی. 

نگارنده این سطور خود بارها بدین روستا عزیمت کرده و از نگریستن به طبیعت آن لذت برده و نزدیکانه مردمان پر محبت آنرا زیارت کرده و چیزها آموخته از مهر و محبت و فرهنگشان. پس چون بهار طبیعت پشت در ایستاده چون وارد شد بایست با آمدنش پای بر این خطه نهاد و از دیدار زیبایی های آن دل شاد گشت. 


این نوشته را دیشب نگاشتم و خواستم ثبتش کنم اما گفتم باشدبرای فردا شب. پس ثبت موقتش کردم. غرضی نبود از چند پست پیشین در باب دیزباد یک انتقاد کوچک بود به آن عمل نه به آیین و دین کسی. بالاخره همه ایرانییم و بزرگ و عظیم و از قضا اتفاقا من دوستدار اسماعیلیان بزرگوارم تا جایی که در یکی از کتابهایم بخشی از آنرا مفصل در باب اسماعیلیان گفته ام. سرآمدشان به ناصرخسر و توجه ویژه دارم چنانکه چند هفته پیش برای بار دومین سفرنامه اش را خواندم بماند که بارها هم به طور مقطعی به مطالعه این نفیس اثر در مواضع مختلف پرداخته ام. به هر روی دیزباد بالا نیز برایم و مردمانش ارزشمند و ارجمند است. آنچنانکه فخرداود و ملاک برای من مهربانی هاست نه مکان و جایی. اگر نقدی گفته شد نه از روی تعصب یا دشمنی بود بلکه توجه خاص به این مکان زیبا و مردمانش بود. 

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد